در ایران مثل سایر کشورها، کمپانی های صنعتی بزرگ پشت و حامی سینما نیستند و بسیاری از مسائل مالی توسط فیلمسازان رفع شده و برای ساخت یک فیلم از جیب سازنده هزینه تولید پرداخت می شود.

سیدحمید میرحسینی، نویسنده، کارگردان و فیلمساز کرمانی که به‌تازگی مستند «بی‌بی جان» را تولید کرده است و در سومین جشنواره ملی فیلم و عکس «مادر» به عنوان مستند برتر در بخش مفهوم مادری برگزیده شد به بیان موانع و مشکلات فیلمسازی پرداخت و به سوالات مربوط در این زمینه پاسخ داد.

در بسیاری از کشورهای صاحب‌سینما، صرف‌نظر از همه تکنیک‌های هنری و خلاقیت‌های فردی به کار رفته در کار توسط هنرمندان که باید اجازه ظهور و بروز به آنها داد، سینما -حداقل در بیشتر کارها- فقط و فقط کارکرد سرگرمی ندارد، بلکه ضمن ایفای کارکرد سرگرمی با عناصر جذابیت‌بخش، با سینما، هم آسیب‌های اجتماعی‌شان را حل می‌کنند، هم گردشگری کشورشان را رونق می بخشند و نیز مهمتر اینکه آن مفاهیم تاریخی و فرهنگی که مدنظرشان است را در ذهن مخاطبان جهان به رخ می کشانند، اما در ایران وضعیت چطور است؟

درست است، اتاق فکر واحد نداریم، با هم نمی‌اندیشیم زیرا اصلا سیستم، نظام واحد و مشخصی برای تولید فیلم نداریم و هرکس در کشور با هزینه خودش اگر خواست و توانست فیلمی تولید می کند، درحالی که در آن کشورها اتاق فکر دارند و به کشورشان هم کمک و هم‌افزایی می کنند؛ باوجود آن همه سینماگر مطرح که در کشور داریم شاهد این وضعیت هستیم و می توان گفت بسیاری از منابع ما در این بخش دارد هدر می رود.

سینما برای شما چه جایگاه و تاثیراتی دارد؟

بخشی از وجودم است؛ تمام خوشی هایم، احساس من، کشورهایی که رفتم، تشویق هایی که شدم و وجهه فرهنگی‌ام مال سینماست؛ من حتی انیمیشن هم ساخته ام.

تعریف سینما در نگاه آقای کارگردان

در دنیا سینما یک صنعت، اقتصاد و قدرت است؛ اما در ایران بیشتر از جنبه هنری به آن پرداخته می شود. البته که صنعت سینما به آن معنا و در آن شمایل نداریم؛ کدام فیلم ما در دنیا از نظر تجاری اکران گسترده می شود؟. بروید فیلم های هند، کره یا دیگر کشورها را ببینید، فیلم های ایرانی در این عرصه کجاست؟ محصولات ما بیشتر در جشنواره ها مطرح است؛ سینمای ایران شاعرانه است؛ سینما در ایران سینمای نجیبی است که از نظر موضوع و ساختار حرف دارد اما از نظر تکنیک حرف نداریم؛ موضوع در سینمای ایران انسانی و البته جذاب است.

زیرا ابزار، بودجه و امکاناتش نداریم؛ کجا در ایران مثل سایر کشورها، کمپانی های صنعتی بزرگ پشت و حامی سینما هستند؟؛ در همین کرمان با اینهمه شرکت های بزرگ معدنی، فیلم هنری می سازیم اما خیلی از مسائل را خودمان رفع و رجوع می کنیم و باید از جیب هزینه بدهیم تا فیلم ساخته شود.سینما در دنیا کارآفرین است و به اقتصاد کشور هم کمک می کند.

