آندرریتد در حجاب رسانه
در تاریخ سینمای ایران و جهان بازیگرانی هستند که علیرغم ارزشهای بالا در بازیگری کمتر مورد توجه رسانه ها قرار گرفته اند. به چنین بازیگرانی «آندرریتد» میگویند؛ یعنی بازیگرانی که کمتر از آنچه استحقاقش را داشتند به آنان پرداخته شده است؛ محمود پاک نیت قطعا یکی از این بازیگران است. آنچه که باعث توجه رسانه به یک بازیگر میشود پولسازی آن بازیگر است. بازیگرانی که بلحاظ پولسازی قدرتمند نباشند بوسیله قدمهای بیرحم رسانه سرکوب میشوند و در مارپیچ سکوت قرار میگیرند. آنچه از نقل قول بسیاری از بازیگران ایرانی پیداست با توجه به تقسیم شدن محفلی نقشها در ایران، بازیگرانی که در محافل سینمایی حضور نداشته باشند هم از گرفتن نقش محروم خواهند شد. محمود پاک نیت را باید مهمترین بازیگر ایرانی قلمداد کرد که بدلایل بالا کمتر به وی پرداخته شده است.
نخستین بازی جدی وی در سریال «روزی روزگاری» رقم خورد؛ جایی که وی نقش یک یاغی راهزن بنام «حسام بیگ» را ایفا کرد. وی برخلاف مرادبیگ، بعنوان یک بدمن ایفای نقش نمود و سرانجام با یک پایان باز در حالیکه تیر میخورد سریال نیز به پایان میرسد. این اثر بعنوان یکی از محبوبترین سریالهای تلویزیونی ایران در دوره خود، بلحاظ بکارگیری لهجه شیرازی (با کمی تغییرات) در آن وجهی متمایز داشت؛ لهجه ای که همراه با منطق بدوی محمود پاک نیت و چهره حق به جانب او جنبه طنز پیدا میکرد. حسام بیگ تا امروز مهمترین و به یادماندنی ترین نقش پاک نیت است. در میانه دهه 1370 وی با ایفای نقش مکمل در دو سریال محبوب «پدرسالار» و «فکر پلید» همچنان با تصویر ذهنی که از او در روزی روزگاری وجود داشت متفاوت بود. اما در پایان دهه 1370 وی مجددا به بازیگر نقش اول یک سریال پربیننده تبدیل شد؛ بازی در نقش «اربابِ سالاری» در سریال پرطرفدار «پس از باران» از جمله نقشهای به یادماندنی پاک نیت بود. در این میان گریم بسیار عالی از سالاری باعث باورپذیر شدن بازی پاک نیت در نقش یک ارباب خشن و تا حدی هم مهربان بود. مهمترین چالش پاک نیت در این سریال نمایش یک شخصیت خاکستری است که بتواند اقتدار همزمان ارباب را نمایش دهد. ایفای نقش سالاری به معنی بازگشت پاک نیت پس از یک دهه به نقش اولی یک سریال پربیننده در تلویزیون بود.
از آغاز دهه 1380 وی با ایفای یک کاراکتر مهم باز هم به صدر تلویزیون بازگشت. بازی در نقش «سرگرد مبرز» در سریال شب دهم که بعنوان سریال مناسبتی در تلویزیون مطرح بود؛ ایفای یک نقش جدید بوسیله پاک نیت محسوب میشد. یک سرگرد پلیس در دوره رضاخان که روحیات پلیدی داشت و از هر فرصتی برای ارتقای جایگاه و بهره مندی خود استفاده میکرد و در نهایت در یک عشق مثلثی در رقابت با کاراکتر حیدر قرار میگیرد، آنچه در این سریال بارز بود ایفای نقش یک بدمن ماکیاولیست بوسیله پاک نیت است که بدرستی بوسیله او به نمایش درآمده بود و بازتولید بازی او در نقش «ثابت پور» بعنوان افسر ساواکی در فیلم سینمایی «جای امن» محسوب میشد. کمی بعدتر در سال 1381 سومین همکاری پاک نیت با حسن فتحی نیز شکل میگیرد. بازی در نقش شاه عباس صفوی در سریال «روشنتر از خاموشی» جدای از نشانه گذاری سیاسی حسن فتحی در آغاز دهه 1380 ایران، ایفای نقشی بدیع بوسیله محمود پاک نیت بود. او به بهترین وجه بازنمایی شاه عباس بعنوان یک پادشاه با ضریب هوشی بالا و درعین حال رِند را ایفا میکرد که البته دوبله بهرام زند با لهجه ترکی در این بازنمایی نقشی محوری داشت. در همین دوران وی با بازی در سریال «صنوبر» باز هم کاراکتر یک راهزن یاغی را اینبار بنام «زلَقی» ایفا کرد؛ کاراکتری که البته خشن تر از حسام بیگ بود و ساده دلی او را نداشت؛ ولی در کل دارای یک شخصیت خاکستری بود. این چالش را محمود پاک نیت بخوبی در این سریال نشان داد. در میانه دهه 1380 باز هم پاک نیت در یک سریال پرطرفدار دیگر ایفای نقش کرد. بازی در سریال یوسف پیامبر در نقش یعقوب نبی با تمامی کاراکترهای قبلی او تفاوت داشت. او نه یک راهزن رند و نه یک شاه باهوش و نه یک کارآگاه منفعت طلب بلکه اینبار کاراکتر «یعقوب نبی» را ایفا کرد. اگر چه بازنمایی نقش «یعقوب نبی» در فیلم فرج الله سلحشور جز در قسمتهای آغازین نقش محوری نداشت و ایفای نقش او هم نیاز به تحرک فیزیکی چندانی در پاک نیت نبود؛ ولی باز هم وی بخوبی توانست بلحاظ شناختی حس دلتنگی و اندوه را در سالهای جدایی از فرزند در مخاطب برانگیزد. این متفاوت ترین نقش محوری او در سریالهای تلویزیونی بود.
