«آویختگی» نمایانگر معضل اعتیاد پنهان در قشر مرفه جامعه
فیلم سینمایی «آویختگی» به عنوان اولین اثر مهدی رضایی در مقام کارگردان این روزها در سینماهای گروه هنر و تجربه در حال اکران است.
این فیلم با محوریت قرار دادن قصه مردی که درگیر اعتیاد به مواد توهمزا است به آسیبها و تأثیراتی که اعتیاد بر زندگی این فرد گذاشته، میپردازد و سعی دارد مخاطبش را با دنیای درونی چنین فردی آشنا کند.
مهدی رضایی با انتقاد از اینکه بستر مناسبی برای ورود افراد جدید به سینما وجود ندارد، تأکید کرد: در حوزه آموزش هم ما این وضعیت را داریم به طوریکه کلاسهای آموزشی و به طور کل فضای آموزشی ما ساختار کلاسیک را دنبال میکند و سعی دارد همین ساختار حفظ شود و از پرداختن به مفاهیم تازه و امکان ظهور آدمهای جدید پرهیز میشود و همه اینها مسائلی است که مانع پیشرفت و حتی حیات سینمای مستقل خواهد شد.
ایده ساخت و ساختار روایی و بصری فیلم «آویختگی» چگونه شکل گرفت و با چه دغدغهای به سراغ این موضوع رفتید؟
اعتیاد مسئلهای است که همیشه دغدغه من بوده و همیشه این موضوع که متأسفانه مصرف مواد توهمزا در بین جوانان و حتی نوجوانان ما کمکم رو به عادی شدن است برایم مهم و دغدغهای جدی بوده. از آنجا که برای من مهم بود این فیلم بتواند تأثیرگذار باشد به جذابیت آن توجه داشتم چراکه اکثر آثار سینمایی در پرداختن به اعتیاد با نگاهی شعاری معمولاً مصرف مواد مخدر را امری ناپسند جلوه داده بودند در حالکیه مطمئناً همه به این موضوع آگاه هستند و اثر شعارزده نمیتواند تأثیرگذار باشد و به همین دلیل بیش از سه سال درباره اعتیاد تحقیق داشتم و اثری به دور از شعار ساختم به طوریکه اگر فرد درگیر اعتیاد این فیلم را ببیند متوجه شود که فیلمساز با این پدیده آشنا است.
نکته دیگر این است که در اکثر فیلمهای سینمایی معمولاً فیلمساز به اعتیاد در قشری پرداخته که شاید فقر علتی بر ابتلای فرد به این معضل بوده اما در «آویختگی» من به سراغ اعتیاد در قشر متوسط و حتی قشر بالاتر از متوسط رفتهام که عوامل آن متفاوتتر است و این گروه معمولاً گرایش به مواد توهمزا دارند که امروزه یکی از رایجترین آن موادی است که به «گُل» معروف است و مصرف آن هم متأسفانه بسیار عادی شده.
در ساخت این اثر بضاعت ما اجازه استفاده از بازیگران مطرح را نمیداد و من یک سال به دنبال بازیگر این فیلم بودم و پس از انتخاب بازیگر با جدیتر شدن ساخت «آویختگی» به دنبال جذب سرمایه بودیم که در نهایت توانستیم این فیلم را با بودجه بخش خصوصی و هزینه کم تولید کنیم.
تحقیقاتی که برای نزدیک شدن به درونیات افراد درگیر اعتیاد داشتید به چه صورت بود؟
من وارد اکیپها و گروههای دوستانه این افراد میشدم، با آنها گفتگو داشتم و به دیالوگهایی که بینشان رد و بدل میشد توجه داشتم. همانطور که گفتم متأسفانه مصرف مواد مخدر توهمزا در بین جوانان امروز به پدیدهای عادی تبدیل شده و در اطراف همه ما میتوان نمونههایی از جوانان درگیر به این مواد را مشاهده کرد و من هم در بین دوستانم شاهد این وضعیت بودم و میدیدم که مواد مخدر چقدر به آگاهی و جسارت نسل جوان لطمه وارد کرده است.
