نکاتی درباره چهل و دومین جشنواره فیلم فجر
۱. جشنواره امسال نیز در ادامه سیاست گذارهای مسئولین فرهنگی و سینمایی با حجم بالایی از تولیدات ارگان ها و سازمان های مرتبط و غیرمرتبط سینمایی همراه بود. این موضوع از جهتی مثبت است که زمینه را برای رونق تولید و ورود سرمایه های بیشتر باز می کند و امکان حمایت به خصوص از فیلمسازان جوان را فراهم می آورد اما از طرف دیگر با مخاطراتی همراه است که ماحصل اش تولید فیلم های ضعیف و شعار گونه است که متاسفانه چند نمونه متعددش را در این دوره شاهد بودیم. لزوم نظارت دقیق و استفاده از مشاوران و ناظران کیفی خبره از جمله ضروریات این شکل از تولید در سینمای ایران است.
۲. حضور چندین فیلمساز اول که برخی از آن ها سازنده چند فیلم شاخص این دوره بودند و اضافه شدن بخش نگاه نو پس از چند سال تعطیلی، نوید بخش این موضوع است که سینمای ایران علی رغم تمام مسائل و مشکلات ریز و درشت اما همچنان پویا و خوشبختانه در حال زایش است و نسل های جدید درحال ورود به عرصه اند.
۳. با مشاهده فیلم های این دوره می توان گفت فیلمنامه همچنان چشم اسفندیار سینمای ایران به مثابه سال های قبل است. مقدمه و شروع هایی که یا بسیار کوتاه اند و یا از فرط افراط طولانی و حوصله سربر، دیالوگ هایی که کارکرد نمایشی نمی یابند، دراماتیزه نشدن مضامین، عدم پرداخت درست شخصیت ها، تحول ناگهانی کاراکتر، پایان بندی های شعاری و بسیاری معضلات دیگر از جمله نواقص فیلمنامه های این دوره بود هر چند که نمونه های موفقی همچون باغ کیانوش، پرویزخان و صبحانه بازرافه ها را هم شاهد بودیم.
۴. برنامه ریزی جشنواره از یک فشردگی نامتناسبی رنج می برد.
روز اول و به دلیل ناهماهنگی های تثبیت محل برگزاری خانه جشنواره، عملاً تمام سانس ها با بیش از یک ساعت تاخیر همراه بود. این موضوع هر چند در روزهای دیگر حل شد و سانس ها راس ساعت آغاز گردید اما مسئله ای دیگر پدیدار گشت و آن فشرده سازی زمان نشست ها بود که علی رغم تلاش مجری بازهم بسیاری سوالات خبرنگاران مجالی جهت طرح شدن نمی یافت که دلیل آن کاهش تعداد روزهای نمایش فیلم ها به ۹ روز بود که علت آن مبهم است!
۵ .با اعلام نام کاندیداها طبق سنوات قبلی باز هم تعجب حضور برخی نام ها در فهرست و نیز غیبت تعدادی دیگر شگفتی ساز شد کما اینکه این موضوع در زمینه اعلام اسامی فیلم ها نیز وجود داشت و حتی تا میانه های جشنواره نیز باکشمش بر سر حضور و عدم حضور یک فیلم در بخش سودای سیمرغ امتداد داشت. اگرچه داوری امری سلیقه ای است و تغییر یک یا چند نام هیئت داوران می تواند باعث تفاوت در آرا گردد اما نباید از نظر دور داشت که به همان نسبت نیز می بایست سنجه های فنی و هنری را نیز از خروجی هر ترکیب داوری مطالبه نمود.
۶. بخش بین الملل جشنواره که دوسالی هست مجدد در بخش ملی ادغام گردیده امسال هم نتوانست آنچنان که باید و شاید به رسالت خود عمل کند و زیر سایه بخش ملی پنهان بود. سانس نمایش این فیلم ها با اطلاع رسانی محدود و تداخل با فیلم های بخش سودای سیمرغ همراه بود و هیچ گونه نشستی برگزار نشد و به تبع تعاملات گسترده ای میان مهمانان این بخش و سینماگران اتفاق نیفتاد. همین طور بخش بازار فیلم که علیرغم پتانسیل های فراوان مغفول است و نتوانسته حداقل بازارهای کشورهای همسایه را برای نمایش آثار ایرانی جذب کند.
۷. بخش فیلم های کوتاه و مستند عملاً به یک بخش تشریفاتی جهت خالی نبودن عریضه تبدیل شده است و در اثبات آن همین بس که فیلم های این دو بخش بر مبنای آثار برتر جشنواره های فیلم کوتاه تهران و حقیقت انتخاب می شوند و تایم نمایش این آثار در خانه جشنواره نیز کاملاً تحت سیطره برنامه های بخش سودای سیمرغ بود. درصورتیکه می شود برای این بخش ها نیز تشخصی قائل شد و علاوه بر انتخاب جداگانه آثار، برای فیلمسازان و عوامل آنها نیز نشست پرسش و پاسخ در نظر گرفت.
درکنار این انتقادات می بایست از اقدام شایسته تقدیم هرروز از جشنواره به یکی از هنرمندان فقید سینمای ایران در سال جاری، تقدیر نمود که در آغاز هر روز و با اهدای لوح یادبود توسط دبیر جشنواره همراه بود.
جشنواره چهل و دوم نیز به ایستگاه پایانی رسید و شایسته است برای رویدادی با چنین پیشینه فرهنگی و تاریخی، دیگر شاهد آزمون و خطا نباشیم و در تمام زمینه ها چه از حیث سخت افزاری و چه نرم افزاری به سمت تثبیت گام برداشته شود.
به قلم حمید عبدالحسینی