مقاله: مقایسه فیلم با هنرهای سنّتی؛ نقدی فلسفی بر سنّت‌ گرایی از منظر حکمت متعالیه

نویسندگان : مهدی همازاده ابیانه
منبع : هنرهای زیبا - هنرهای نمایشی و موسیقی زمستان 1398، دوره بیست و چهارم - شماره 4

چکیده:

این مقاله به‏دنبال سنجش دیدگاه سنّت‏گرایی درباره هنرهای مدرن دارای شخصیت‏ها و ماجراهای زمانی-مکانی است. مسئله تحقیق اینست که نگرش سنّت‏گرایی درباره هنرهای مدرن، تا چه میزان از منظر حکمت متعالیه – که مورد تأیید سنّت‏گرایان است – قابل تصدیق است؟ بدین منظور ابتدا راهبرد نمادپردازی را از منظر سنّت‌گرایان تبیین می‏کند که به تناظر صورت‏های هنری با حقایق ازلی در عالَم مثل تکیه دارد و در نتیجه فرامکان و کلّی گراست. نویسنده با نقل اقوالی از بزرگان سنّت‏گرایی، تشریح می‏کند که جزئی‏سازی در شخصیت‏ها و ماجراها نمی‏تواند در این دیدگاه مشروع باشد. وی در انتها به سراغ هستی‏شناسی حقایق عالَم مثُل از منظر فلسفه اسلامی رفته و با تکیه بر «نحوه وجود کلّی‏ها» از دیدگاه حکمت متعالیه، به وجود سِعی آن‏ها در افراد جزئی متکثّر اشاره کرده است. او بر این اساس نتیجه می‏گیرد که صور متشخّص زمانی – مکانی هم می‏توانند ارجاع به حقیقت ربّ‏النّوع خویش در عالَم مثال افلاطونی داشته باشند و در نتیجه لازم نیست حتماً ارجاع مستقیم به وجود اعلای مثُل صورت بگیرد تا قدسیت هنر تأمین شود. بدین ترتیب مقاله به این جمع‏بندی می‏رسد که سینما (و رمان) هم با وجود ربط به شخصیت‏های جزئی و ماجراهای زمانی – مکانی، ظرفیت تحقّق هنر قدسی را دارا هستند.