ضد جنگ بودن خوب یا بد؟
روزی ،روزگاری آبادان که درگیر جنگ نیست ولی هنوز اثر جنگ بر جامعه و خانوادههای آن باقی مانده است.
جنس ضد جنگ بودنِ روزی ،روزگاری آبادان بنظرم اصلا ضد جنگِ شناخته شدهی روشنفکری و عوام فریب سینمای ایران نیست. بین ضد جنگ بودن با ضد مقاومت بودن ،تفاوت زیادی است و از جنگ نمیشود دفاع کرد و ضد جنگ بودن بنظرم اصلا مقوله منفی برای بشر و انسان محسوب نمیشود.
در فیلم ، زمانی که خبر حمله ی آمریکا به عراق شنیده میشود ،محسن تنابنده به عنوان شخصیت اول فیلم با شعف دستان خود را به هم میکوبد و این تازه شروع فیلم است و این نشانهای است برای اینکه ثابت کند شخصیت اصلی فیلم جنگ طلب است.
اما بعد از برخورد موشک آمریکا به سقف خانهی آنها شخصیت اصلی فیلم متوجه میشود که جنگ بد است حتی برای همسایه.
با گنجاندن دیالوگ هایی مثل “فکر کردی اون مثل ما هشت سال طولش میده، اونا هشت سال با ما جنگیدن الان حقشونه که آمریکا با خاک یکسانش کنه ” تمایز بین جنگ طلبی و فرهنگ مقاومت در جهان اثر مشخص میشود.
جنس ضد جنگ بودن فیلم به معنی ضد مقاومت بودن نیست، بلکه بالعکس فیلم فارغ از ادعای روشنفکری و نگاه استعماری است و
به همین دلیل میگویم فیلم اصلا ضد مقاومت نیست و این موضع فیلم بسیار قابل احترام و دفاع است…
نقاط قوت کلی فیلم
فیلمنامه بکر و فانتزی،قصه ی فیلم برگرفته از موشک آمریکایی است که زمان جنگ عراق و آمریکا به یکی از پالایشگاه های آبادان برخورد میکند و آذرنگ با خلاقیت خودش،این موشک را به خانه ی یک خانواده آبادانی میبرد ،شوخی های به جا ،بغضهای به موقع ،بازی های عالی و کارگردانی عالی همگی از ویژگیهای خوب فیلماست.
با توجه به فضای فیلم که در خانه سپری میشود طبیعتا باید برای مخاطب کسل کننده باشد ولی به هیچ وجه فیلم کسل کننده نیست و مخاطب تا لحظه آخر چشم از پرده برنمیدارد .
حلقه ی مفقوده سینمای ایران
بنظرم نقطه قوت فیلم هیچکدام از موضوعات مطرح شده نیست بلکه نقطه قوت فیلم حلقهی مفقوده این روزهای سینمای ماست ،حلقه ی مفقودهای به نام خانواده که نه تنها در اینروزهای سینمای ما به آن پرداخت نمیشود بلکه بالعکس در تخریب نقش خانواده تلاشی مضاعف شده است.
روزی،روزگاری آبادان یک خانواده کامل را شرح میدهد پدر،مادر ،برادر و خواهر ،علاقه و ایثار بین اعضای خانواده را به صورت درست لمس میکنیم و با وجود تمام چالش هایی چون تفاوت نسل و …. در بزنگاه نقش خانواده را به عنوان پشتوانه و تکیه گاه به خوبی ارائه میکند. کاش در سینمای ما بیشتر به نقش خانواده پرداخت شود وباعث تقویت جایگاه خانواده در جامعه شود نه تضعیف آن…
فیلمنامه یا نمایشنامه
حمیدرضا آذرنگ را همه با بازیهای درخشان و نمایشنامههای فراوان و قوی در تئاتر میشناسیم و قطعا رد پای سبقهی تئاتری او را در اولین فیلم سینمایی او قابل لمس و ملموس است، شاید میشد با شناخت بیشتر قابلیت های روایی سینما ، تفاوت سینما و تئاتر فیلم سینمائی تر باشد و از تئاتر فاصله بیشتری بگیرد.
به عنوان مثال می شد آبادان رو بیشتر دید و از صرف فقط یک خانه در آبادان پا را فراتر گذاشت .
البته نمونه های موفقی از فیلم های ایرانی که بر گرفته از نمایشنامه است رو میشود نام برد از گاو و آقای هالو تا معجزه خنده و عشق آباد
و باز بنظرم فیلم روزی،روزگاری آبادان جزو دستهی فیلم های موفقی است که با اقتباس از نمایشنامه ساخته میشود .
و عموما ردپای تئاتر در میزانسن ها و کارگردانی های این نوع فیلمها دیده میشود.
داستان روزی ،روزگاری آبادان بدون لکنت قصه میگوید و درام دارد و مهمترین نقطه قوت داستان بنظرم من این است که برای عموم مردم است نه مخاطب خاص
کلام آخر
فیلم روزی،روزگاری آبادان در سینمای امروز ایران بسیار قابل احترام است به دلایل مختلفی که مهم ترین دلیل آن برای من به تصویر کشیدن نقش مهم خانواده در سینماست …
جنس فیلم روزی،روزگاری آبادان از آن جنس هایی است که کمتر در سینمای ایران ساخته شده است و بسیار هم موفق است چون مخاطب با آن میخندد بدون شوخی های +18 و خنده ی بکر و خاص ،مخاطب با فیلم میترسد و نگران سرنوشت شخصیت های فیلم میشود و نقطه ی قوت فیلم برای مخاطب عام بودن آن است.