فیلم «گوزنهای اتوبان» به کارگردانی و تهیهکنندگی ابوالفضل صفاری، در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با استقبال متفاوتی روبهرو شد.این فیلم با توجه به نامش، این انتظار را ایجاد میکند که داستانی درباره ماجراجوییهای جوانان پرشور در دل اتوبان باشد. اما بهجز سکانسهای ابتدایی، باقی روایت هیچ ارتباطی با اتوبان و ماجراجوییهای درون آن ندارد. این اثر با بازی بازیگرانی چون الناز شاکردوست، نوید پورفرج، صدف اسپهبدی و پیمان قاسمخانی، به موضوع تأثیرات فضای مجازی و فرهنگ بلاگری در جامعه امروز میپردازد.
خلاصه داستان:
داستان فیلم حول محور «عابس» (با بازی نوید پورفرج)، یک پیک موتوری است که بهطور تصادفی درگیر ماجرای یک بلاگر معروف (با بازی صدف اسپهبدی) میشود. این بلاگر در حین اجرای زنده (لایو) در اینستاگرام، به اشتباه تصور میکند که عابس قصد سرقت یا آسیب رساندن به او را دارد. این سوءتفاهم در فضای مجازی به سرعت پخش میشود و زندگی هر دوی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
نقد و بررسی:
فیلم با یک ایده جذاب و بهروز شروع میشود و در ابتدا توانسته است مخاطب را با خود همراه کند. پرداختن به موضوعاتی مانند تأثیر فضای مجازی، فرهنگ بلاگری و پیامدهای آنها در جامعه، از نقاط قوت فیلم به شمار میرود. با این حال، در ادامه، فیلم دچار ضعفهایی در فیلمنامه و شخصیتپردازی میشود که از تأثیرگذاری آن میکاهد.
شخصیت پردازی :
یکی از مشکلات اصلی فیلم، عدم توسعه کافی شخصیتها و انگیزههای آنهاست.
فیلم در ابتدا با نمایش گروهی از جوانان که در حال شرطبندی هستند، فضایی پرجنبوجوش و پرهیجان را ایجاد میکند که مخاطب را درگیر میسازد. این سکانسها نوید یک داستان جوانپسند و پرتحرک را میدهند، اما متأسفانه، این شخصیتها در ادامه داستان کاملاً حذف میشوند و پتانسیل آنها برای پیشبرد روایت از بین میرود. شخصیتهای فرعی که میتوانستند به روند داستان کمک کنند، کمکم به حاشیه رانده شده و برخی مانند دوست صمیمی عابس، بدون هیچ توضیحی ناپدید میشوند. این بیتوجهی به شخصیتپردازی و روند داستان باعث ایجاد حفرههای روایی و سردرگمی مخاطب شده است.
در ادامه شخصیت عابس بهعنوان قهرمان داستان، نیاز به عمق بیشتری دارد تا مخاطب بتواند با او همذاتپنداری کند. ولی به شخصیت او از ابتدا تا انتها به طور کامل پرداخته نشده است. بیننده نمیتواند درک کاملی از چگونگی تحول شخصیت او داشته باشد و بسیاری از واکنشهای او در برابر اتفاقات مختلف، ناگهانی و بیپایه به نظر میرسد.همچنین، رابطه بین عابس و بلاگر معروف، بهطور کامل پرداخته نشده و برخی از اتفاقات بین آنها غیرمنطقی به نظر میرسد.
رابطه آنها که در ابتدا پرتنش و ناپایدار است، ناگهان و بدون دلیل مشخصی بهبود مییابد، به طوریکه مخاطب نمیتواند علت این تغییر ناگهانی را درک کند.
شخصیت عابس در مواردی دچار تناقض میشود. او در حالی که نشان میدهد به همسرش علاقه دارد، در عین حال به سمت بلاگر میرود و به حریم شخصی او وارد میشود و این تناقض باعث سردرگمی بیشتر بیننده میشود. او بهعنوان شخصیت اصلی فیلم هیچ تأثیر قابلتوجهی بر روند داستان ندارد. در نهایت، نهتنها موفق نمیشود دشمنانش را شکست دهد، بلکه هیچ اقدام موثری هم برای مقابله با آنها و حل مشکلات انجام نمیدهد. اگر او با یک راهکار هوشمندانه میتوانست نقشههای آنها را نقش بر آب کند، داستان جذابتر و پرکششتر میشد. اما رفتارهای او فقط به درگیری و خشونت محدود میشود، و به جای پیدا کردن راهی برای غلبه بر مشکلات، تسلیم بازی آنها میشود و در آخر یک اقدام غیر عقلانی انجام میدهد. همین باعث میشود که پایان فیلم سرگردان و بینتیجه به نظر برسد و بیننده را بدون یک جمعبندی قانعکننده رها کند.
کارگردانی و سبک روایت:
ابوالفضل صفاری تلاش کرده با استفاده از ریتم تند و صحنههای پرتنش، هیجان فیلم را حفظ کند، اما ضعف در فیلمنامه و عدم پیوستگی در روایت باعث شده این تلاشها نتیجه عکس بدهد. در بسیاری از لحظات، فیلم به جای حفظ انسجام روایی، دچار آشفتگی میشود و برخی اتفاقات، بدون دلیل مشخصی رخ میدهند. به همین دلیل، برخی بخشهای داستان باورپذیری خود را از دست داده و تأثیرگذاری لازم را ندارند.
بازیگری:
نوید پورفرج در نقش عابس به خوبی ظاهر شده است. و این بازی خوب همانطور که انتظار می رفت برای او نویدبخش دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد بوده است. او توانسته است شخصیت مردی با درگیریهای درونی و اجتماعی را به خوبی ایفا کند. با این حال، عمق شخصیت او در فیلم به اندازهای که باید پرداخته نشده است. بازی پورفرج با وجود توانمندیهایش در همان چارچوب محدود شخصیت باقی میماند. فیلمنامه و شخصیتپردازی سطحی، او را از نمایش ظرفیتهای واقعیاش بازداشته است. اگر کارگردان به لایههای درونی این شخصیت بیشتر توجه میکرد، بدون شک پورفرج میتوانست بازی درخشانتری ارائه دهد.
الناز شاکردوست نیز نقش خود را ایفا میکند، امابه عنوان همسر عابس، شخصیت او ضعیف و سطحی است و در واقع بیشتر وزن داستان و بازی بر دوش نوید پورفرج قرار دارد.
نتیجهگیری :
“گوزنهای اتوبان” ایدهای جذاب دارد، اما به دلیل ضعف در شخصیتپردازی، فیلمنامهای سطحی و بیتوجهی به جزئیات، نتوانسته به یک اثر ماندگار تبدیل شود. فیلم با بازیهای قابل قبول و تصاویر چشمنواز آغاز میشود، اما بهمرور، به دلیل پرداخت ناکافی به داستان و شخصیتها، کشش اولیه خود را از دست میدهد و کمرمق پیش میرود. این اثر ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به یک فیلم پرهیجان و جوان پسند داشت، اما در نهایت، این فرصت بهدرستی استفاده نشده است.