منظورتان از آسیب وارد شدن به جسارت جوانان چیست؟
مواد توهمزا آدم را به درون خودش میبرد، فرد دیگر نمیتواند خود را ارائه دهد و در هر زمینهای به یک فرد سرخورده تبدیل میشود. وقتی یک نفر به درون خود هدایت میشود طبیعتاً به فردی غیراجتماعی تبدیل میشود که جسارتش را هم از دست میدهد چرا که داشتن ارتباطات اجتماعی نیازمند داشتن حدی از جسارت است و وقتی فرد تا این حد سرخورده میشود حتی نمیتواند در جامعه کنش داشته باشد و در همان جمع کوچک دوستان خود محدود میشود. این وضعیتی است که اگر یک نفر ارتباط نزدیکی با یک فرد درگیر اعتیاد داشته باشد آن را مشاهده کرده و کاملاً برایش قابل درک است.
در این فیلم شاهد هستیم که فرد درگیر با اعتیاد یک هنرمند است. آیا میتوان اینگونه برداشت کرد که اعتیاد در این قشر بیشتر به چشم میخورد؟
شخصیت اصلی فیلم یک ترانهسرا است که البته نمیتوان او را ترانهسرایی حرفهای دانست و فقط ذوق هنری دارد اما شخصیت مورد علاقه او در تئاتر کار میکند و اتفاقاً هنرمندی حرفهای است و ما در تمام فیلم شاهد هستیم که “یلدا” تلاش میکند این فرد را نجات دهد و ما در حالیکه گروه دوستان امیر را میبینیم به طور موازی گروه دوستان و همکاران یلدا را هم در فیلم میبینیم که افرادی هنرمند هستند اما هیچکدام به اعتیاد دچار نشده است. من به عمد قصه این دو گروه را در فیلم کنار هم روایت کردهام تا این سوءتفاهم به وجود نیاید که از اعتیاد یک هنرمند اینگونه برداشت شود که احتمالاً این وضعیت در بین هنرمندان شایعتر است.
با وجود اینکه یلدا سعی دارد به امیر در نجات یافتن از اعتیاد کمک کند و امیر نیز سعی دارد به شرایطی برسد که یلدا را از دست ندهد در این فیلم شاهد هستیم که امیر هیچ توانی برای نجات خود ندارد و عنوان «آویختگی» هم از این وضعیت برای فیلم در نظر گرفته شده که او در واقع خود را گم کرده و اصلاً نمیتواند خودش را نجات دهد.
آیا علاوه بر پژوهش میدانی، برای شناخت اعتیاد به سمت پژوهش علمی هم رفتید؟
بله، خانم آلمال که سرمایهگذار فیلم هستند خودشان فردی فرهنگی و تحصیل کرده در رشته روانشناسی هستند که دغدغه فیلم برای ایشان نیز بسیار مهم بود و در مباحث علمی به عنوان کارگردان با ایشان صحبتهای زیادی داشتم و علاوه بر این ما به سراغ کمپهای تخصصی رفتیم چرا که برخی کمپها به طور تخصصی مربوط به ترک اعتیاد مواد توهمزا هستند.
متأسفانه در کشور ما مصرف اینگونه موادها رو به افزایش است و یکی از عوامل اصلی رشد این اتفاق تصور اشتباهی است که وجود دارد. بسیاری بر این باور هستند که ماده مخدر ماریجوانا اعتیادآور نیست و به همین دلیل به راحتی و بدون ترس به سمت مصرف این مواد میروند اما این تصور اشتباه است و من در تحقیقاتم متوجه شدم که به اعتقاد بسیاری از پزشکان و کارشناسان همین ماده مخدری که به نام «گُل» شناخته شده، دروازه ورود به دنیای خلافکاری است.
فیلمهای زیادی در دنیای سینما ساخته میشوند که روایتشان از زاویه دید فرد مصرفکننده حتی در جهت تبلیغ مواد مخدر عمل میکند. آیا این دغدغه را داشتید که نزدیک شدن به دنیای یک فرد مصرفکننده کارکردی منفی در مضمون تولیدی اثر داشته باشد؟
من فیلمهای فیلمسازی چون گاسپار نوئه را دیدهام، او سکانسپلانهای خوبی دارد که صحنههای وهمانگیزش واقعاً تأثیرگذار است اما من سعی داشتم با نزدیک شدن به دنیای یک فرد مصرف کننده تأثیری بگذارم که آن فرد اگر این فیلم را دید متوجه شود که فیلمساز جهان او را میشناسد چرا که در این صورت است که به فیلمساز اعتماد کرده و فیلم را باور میکند و با آن همراه میشود. من کاملاً به این موضوع توجه داشتم و قصه را به سمتی بردم که اطمینان داشتم تبلیغی برای مصرف مواد مخدر صورت نمیگیرد.
