به مناسبت گرامیداشت حادثه هفتم تیر و شهادت آیت الله بهشتی، این یادداشت به بررسی آثار هنری ای که وقایع آن روز را بازنمایی کرده اند، می پردازد.
وقتی تاریخ را ورق می زنی، کمتر کشوری این حجم از روزهای پر التهاب و تلخ را که کشور ایران از سر گذرانده در حافظه تاریخی خود دارد. کشوری که بعد از سال ها تلاش توانسته بود طعم استقلال را بچشد اما دشمنان داخلی و خارجی از کوچکترین اقدامی برای از بین بردن این استقلال و امنیت دریغ نداشتند.
سال 60 یکی از آن مقاطع حساس و پر التهابی بود که هم زمان با جنگ خارجی و اوضاع نابسامان سیاسی کشور که عدم کفایت رئیسجمهورِ وقت در مجلس احراز و برکنار گشت، جنگ داخلی توسط منافقین در داخل تهران شروع شده و به جان مردم و پاسدار کمیته و پاسدار سپاه و … افتاده بودند و با هر چیزی که دستشان میآمد از تیغ موکتبُری تا هر چیز دیگری که در اختیارشان بود فجایعی به بار می آوردند.
در ادامه این جنایات منافقین که در صدد ضربه اساسی به انقلاب و جمهوری اسلامی بود، اقدام به ترور شخصیت های مهم سیاسی نمودند که حادثه انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر ماه به شهادت آیت الله بهشتی که به تعبیر رهبری یکی از استوانه های انقلاب بود، انجامید. به مناسبت گرامیداشت این روز این یادداشت به بررسی آثار هنری ای که وقایع آن روز را بازنمایی کرده اند، می پردازد.
فیلم هایی با حادثه هفتم تیر
هنرمندان در آثار مختلفی به این حادثه و ترور شهید بهشتی اشاره داشتند که از جمله ی آنها می توان به فیلم های سینمایی سیانور، ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز1 و 2، ضد، به رنگ ارغوان، امکان مینا و مجموعه تلویزیونی ارمغان تاریکی و پنج مستند قصه های انقلاب، دبیر کل، روز هفتم، راز یک کینه و ترور سرچشمه اشاره کرد که در این یادداشت مجال بررسی همه این آثار نبوده و فقط مروری بر جنجالی ترین اثر تولیدی یعنی فیلم مستند «ترور سرچشمه» خواهیم داشت.
این مستند به عنوان نخستین اثری که بهصورت ویژه به وقایع روز هفتم تیر میپردازد، به کارگردانی محمد حسین مهدویان در سال 1396 ساخته شده است و در آن به بررسی ابعاد و آثار ماجرای شهادت آیتالله بهشتی رئیس وقت دیوان عالی کشور و بیش از ۷۰ نفر از مقامات و چهره های برجسته سیاسی از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر، ۲۷ نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در جریان انفجار مقر اصلی این حزب در روز هفتم تیر۱۳۶۰ میپردازد و ضمن پرداختن به این موضوع، از زبان مطلعان و شاهدان بخش هایی از ناگفته های تاریخ معاصر کشور را بیان می کند و به گونهای ظریف به برخی افراد و جریانهای سیاسی آن سالها نیز اشاره دارد.
مهدویان در این مستند ضمن ارائه تصویری روشن و دقیق از شخصیت سید محمد بهشتی با نگاهی عمیق تر روایتی تازه از حادثه بمب گذاری دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به مخاطب ارائه می دهد.
مهدویان که با نگاهی به آثار تولید اش می توان او را در لیست کارگردانان دغدغه مند تاریخ انقلاب و حوادث تلخ و شیرینش یافت، سعی دارد از موضع خود این ماجرا را بررسی کند به گونه ای که در این مستند هرکدام از شاهدان این ترور و هرکسی که اطلاعی در این باره دارد باید پاسخگوی تاریخ باشند. با این نحوه خاص روایت، بیننده شاهد صحنه های بازجویی کارگردان است که تلاش میکند با نزدیک شدن به شخصیت دکتر بهشتی، ریشه عداوت سازمان مجاهدین خلق با او و اقدام به ترور را واکاوی کند.
