فیلمپیشمرگبه کارگردانی علی غفاری، اثری است که در ژانر دفاع مقدس قرار گرفته و تلاش می‌کند تا با عبور از کلیشه‌های مرسوم این ژانر، روایتی تازه و جذاب ارائه دهد. با این حال، این فیلم در برخی بخش‌ها موفق به خلق اثری متمایز و پیشگام در سینمای دفاع مقدس نمی‌شود و گاه در دام همان کلیشه‌هایی می‌افتد که سعی در فرار از آنها دارد.

یکی از سخت‌ترین انواع کارگردانی، متعلق به فیلم‌های دفاع مقدس است، چرا که این ژانر در سینمای ایران درگیر لوپ کلیشه‌ای بودن شده و مخاطبان آن از یک گروه خاص فراتر نمی‌روند. در این سبک، پیش از آنکه وارد سالن سینما شویم قهرمان و ضدقهرمان برای ما مشخص بوده و می‌دانیم هنگام تماشا، باید انتظار چه سبک داستان گویی و شخصیت پردازی را داشته باشیم. فیلمی در این ژانر قوی خواهد بود که بتواند روایتی جذاب و گیرا برای مخاطب ارائه دهد تا افرادی خارج از این چارچوب فکری نیز نسبت به داستان کنجکاو و حتی میخکوب آن شوند؛ علاوه بر این در این سبک باید از شخصیت پردازی مقدس‌گونه دوری کرد و به جای آن قهرمان را شخصی متفکر، شجاع و سختکوش نشان داد تا بتواند برای مخاطب نقش یک الگو را ایفا کند.

فیلم پیشمرگتلاش می‌کند تا مفاهیمی همچون شجاعت، ایثارو مقاومت را در قالب داستانی جنگی به تصویر بکشد. این مفاهیم از طریق شخصیت‌های مختلف و روابط بین آنها به مخاطب منتقل می‌شود. فیلمساز سعی کرده است تا با ایجاد تنش‌های احساسی، مخاطب را درگیر کند. احساساتی مانند ترس، سردرگمی، عشق و نفرت در جای‌جای فیلم قابل مشاهده است، به ویژه در صحنه‌هایی که شخصیت‌ها در موقعیت‌های خطرناک قرار می‌گیرند یا با مرگ مواجه می‌شوند.

با این حال، برخی از این احساسات به جای اینکه از طریق تصاویر و میزانسن به مخاطب منتقل شوند، با دیالوگ‌های مستقیم و گاه اغراق‌آمیز بیان می‌شوند. مثلاً در صحنه‌ای که یکی از اعضای کومله با لحنی خشونت‌بار می‌گوید: “سر تک تک‌شان را ببرید، به هیچ کدام رحم نکنید، این خشونت به جای اینکه از طریق تصاویر و عمل شخصیت‌ها نشان داده شود، به صورت گفتاری بیان می‌شود. این موضوع باعث می‌شود که تأثیر احساسی صحنه کاهش یابد و مخاطب به جای اینکه با تصاویر درگیر شود، تنها با کلمات مواجه شود.

یکی از نقاط ضعف فیلم، شخصیت‌پردازی برخی از کاراکترهای فرعی است. شهید احمد کاظمی به عنوان یکی از شخصیت‌های فرعی، حضوری نامتعادل و غیرطبیعی دارد. بازی این کاراکتر نه تنها به داستان کمکی نمی‌کند، بلکه باعث می‌شود ذهن مخاطب از شخصیت اصلی، یعنی سعید قهاری، منحرف شود. این موضوع نشان می‌دهد که فیلمساز نتوانسته است تعادل مناسبی بین شخصیت‌های اصلی و فرعی ایجاد کند.

از سوی دیگر، شخصیت مرتضی (دوست و همکار شهید قهاری) به عنوان یک شخصیت کمیک و دست‌و‌پاچلفتی طراحی شده است. اگر هدف از حضور این شخصیت، برجسته‌سازی ویژگی‌های مثبت قهرمان داستان بوده، باید گفت که این هدف به خوبی محقق نشده است. مرتضی بیشتر باعث آزار و اعصاب‌خوردی مخاطب می‌شود تا اینکه به پیشبرد داستان یا عمق‌بخشی به شخصیت اصلی کمک کند.

فیلم پیشمرگ از نظر روایت، ساختاری چند خطی دارد و داستان چند شخصیت را به موازات هم پیش می‌برد. این تکنیک می‌تواند برای مخاطب جذاب باشد، چرا که او را به دنبال کشف ارتباط بین شخصیت‌ها و چگونگی اتحاد یا تقابل آنها نگه می‌دارد. با این حال، فیلم در یک سوم پایانی داستان دچار افول روایی می‌شود، به ویژه در بخشی که قرار است خلبان‌ها فراری داده شوند. این بخش از فیلم کند و بی‌روح به نظر می‌رسد و کشش داستانی را کاهش می‌دهد. هرچند پس از این بخش، فیلم دوباره به روند صعودی خود بازمی‌گردد، اما هرگز به اوج اولیه خود نمی‌رسد.

این اثر از نظر میزانسن و کارگردانی، قابل قبول است. استفاده از فضای جنگ و موقعیت‌های تنش‌زا به خوبی انجام شده. صحنه‌های نبرد و درگیری‌ها با دقت طراحی شده‌اند و توانسته‌اند حس خطر و اضطراب را به مخاطب منتقل کنند.

در نهایت، پیشمرگ فیلمی است که اگرچه از چارچوب‌های ژانر دفاع مقدس فراتر نمی‌رود، اما تلاش‌های قابل تقدیری برای ارائه روایتی جذاب و متفاوت انجام داده است. این فیلم می‌تواند هم برای مخاطبانی که به ژانر دفاع مقدس علاقه‌مند هستند، جذاب باشد و هم برای آنانی که این ژانر بطور کلی مطبوع طبع‌شان نیست.