عناصر غیرروایتی، مجموعه وسیعی از شگردهای فرمی، از عناصر بصری گرفته تا فرمهای موسیقایی را دربرمیگیرند. شیوة بهکارگیری حرکات دوربین، رنگ، نورپردازی، لباس بازیگران، طراحی صحنه و حتی فضا و مکانهای انتخابشده برای صحنههای مختلف فیلم، میتوانند نقش عمدهای در خلق عناصر غیرروایتی ایفا کنند. از طرفی بهکارگیری پارامترهای خاص و شگردهای سبکی بهصورت سازمانیافته، به خلق گونهای از روایت منجر میشود که آن را روایت پارامتری مینامند. این پژوهش در ابتدا به مشخصکردن نقش و جایگاه عناصر غیرروایتی در روایت کلی یک فیلم میپردازد و سپس تلاش میکند تا تفاوتهای عمده میان عناصر غیرروایتی با پارامترهای مشخص در یک روایت پارامتری را بنمایاند. بنابراین برای رسیدن به این هدف سعی شده تا با استفاده از شیوه موردپژوهی و با مدنظر قرار دادن رویکرد نئوفرمالیسم، جنبههای غیرروایتی و وجوه پارامتری دو مورد از فیلمهای دو تن از صاحب سبکترین سینماگران شرق آسیا، مورد بررسی قرار گیرد. حاصل آن که عناصر غیرروایتی بهطورکلی دو نقش عمده را در این آثار بازی میکنند. این عناصر زمانی که فرضاً نظامی از تکرارها را میآفرینند، در خدمت بیان روایت پارامتری فیلم هستند، اما آنجا که به صورتی منحصربهفرد معانی عمیق و تلویحی فیلم را بازمینمایانند، بهصورت عناصر غیرروایتی صرف درمیآیند.