محمود کریمی، مستندساز باسابقه، با «بچه مردم» نخستین تجربه‌ی خود را در سینمای بلند داستانی رقم زده است. فیلم‌نامه را خود او به همراه فائزه یارمحمدی نوشته و سیدعلی احمدی تهیه‌کنندگی آن را بر عهده داشته است.

حضور عوامل حرفه‌ای همچون میلاد پرتوی (مدیر فیلم‌برداری)، عماد خدابخش (تدوین)، کریستف رضاعی (موسیقی متن)، پرویز آبنار (صداگذاری) و بابک کریمی (طراحی صحنه) به ارتقای کیفیت فنی اثر کمک کرده است.

همچنین، بازیگرانی مانند گوهر خیراندیش، رضا کیانیان، بهروز شعیبی، حسن معجونی و مهبد جهان‌نوش، در کنار چهار نوجوان نوچهره، در روایت این داستان اجتماعیفانتزی نقش‌آفرینی می‌کنند.

«بچه مردم» روایتی چندلایه دارد و در سه مقطع زمانی پیش از انقلاب، دوران پیروزی انقلاب، و پس از آن (آغاز جنگ) جریان می‌یابد. شخصیت محوری، نوجوانی به‌نام ابوالفضل است که در سه‌سالگی توسط مادرش در یک ساندویچ‌فروشی رها شده و سر از پرورشگاه درمی‌آورد.  در آغاز فیلم، از زبان او روایت می‌شود و مخاطب را با دوستان صمیمی‌اش که سرنوشتی مشابه دارند و نیز مربیان مهربانشان آشنا می‌کند.

فیلم در پرده‌ی نخست، به شکلی تأثیرگذار، سرگشتگی کودکان بی‌سرپرست را به تصویر می‌کشد. ابوالفضل که در طول زندگی‌اش توسط آدم‌‌ایی که سرراهش سبز می‌شوند، نام‌های مختلفی به او داده می‌شود اما اوهویتش را در پیدا کردن پدر و به‌ویژه مادرش جست‌وجو می‌کند. اما با پیشروی داستان، او مفهوم هویت را از سطح فردی به سطحی کلان‌تر می‌برد و در نهایت، آن را در کنار مردانی که برای وطن می‌جنگند، بازتعریف می‌کند.

محمود کریمی در نخستین تجربه‌ی سینمایی خود، موفق شده است لحظات احساسی و تأثیرگذاری خلق کند. پرده‌ی اول فیلم، با ضرباهنگی آرام و تصاویر پرجزئیات، فضای زندگی کودکان در پرورشگاه را به‌گونه‌ای نمایش می‌دهد که مخاطب به‌راحتی با شخصیت‌ها همذات‌پنداری می‌کند. او با استفاده از تصاویر و نشانه‌های بصری، وضعیت روحی و هویتی شخصیت اصلی را به تصویر می‌کشد.

اما مشکل اساسی فیلم در نیمه‌ی دوم آن پدیدار می‌شود؛ جایی که روایت، از یک درام اجتماعیِ احساسی و عمیق فانتزی، به یک بیانیه‌ی مستقیم سیاسیاجتماعی تغییر جهت می‌دهد. این تغییر لحن، بدون زمینه‌چینی مناسب اتفاق می‌افتد و از تأثیرگذاری احساسی فیلم می‌کاهد. برای مثال، صحنه‌ای که ابوالفضل به جبهه می‌پیوندد، اگرچه از نظر دراماتیک قابل‌درک است، اما تأکید بیش از حد بر شعارهای ملی‌گرایانه، ضربه‌ای به روایت می‌زند.

یکی از درخشان‌ترین صحنه‌های فیلم، جایی است که ابوالفضل در زایشگاه، در میان نوزادانی که خوابیده‌اند، از درد ناشی از پی بردن به رها شدگی عمدی توسط مادرش فریاد می‌زند و در واکنش، نوزادان نیز شروع به گریه می‌کنند.

این صحنه، با میزانس دقیق،  نورپردازی لطیف و تدوین حساب‌شده، حس عمیقی از تنهایی و زخم‌های هویتی را منتقل می‌کند. از نظر نمادین، این لحظه بیانگر آن است که جراحات روحی، از لحظه‌ی تولد، انسان را همراهی می‌کنند و این درد، امری فردی نیست بلکه در سطحی گسترده‌تر، با دیگران به اشتراک گذاشته می‌شود.

بازی‌های قوی، یکی از مهم‌ترین نقاط قوت فیلم است. رضا کیانیان و گوهر خیراندیش، با اجرای درونی و باورپذیر خود، حس همدلی مخاطب را برمی‌انگیزند. بهروز شعیبی و حسن معجونی نیز بازی‌هایی کنترل‌شده و تأثیرگذار دارند. نوجوانان نوچهره نیز، با اجرایی طبیعی، به فضاسازی فیلم کمک کرده‌

میلاد پرتوی در فیلم‌برداری، با استفاده از قاب‌های بسته در لحظات احساسی، به تمرکز بر درونیات شخصیت‌ها کمک کرده است. همچنین، استفاده از رنگ‌های سرد در سکانس‌های پرورشگاه، در تضاد با نورهای گرم خانه‌ی احتمالی مادر، احساس تعلق ازدست‌رفته‌ی ابوالفضل را تقویت می‌کند. اما در نیمه‌ی دوم فیلم، برخی قاب‌بندی‌ها به سمت ساختارهای نمادین و تبلیغاتی میل می‌کنند که باعث کاهش ارتباط مخاطب با واقعیت داستان می‌شود.

عماد خدابخش در تدوین، تلاش کرده تا ریتمی متعادل بین روایت آرام پرورشگاه و بخش‌های پرتنش پایانی برقرار کند. اما همان‌گونه که در فیلم‌نامه نیز دیده می‌شود، در نیمه‌ی دوم فیلم، این توازن از دست می‌رود و برخی برش‌ها، تأکید بیش از حد بر پیام‌های مستقیم دارند.

کریستف رضاعی، آهنگساز فیلم، با موسیقی‌ای که تلفیقی از ملودی‌های احساسی و حماسی است، سعی کرده است انسجام روایی را تقویت کند. در بخش‌های مربوط به کودکی ابوالفضل، موسیقی لطیف و احساسی است.

«بچه مردم» فیلمی است که پتانسیل بالایی برای تبدیل‌شدن به اثری شاخص در سینمای اجتماعی ایران داشت. نیمه‌ی نخست آن، به‌ویژه از لحاظ احساسی و دراماتیک، درخشان است، اما در نیمه‌ی دوم، عدم انسجام در روایت و گرایش به شعارزدگی، مانع از حفظ کیفیت اولیه‌ی فیلم می‌شود.

با این حال، بازی‌های قوی، کارگردانی حساب‌شده و فضاسازی ملموس، نقاط قوتی هستند که نمی‌توان نادیده گرفت. محمود کریمی در اولین تجربه‌ی سینمایی خود نشان داده که توانایی خلق جهانی خاص و انسانی را دارد. اما برای تثبیت جایگاهش در سینمای داستانی، لازم است که بر حفظ تعادل در لحن، انسجام روایت و پرهیز از پیام‌های مستقیم اجتماعی تمرکز بیشتری داشته باشد.

اگر او بتواند در آثار بعدی، این ضعف‌ها را برطرف کند، سینمای ایران می‌تواند با یک فیلم‌ساز اجتماعی ارزشمند و توانمند روبه‌رو شود.