در دهه 1390 باز هم نقش پاک نیت را در سریالهای پربیننده پررنگ میبینیم. چنانچه در آغاز دهه 1390 سومین همکاری او با امرالله احمدجو کارگردان روزی روزگاری شکل گرفت؛ سریال «پشت کوههای بلند» که بنوعی ادامه روزی روزگاری بود. وی در این سریال ایفای نقش «سام شاه» که شامل کاراکتر یک «شاه خوشگذران» که همچنان کاراکتر راهزنی را دارد برعهده داشت. این نقش اگر چه از حسام بیگ چندین پله جلوتربود؛ ولی داستان اینجاست این سریال در زمانی به پخش تلویزیونی آمد که جامعه ایران دچار تغییرات عمده ای شده بود و لوکیشن غیرشهری جز در یک سریال «الف» نمیتوانست باعث جذب مخاطب شود. هر چند که بازی او در نقش سام شاه به مراتب قویتر از حسام بیگ باشد. در این میان پاک نیت از بازیگران اصلی سریال شهرزاد هم بود؛ سریالی که از پربیننده ترین سریالهای شبکه خانگی تا به امروز بوده است. بازی در نقش جمشید پدر شهرزاد، گرچه قدرتمند بود ولی از این جهت که بیشتر زیر سایه بازیگرانی مثل علی نصیریان و شهاب حسینی قرار داشت چندان به چشم نیامد؛ کاراکتر وی نیز کمابیش یک کاراکتر منفعل محسوب میشد که با تصویر ذهنی همیشگی از پاک نیت تفاوت داشت. در پایان دهه 1390 هم پاک نیت مجددا در یک سریال پربیننده دیگر ظاهر شد. در سریال گیلدخت وی نقش «تقی خان» را ایفا کرد؛ نقشی که بازنمایی اربابِ سالاری در پس از باران بود. اربابی که ضمن اقتدار با رعیت خود مهربان بود و نقطه مقابل آصف با بازی سعید چنگیزیان قرار داشت. سرانجام در دهه 1400 هم یکی از آخرین آثار تلویزیونی وی بازی در نقش «حافظ رستگاری» در فیلمی به همین نام از مسعود ده نمکی بود. فیلمی در گونه ماورایی که قرار بود تا بازسازی «توبه نصوح» مخملباف باشد. از حق نگذریم که علیرغم عدم درخشش پاک نیت در فیلمهای شهری وی با بازسازی مولفه های بازی در یوسف پیامبر در این اثر بخوبی توانست تا بلحاظ شناختی احساساتی نظیر اندوه و شرمساری را به مخاطب منتقل کند.