از طرفی کسانی که تا بحال مصرف مواد مخدر را تجربه نکرده باشند نیز با دیدن این فیلم متوجه میشوند که شخصیت اصلی فیلم چقدر راحت مهمترین چیزهای زندگیاش را از دست میدهد و این برای هر فردی میتواند ترسناک باشد.
در اکران مردمی فیلم گلایههایی از موانع موجود بر سر راه سینمای مستقل مطرح کردید. دقیقاً چه موانعی بر سر راه سینمای مستقل وجود دارد؟
مهمترین مانع این است که ارگانهای سینمایی و سرمایههای موجود در اختیار سینمای بدنه است و بسترسازی لازم برای حیات سینمای مستقل در کشور ما وجود ندارد. همکاری با تهیهکنندهها و دفاتر تولید فیلم به شدت وابسته به رابطه و اعتبار است و افراد جدید نمیتوانند به این عرصه ورود کنند.
در کشورهای غربی معمولاً سرمایهگذارها و مراکز دولتی به دنبال جذب نیروهای جوان و نو هستند و میخواهند از ایدههای جدید استفاده کنند اما در کشور ما این وضعیت متفاوت است و اگر یک جوان اثری ارائه دهد در هر صورت کمارزشتر خواهد بود.
از طرفی سرمایهگذارها با توجه به وضعیت اقتصاد کشور جرأت و جسارت سرمایهگذاری بر فیلمهای متفاوت را ندارند و در این شرایط انتظار میرود که دستگاههای فرهنگی و هنری کشورمان دست به کار شوند. این وضعیت نه تنها در سینما که در تئاتر هم وجود دارد. به یاد دارم چند سال قبل در یک جشنواره دانشجویی اثری درخشان روی صحنه رفت اما همان جوان که در ۲۰ سالگی آن اثر را تولید کرده بود اصلاً مورد حمایت قرار نگرفت و به همین راحتی یک استعداد سرخورده شد و در همان محیط دانشگاهی فقط مطرح شد.
در حوزه آموزش هم ما این وضعیت را داریم به طوریکه کلاسهای آموزشی و به طور کل فضای آموزشی ما ساختار کلاسیک را دنبال میکند و سعی دارد همین ساختار حفظ شود و از پرداختن به مفاهیم تازه و امکان ظهور آدمهای جدید پرهیز میشود و همه اینها مسائلی است که مانع پیشرفت و حتی حیات سینمای مستقل خواهد شد.
باید بستر برای ورود افراد جدید فراهم شود اما متأسفانه نه تنها این اتفاق رخ نداده بلکه کار سختتر شده و شاهد هستیم که در حوزه سانسور و ممیزی شرایط پیچیدهتر شده است. من سالها در تئاتر کار کردم و پیشتر ممکن بود یک حرکت یا جمله خط قرمز باشد و از نمایش حذف شود اما الان شاهد هستیم که یک متن را رد میکنند و دلیلش را ضعف در ساختار عنوان میکنند؛ این نگاه ممکن است فنی به نظر برسد اما به هیچوجه اینگونه نیست و متأسفانه با همین نگاه جلوی ورود نگاههای جدید و جریانهای جدید گرفته میشود و هنر در همان قالب کلاسیک باقی میماند.
آیا از میزان تبلیغات و شرایط اکران رضایت دارید؟
فیلم را سه سال پیش برای اکران در گروه هنر و تجربه ساختم چرا که از همان ابتدا میدانستم این فیلم با توجه به اینکه به غیر از علی باقری بازیگر مطرحی ندارد نمیتواند در شرایطی غیر از گروه هنر و تجربه اکران شود.
گروه هنر و تجربه امکانات خوبی در اختیار ما قرار داده است اما متأسفانه شرایط فرهنگی و اجتماعی کشورمان به شکلی است که مردم میل کمتری برای سینما رفتن دارند و آن افراد معدودی هم که به سینما میروند معمولاً فیلمهای اجتماعی، تلخ و خاص را انتخاب نمیکنند و به همین دلیل سینمای اجتماعی ایران در جریان اصلی که از حضور بازیگران مطرح هم بهرهمند است، وضعیت نامساعدی دارد. هزینه تبلیغات هم بسیار سنگین است و ما نمیتوانیم برای فروش بالای «آویختگی» امید چندانی داشته باشیم اما وجه مثبت اکران این فیلم این است که مردم و هنرمندان به مرور میتوانند آن را ببینند و امیدوارم آنچه که در ساخت این فیلم در نظر داشتم به مخاطبان فیلم منتقل شود.
به نقل از ایلنا