هدف تحقیق حاضر، تدوین الگوی کارآفرینی سازمانی برای موسسات تبلیغاتی است که برای دستیابی به الگوی مورد نظر، با ۱۵ نفر از اطلاع رسانان کلیدی که با ابعاد مساله و موضوع تحقیق درگیر بوده و واجد تجربههای مفید و مستمّر در موضوع تحقیق بودند مصاحبه عمیق انجام گرفته است.
روش مورد استفاده در تحقیقِ حاضر، روش تحقیق کیفی نظریه مبنایی یا نظریه برخاسته از دادهها (GT) میباشد که از طریق مصاحبه عمیق، فعّال و اکتشافی با خبرگان، ساختار درونی ارزشها، نگرشها و تجارب زیستی ایشان در موضوع تحقیق، احصاء گردید. اطلاع رسانان و افراد خبره در ۳ گروه و از بین افرادی انتخاب شدند که با مساله درگیر بودند. دراین تحقیق از روش نمونهگیری هدفمند، برمبنای اصل اشباعنظری استفاده شده است. سپس دادهها و اطلاعات به دست آمده از مصاحبهها، ابتدا کدگذاری باز و محوری شدند و در همین راستا کدگذاری انتخابی انجام گرفت، از مصاحبهها مجموعاً 570 گزاره مفهومی اولیه درمرحله کدگذاری باز و چندتا؟ گزاره مقولهای در مرحله کدگذاری محوری، به دست آمد و درنهایت در مرحله کدگذاری انتخابی، قضایایی که روابط تعمیمیافته میان مقولات را منعکس میکنند، وضوحکافی پیدا کردند و مدل GT نمایان شد. این مدل دارای چهار بخش نظریه، موجبات علّی، شرایط و زمینهها، عاملیت و کنش (راهبردها و مداخلات)، بروندادها، پیامدها و نتایج است.
بر اساس مدل سه شاخگی، محقق سه گروه عوامل رفتاری، محیطی و ساختاری را در بروز پدیده کار آفرینی در موسسات تبلیغاتی مورد بررسی قرار داده است، بر اساس مدلِ به دست آمده، پدیدهی اصلی، ضعفِ تخصصیِ مدیریت، فقدانِ آموزشِ تخصصی و حرفهای و محیط کسب و کار است، به عبارت دیگر، در این مدل توضیح داده میشود که چه عواملی و تح چه شرایطی در بروز پدیده کارآفرینی موثر است. اطلاع رسانان، کار آفرینی را از طریق موجبات علّی آن توضیح میدهند و بیان میکنند که چه عواملی در فرایند شکلگیری ضعفِ تخصصی مدیریت، فقدانِ آموزش تخصصی و حرفهای و محیط کسب و کار تاثیر دارد و این امر درکدام شرایط و زمینهها صورت میگیرد؟ و چه عاملیّتها و کنشهایی (مداخلات و راهبردهایی) میتوانند در این فرایند اثر بگذارند و چگونه این فرایند به پیامدهاییکه متضمن شکل- گیری کارآفرینی سازمانی درصنف تبلیغات است و به دنبال آن بلوغ و گسترش زمینههای کسب و کار، منجر میشود.