در سینما وی هیچگاه نتوانست که به قدرت بازیهای تلویزیونی برسد. مهمترین کارگردانان سینمایی که همواره پاک نیت با آنان همکاری میکرد مجتبی راعی و شهریار بحرانی بودند. بازی پاک نیت در فیلم «جای امن» در نقش یک ساواکی بنام «ثابت پور» شاخص ترین نمایش سینمایی او در یک داکیودرامای امنیتی است؛ نقشی که پاک نیت چند سال بعد با ایفای نقش سرگرد مبرز در شب دهم آن را تکامل بخشید و نکته جالب آنکه کاراکتر ثابت پور و مبرز در دو فیلم هر دو دارای پایان مشترک بودند. گفتنی است فیلم «سفر به هیدالو» دیگر همکاری پاک نیت و راعی هم که گفته میشد فیلم خوبی بود بدلیل حواشی پیرامون زهرا امیرابراهیمی هیچگاه به پرده نقره ای نرسید؛ اگر این نمایش اتفاق می افتاد چه بسا زیست سینمایی پاک نیت هم دچار تغییر میشد. از دیگر نقشهای شاخص سینمایی پاک نیت بازی در ملک سلیمان بود در نقش کاهن معبد بود؛ جاییکه وی نقطه مقابل یوسف پیامر اینبار یک کاراکتر منفی را ایفا کرد که البته جایگاه وی در این فیلم نقش مکمل بود. وی با ایفای نقش بدمن در برابر سلیمان نبی (امین زندگانی) نسخه جدیدی از بازی خود را ارائه داد. در کل نمیتوان نادیده گرفت که پاک نیت علیرغم حضور در پربیننده ترین سریالهای تلویزیونی توفیق چندانی در سینما نداشته است
شاید در مقیاسی بزرگتر بتوان همتای پاک نیت در سینمای هالیوود را «کوین کاستنر» نامید. بازیگری که پای ثابت وسترنهای درخشان سه دهه اخیر بوده است و قدرتمندترین بازی وی در همکاری با کلینت ایستوود در فیلم «دنیای بی نقص» رقم خورده است. بازی در فیلم «دست نخورده ها» که در نقش یک کارآگاه مقابل آل کاپون با بازی رابرت دنیرو بود که در این فیلم کاستنر بازنمایی یک افسر شریف را انجام میداد چیزی شبیه به نقش پاک نیت در سریال خوش ساخت «ساختمان 85». در فیلم رابین هود که بنوعی در گونه تاریخی بود؛ وی در نقشی شبیه به حسام بیگ بازی میکند و از قضا در همان فیلم هم با یک شخصیت راهزن دچار تعارض میشود. در فیلم «زمین باز» هم که از قضا داستان آن شباهت زیادی به سریال گیلدخت دارد کوین کاستنر ضمن اینکه کارگردان اثر است در نقش چارلی با «باکستر» که یک دامدار مهاجر شرور است درگیر میشود و در نهایت افراد باکستر بوسیله چارلی و دوستانش به قتل میرسند.
در عین حال نمیتوان نادیده گرفت که پاک نیت به معنی واقعی یک بازیگر آندرریتد میباشد و با وجود ارزش بالای بازی کمتر مورد توجه رسانه های قرار گرفته است. بلحاظ شناختی بازی پاک نیت دارای یک اقتدار و طمانینه مردانه بلحاظ شخصیتی است و این طمانینه در اکثر نقشهای وی اعم از مثبت یا منفی به چشم میخورد. چه زمانیکه او در نقش یاغی و راهزن در روزی روزگاری و یا صنوبر بازی میکرد و چه زمانیکه در نقش یک پلیس یا مامور امنیتی ظاهر میشد به چشم میخورد. در عین حال این طمانینه باعث عدم تعامل احساسی با مخاطب نشده است. بلحاظ شناختی حسام بیگ روزی روزگاری فراتر از حس یک راهزن بیرحم یک کارویژه طنز هم دارد کارویژه طنزی که در کاراکتر «سامشاه» در سریال پشت کوههای بلند با حس بلاهت در آمیخته و به اوج خود میرسد. حتی در فیلم صنوبر زمانیکه نقش یک یاغی را ایفا میکند؛ در بطن بیرحمی و شرارت او نوعی خیرخواهی برای مردم روستا در شخصیت او موج میزند که این ظرافت در بازی پاک نیت وجود دارد. اگر چه این طمانینه در کاراکتر جمشید در «شهرزاد» و و جلال در «پدرسالار» نیست ولی باز هم علیرغم سابقه ذهنی طمانینه احساس «مضظر بودن» از بازی پاک نیت به مخاطب منتقل میشود. یکی از پرچالش ترین نقشهای پاک نیت بی شک بازی در سریال شب دهم در نقش یک کارآگاه بدطینت است. وی از یکسو بین وظیفه سازمانی و قرار گرفتن در یک رقابت عاشقانه همسویی ایجاد کرده است؛ در عین حال این عملگرایی در قسمت آخر با ایجاد اختلاف بین دو رفیق قدیمی به شکست می انجامد و خود نیز در پایان داستان به قتل میرسد. در سالهای نزدیکتر هم یکی از پرچالش ترین نقشهای پاک نیت بازی در گیلدخت بود. اینجا هم شاهد هستیم که پاک نیت احساسات متعارض بین اقتدار و دلسوزی یک ارباب را به خوبی نمایش میدهد.
در یک جمعبندی معتقدم پاک نیت در طول چهار دهه اخیر پای ثابت سریالهای پرطرفدار تلویزیونی بوده است. از روزی روزگاری تا پدرسالار، پس از باران، یوسف پیامبر، شب دهم، شهرزاد و گیلدخت کمتر بازیگری بوده که شانس بازی در تمام این آثار را داشته باشد هر چند که بازی وی در سینما بسیار کمرنگ تر بود. عمده نقهای محمود پاک نیت مربوط به نقشهای مردانه همچون پلیس، یاغی، ارباب، پیامبر و کاهن میباشد و عمدتا مربوط به فیلمهای تاریخی و غیرشهری بوده است. از اینرو پاک نیت بدلیل اینکه کمتر با نقشهای آپارتمانی شناخته میشود در نقشهای روزمره کمتر بازی میکند و از عوامل عدم توفیق او در سینما نیز همین بوده است.