فیلم ناصرالدین شاه اکتور سینما مبتنی بر وقایع ورود سینما به ایران و با مروری بر تاریخ سینمای ایران، داستانی تخیلی ارائه میکند، و از این مدخل به معضلات ساخت فیلم و ممیزی میپردازد و نقش قدرت حاکم در این فرایند را مورد اشاره قرار میدهد. در طول روایت، دایما مرزهای میان فضای واقعی مفروض جهان داستان و فضای سینمایی درون روایت محو میشود؛ گاه شخصیت فیلمی وارد فضای واقعی میشود و فاصله پرسپکتیوی و جایگاه امن نظارهگری را از بین میبرد، و گاه تماشاگر وارد محیط فیلم میشود و با شخصیت فیلمی به تعامل میپردازد. از این منظر این اثر را میتوان به مثابه کنکاشی خلاقانه در رابطه با تجربه نظارهگری سینمایی در نظر گرفت. با شکافته شدن پرده و شکسته شدن مرز میان ناظر و منظر سینمایی، این فیلم الگوی نظارهگری مبتنی بر تماس لامسهای و ارتباط بدنی را بازنمایی میکند. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای صورت گرفته است، این بحث را مطرح میسازد که این اثر، با ادای دین به تاریخ سینمای ایران سعی کرده است درک سنتی از مفهوم نظارهگری سینمایی را مورد پرسش قرار دهد و بر جنبههای تنانی و ادراک جسمانی در تماشای فیلم تاکید کند.