امروزه سینما به منزله یک عنصر فرهنگی و اجتماعی، میتواند ما را به عمق لایههای حیات اجتماعی کنونیمان برساند. سینما هنری جمعی است که توانایی نمایش مولفههای جامعهشناختی را دارد. مؤلفههایی که با ورود مدرنیته و شدت شاخصههای آن در دهه هفتاد شمسی، پایههای سنت را دچار افول کرد. نمایش سینما از جامعه، صریح و بیپرده نیست و همچون دیگر هنرها، در خصوصیاتی رمزنگاری شده و با زبان نشانه انجام میگیرد. از ویژگیهای بارز این دهه ورود مدرنیته و نتیجتاً جنگ سنت و مدرنیته است. در این رهگذر کاهش هویت محلی، گسست عاطفی، تغییرات سبک زندگی و ایجاد شکاف طبقاتی و اجتماعی، گوشهای از تغییرات فرهنگی است که در نتیجه هجوم مدرنیسم و به محاق رفتن هر چه بیشتر سنت، در سطح جامعه نمود پیدا میکند. بر این اساس، این پژوهش تلاش دارد تا با نقد دو فیلمِ زیرپوست شهر و دوزن و تطابق آن با جامعه معاصر خود، مؤلفههای جامعهشناختی دهه هفتاد را کندوکاو کند. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی، بر مبنای تحلیلهای آماری و بوسیله مطالعات کتابخانهای، مشاهده و ابزار پرسشنامه راهبری گردید. پرسشنامه بر اساس 24 سؤال برای 131 پاسخدهنده متخصص تنظیم شد. تحلیل مبتنی بر تصاویر، آزمونِ رگرسیون چند متغیره، فن افتراق معنایی و خروجی دادهها در نرمافزار «اس.پی.اس.اس»1 است. یافتهها نشان میدهد رابطه همبستگی متغیر فیلمهای سینمایی دهه هفتاد و متغیرهای وابسته جامعهشناختی این دهه برابر 806/0 شده است که نشان دهنده همبستگی مستقیم و قوی بین متغیر وابسته و مستقل وجود دارد. مطابق یافتهها، نتایج حاکی از آن است که اوضاع اجتماعی در این دهه به علت ورود طبقه متوسط جامعه به عرصههای اجتماعی و شهری، تأثیر بسیاری بر مسائلی همچون فرهنگ، سبک زندگی، اقتصاد و حتی کالبد شهری داشت.
خلاصه ماشینی:
آنچه که درهمه این پژوهش هانمایان است ، اندیشمندان زیادی به نظریه بازتاب جامعه درسینماو تهران به عنوان پایتخت ایران (ازشروع قاجار)نقشی جامعه شناسی هنرپرداخته ان ؛اگرچه ،این نظریات در مهم وکلیدی درصدورروندنوسازی ومدرنیزاسیون در نوع نگاه تفاوت های بسیارزیادی باهم دارند. بیان داشت که تحولات ومؤلفه های اجتماعی ذکرشده در اصلی مادراین جابراین است که سینمابه عنوان یکی این پژوهش ،قابلیت تعمیم به کل شهرهاوجامعه ایران ازمهم ترین ابزارهای جامعه شناختی ،توان معرفی و راداردوتنهاعلت اشاره به شهرتهران ،آن است که شناخت بهترشهروجامعه برای مخاطب رادرچارچوب بستروظرف مکانی این دوفیلم تهران میباشد. همچنین جاروی ،٤از ازجنگ وبیکاری وموج مهاجرت ها،باحضوراین طیف نظریه پردازان جامعه شناسی سینما،معتقداست که بایک چندگانگی فرهنگی مواجه شدکه این خود سینمانهادی اجتماعی است ودرنتیجه بایستی به مقدمه ای برتقابل سنت ومدرنیته شد؛ازاین روتجزیه رابطه متقابل میان جامعه وسینما،یعنی شرایط جامعه شناختی جمعیت شهری نمایانگراین چندگانگی اجتماعی که سینمابه آن میپردازدیاآن رابازتاب است . مطالعۀسینمابه عنوان یک عنصراجتماعی و نگاهی به فیلم های منتخب این دهه که دراین پژوهش فرهنگی ،ماراباعمق لایه های حیات اجتماعی تحلیل وتفسیرمیشوند،بادرنظرگرفتن جایگاه جامعه شناختی برای سینما،نمایانگرمسائل شهری و فیلم توان ارائه مجموعه ای به نام «زندگی اجتماعی »در اجتماعی رایج دردهۀهفتادوهم واکنش عمومی قالب تصاویررادارد. نکتۀمهم آنکه تقابل سنت و است که به جای بازتاب زندگی شخصی یک خانواده یا مدرنیسم ،یکی ازمؤلفه های مهم جامعه شناسی محسوب کاراکتر(برخلاف هالیوود)به بازنمایی امراجتماعی در میگردد.