آیا در دنیا اگر سینما اقتصاد هم دارد، از کیفیت و اثربخشی نمی افتد؟

بله؛ ما هم فیلمنامه نویس داریم اما اقتصاد برای تهیه کننده حرف اول را می زند و دنبال بازگشت سود است که حق هم دارد، به همین دلیل بیشتر گرایش ها طی سال های اخیر به کمدی بوده است؛ آنجا دیالوگ خوب هم نمی خواهد، فقط سرگرمی مدنظر است. کسی که می خواهد در این عرصه در کشور سرمایه گذاری کند دنبال این است که برایش می صرفد یا خیر. چارچوب سینما در ایران تعریف ندارد. به طور مثال در بالیوود، جایی است که عوامل صبح به آنجا می روند و همه چیز (ساختار و فرآیند) مشخص است؛ در ایران این مباحث معنی ندارد، باید خودت خودجوش انرژی بگذاری و اثر تولید کنی. آن سیستم مدون اینجا وجود ندارد که به لحاظ سینمایی شرایط تولید داشته باشی؛ خودت در ایران باید این شرایط را فراهم کنی که کار را خیلی متفاوت کرده است.

سینمای ایران را در چندسال اخیر چطور می بینید؟

در دوره ای سینمای اجتماعی ما خیلی فعال شد که فیلم های خوبی هم تولید کرد و از جامعه گفت، به طور مثال فیلم های شیار ۱۴۳ و متری شش و نیم که از بطن جامعه می گفت و به مراحل خوبی هم رسید اما دوره داشت که دوره این مسائل در سینمای ایران کم و زیاد است و پشت هم تکرار می شود.

اما فیلم کمدی همچنان دارد می فروشد؛ مردم آنقدر مشکل و غم و غصه دارند و تفریح ندارند که سینما پناهشان می شود تا در آن جهانی که در آن زندگی می کنند، (بامراجعه به کمدی)، حالشان خوب شود. فروش سینمای کمدی ما در این سال ها خوب بوده.

باوجود فروش خوب آیا در کیفیت و محتوا هم خوب بودیم؟

خیر، در حد فاجعه افت کرده ایم؛ موضوعات سخیف مطرح می شود، مهم فروش است، فقط می فروشد و به همین علت هم سینمادار، تهیه کننده و عوامل راضی بودند.

آیا در دنیا هم سینما همینطور است و در همین حد و به همین شکل کارکرد دارند؟ مگر در دنیا با سینما مشکلات اجتماعی شان را حل نمی کنند؟ مگر گردشگر به کشور نمی آورند یا دیگر کارکردها ندارند؟

آنجا آگاهانه می بینند چکار می کنند، از امکانات به نحو احسن استفاده می کنند؛ منابع ما همه هرز می رود و سینما بخشی از این منابع است. در خاورمیانه و کشورهای عربی با آن همه بودجه، فیلمساز مطرح و درخور ندارند؛ اما در ایران چقدر کارگردان سابقه دار در سطح جهانی داریم، چرا از این ظرفیت ها استفاده نمی شود؟؛ به مدیریت قوی تر در بحث فرهنگ نیاز داریم. آنجا در دیگر کشورها اتاق فکر دارند و با هم می اندیشند و به کشورشان هم از طریق سینما کمک می کنند.

آنچه که باید از سینمای مستند استانی گفته شود

بزرگترین چالش سینمای مستند در استان کرمان نداشتن حامی مالی است؛ هرچند به واسطه معادن و صنایع بزرگ امکان حمایت از سینمای مستند توسط شرکت های بزرگ در قبال مسئولیت های فرهنگی و اجتماعی وجود دارد، اما حمایت های ملی وجود ندارد یا بسیار پایین است. سینمای مستند مثل آلبوم خانوادگی است که هرچه از ساخت یک اثر مستند زمان بگذرد، فیلم جذاب تر می شود.

هزینه های ساخت آخرین مستند خود را چطور تامین کردید؟

هزینه ساخت فیلم هنوز مشخص نیست و با گروهی از دوستانی که معمولا با هم کار می کنیم این فیلم ساخته شد که اعضای گروه هزینه معمول و خاصی دریافت نمی کنند.

تاکنون بازخوردهای بسیار خوب و مثبتی از فیلم مستند بی بی جان شده؛ در چند اکران معدود که فیلم در جشنواره یا مکان های دیگر داشته مخاطبان فیلم را پسندیدند و با موضوع فیلم ارتباط برقرار کردند. ساخت این فیلم باعث شد تا نیازهای حداقلی زندگی این خانواده و فرزندان معلول تا حد زیادی برطرف شود، اما به دلیل ادامه دار بودن وضعیت خانواده و هزینه های بالا، همچنان کمک ها باید مستمر باشد.

ایرنا