«آلن دلون» هنرپیشه مطرح و خوش سیمای فرانسوی که بیشتر او را با فیلم های گنگستری میشناسیم در ۸۸ سالگی در خانه خود بعلت بیماری سرطان درگذشت.
به بهانه درگذشت این هنرپیشه اروپایی صاحب نام، نگاهی به زندگی شخصی و حرفه ای او و عوامل موفقیت و سقوطش می اندازیم.
مروری بر کودکی و نوجوانی آلن دلون
آلن دلون وقتی تنها ۴ سال داشت والدینش از هم جدا شدند و سرپرستی او به خانواده دیگری واگذار شد. همین اتفاق استارتی برای رویارویی او با چالش های بزرگ شد که دست کمی از یک فیلم جذاب و دلهره آور جنایی نداشت!
محل زندگی والدین جدیدش روبروی زندان بود. دوستان او اغلب فرزندان نگهبانان زندان بودند!
آلن طرفدار دو آتیشه سینما بود و از هر فرصتی برای رفتن به سینما استفاده میکرد. او دوازده بار از مدرسه اخراج شد و در نهایت در پانزده سالگی ترک تحصیل کرد و وارد ارتش شد و پس از اتمام خدمت به عنوان پیشخدمت کافه ای پر از بازیگر مشغول به کار شد.
ستاره ای متولد میشود
دلون که بواسطه چهره یونیک و بسیار سینمایی خود همیشه مورد توجه افراد مختلف قرار می گرفت به پیشنهاد دوست بازیگرش که از کافه نشینان بود با یک کت و شلوار کرایه ای بعنوان مهمان پا به «جشنواره کن ۱۹۵۷ » گذاشت. او در پایان شب تحت تاثیر چهره فتوژنیک، استایل خاص و مدرن و اکت های سینمایی خود که بی شباهت با ستاره هالیوود «جیمز دین» نبود، تبدیل به یک سوپراستار شده بود و از سوی برخی تهیه کنندگان پیشنهاد بازیگری دریافت کرد و این چنین بود که وارد صنعت سینما شد. او در آن زمان ۲۲ ساله بود.
«ویسکونتی» سکوی پرتاب آلن دلون
دلون در بیست و سه سالگی با فیلم «کریستین» به سینما معرفی شد و در سال ۱۹۵۹ با بازی در فیلم بسیار مهم و مولفِ «ِروکو و برادرانش» ((Rocco El suoi fratel)) اثر فیلمساز معروف ایتالیایی «لوچیانو ویسکونتی» (( Luchiano Visconti)) یک شبه راه صد ساله را طی کرد.
روکو و برادرانش که اقتباسی از رمانی به همین نام است کماکان در کلاسهای بازیگری تدریس و نقد میشود.
بدون تردید نقش ویسکونتی در شناسایی و بکارگیری قابلیت های این هنرپیشه جوان و جویای نام و به اثبات رساندن دلون بعنوان یک بازیگر توانمند و مستعد و نه صرفا وابسته به چهره، بسیار حائز اهمیت است.
درخشش در دهه شصت میلادی
دروازه موفقیت و صد البته شانس به روی آلن دلون باز شده بود و در دهه شصت میلادی در آثار فیلمسازان برجسته از جمله «رنه کلمنت» «Rene Clement» در فیلم purple noon» 1960»و «Le clipse 1962»از «میکل آنجلو آنتونیونی» «Michelangelo Antonioni »که از فیلمسازان صاحب سبک و موج نوی ایتالیا محسوب میشود افتخار همکاری داشت.
«کسوف» «Le clipse» پارت آخر از سه گانه آنتونیونی است و بدون شک نقطه عطفی در کارنامه هنری دلون محسوب میشود.
دلون علاقه چندانی به موج نو و سینمای مستقل نداشت و هنوز وارد ژانر مورد علاقه اش یعنی سینمای مردانه جنایی گنگستری که اغلب برای فروش در گیشه بود نشده بود.
سینمای مردانه گنگستری و خداحافظی با سینمای موج نو و مستقل
دلون از اواخر دهه شصت میلادی چهره شناخته شده فیلم های جنایی فرانسوی شد که اغلب نقش پسر بد داستان را ایفا میکرد همچون آثار « ژان پیر ملوی» «سامورایی» ۱۹۶۹ «دایره سرخ» ۱۹۷۰ و همچنین «دار و دسته سیسیلی ها ۱۹۷۰ از «هنری ورنی» که در مقابل «ژان گابن» و «لینو ونتورا» Lino ventura به جلوی دوربین رفت.
آلن دلون در مصاحبه ای در ارتباط با نقش های خود گفت من اغلب یا نقش دزد داشتم یا پلیس و نقطه اشتراکشان این بود که همیشه تنها بودم شاید بیننده دوست داشت مرا تنها ببیند!
آلن دلون یک ستاره جهانی؟
آلن دلون را به سختی میتوان در جرگه ستارگان جهانی جای داد. دلون بجز کشور خودش فرانسه در ایتالیا و چند کشور اروپایی دیگر شناخته شده بود و بطرز عجیبی در ایران محبوب و حتی بیش از آنچه که باید به او توجه شده است.
او در هالیوود چندان شناخته شده نبود و علی رغم نقل مکان کردن به هالیوود در سال ۱۹۶۴ و تسلط بر زبان انگلیسی، تنها در چهار فیلم آمریکایی برای نقش های مکمل و كوتاه قرارداد بست و پس از مدت کوتاهی مجددا به فرانسه بازگشت. شهرت و محبوبیت آلن دلون در ایران، علاوه بر فیزیک زیبا و در عین حال مردانه و کاریزماتیک خود، بسیار تحت تاثیر صدای جذاب و بیادماندنی دوبلور صاحب نام، «خسرو خسروشاهی» بود تا جایی که جذبه مردانه و کاریزمای او را چندین برابر کرد.
زن ربای زن ستیز
زندگی شخصی دلون دست کمی از یک درام سینمایی مهیج و جنایی ندارد!
این حواشی در افول زندگی حرفه ای این ستاره نقش پررنگی ایفا کرد تا جایی که دوران اوج او تنها یک دهه دوام داشت. در سال ۲۰۱۹ موفق به دریافت یک عمر فعالیت هنریِ فستیوال کن شد اما انجمن «می تو» «me too» پیش از فستیوال، سعی داشت با جمع آوری امضا مانع از وقوع این اتفاق شود زیرا شواهدی دال بر خشونت خانگیِ این هنرپیشه وجود داشت.
او در سال ۱۹۶۹ متهم به قتل بادیگارد خود شد که علی رغم شواهد در نهایت تبرئه شد. گفته میشد همسر دلون یعنی «ناتالی دلون» با بادیگارد آلِن رابطه مخفیانه داشته است.
دلون در سال ۱۹۶۲ هنگامی که با هنرپیشه اتریشی « رومی اشنایدر» در رابطه بود به او خیانت کرد و صاحب فرزند شد! اگرچه هرگز او را به رسمیت نشناخت!
در دهه نود پسر بزرگش «آنتونی دلون» اذعان کرد پدرش شخصیتی «زن ستیز» دارد و او و مادرش « ناتالی دلون» را شکنجه می کرده است . همچنین پسر دیگر او بنام « فابین» از پارتنر هلندی اش ادعا کرد آلن دلون سه بار بینی مادرش را شکسته است!