کارگردان در این مستند با فراخوانی شاهدان عینی که روایت هایی از حادثه هفت تیر داشتند، پرونده مسکوت ترور را گشوده و از زاویه نگاه آنان به حادثه می نگرد. چهره هایی که مورد سوال قرار گرفتند اصلاً افراد شناخته شده ای نیستند و بی شک یافتن آن ها از سخت ترین مراحل ساخت این مستند بوده است. فرمانده میدان آتش نشانی در روز حادثه، مسئول حفاظت و امنیت حزب جمهوری، نماینده کمیته، نماینده دادستانی و بازپرس پرونده حزب جمهوری، آتش نشان های مستقر، مسئولان کمیته های مردمی، مسئول چک و خنثیسازی بمب ها و … از جمله افرادی بودند که مقابل دوربین مهدویان قرار گرفتهاند.
برای مثال آتش نشانی که آن شب به حادثه رسیده یا نیروهای امدادی و یا افرادی که به صورت معجزه آسایی از زیر آوارها بیرون آمده اند در این مستند حضور داشتند تا از آن روز عجیب بگویند.
قطعاً به سبب تعدد افراد و نگاه های مختلف، برخی تضادهای گفتاری یا روایت های متفاوت پیش می آید. مثلاً وقتی از لودر موجود در محل انفجار برای برداشتن آوارها سخن به میان میآید، یکی از شاهدان عینی، وجود آن را بهکلی منکر می شود! که فیلمساز در مقام پرسشگر و بازجو، به سراغ افراد دیگر نیز میرود تا به تصویر روشن تری دست یابد.
یکی از جذابیت های این مستند حضور یکی از دوستان عامل اصلی بمب گذاری در میان مصاحبه شونده ها بود که درباره خلق و خوی او صحبت می کند و این تنها برش های کوچکی از بمب گذاری دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی از زبان محمد حسین مهدویان است که در «ترور سر چشمه» می بینیم.
مهدویان از لابلای اظهارات جواد قدیری، عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق و طراح اصلی انفجار مسجد ابوذر، که مسئولیت طراحی و برنامهریزی چنین انفجاری را بر عهده داشته و گفته های چند تن از شاهدان عینی، بهویژه کسانی که در کار حفاظت فیزیکی و محافظت از مقام های رسمی و دولتی تجربه داشتهاند، می کوشد سادهانگاری و غیرحرفهای عمل کردن مسئولان در گزینش اینگونه نیروها را دلیل نفوذ فردی مانند محمدرضا کلاهی در میان سران حزب جمهوری اسلامی بیان نماید.
مهدویان برای محکم کردن پایه های اصلی روایتش از تمام نقل قول ها و گزارش برخی روزنامه ها، که اطلاعات مشابه و همگونی ارائه میدادند، به خوبی استفاده کرده است. هم چنین تصاویر و ویدئو های آرشیوی و واقعی را چاشنی کار خود نموده تا بر جذابیت های اثر بیفزاید.
این مستند دو بخشی که 50 دقیقه اول را به پرسش از شاهدان عینی اختصاص داده، در بخش دوم با نگاهی به زندگی، فعالیتها و اثر بخشی شهید بهشتی در طول حیات او، شما را با چهره جدیدی از یک روحانی متفکر و نوگرا و سیاستمدار مواجه میکند، و از فضای ذهنی بازی که یک روحانی در دهه 40 و 50 داشته، متعجب می شوید که آن زمان درباره ریاست جمهوری زنان صحبت میکرده است.
محمد حسین مهدویان در یادداشتی درباره کارگردانی این مستند چنین مینویسد: «بسیاری معتقدند حادثه هفتم تیر سال ۱۳۶۰ و انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی که شهادت دکتر بهشتی و ۷۲ نفر از مسئولان و چهره های موثر نظام را به دنبال داشت، شاید بزرگترین ضربهای است که به نظام جمهوری اسلامی وارد شده است و بعد از گذشت ۳۷ سال هنوز سوالات بسیاری در مورد علت و انگیزه این حادثه تروریستی، عاملان اصلی و تأثیرات مقطعی و دراز مدت آن وجود دارد. بازخوانی و کندوکاو در این مقولات از لابهلای اسناد تاریخی، آرشیوها و مصاحبه با مطلعان و بازماندگان حادثه ما را به تولید مستند «ترور سرچشمه» واداشت.
این مستند که راوی ساعت های سخت و تلخ هفتم تیرماه سال 1360 است، مدعی مهندسی بودن انفجار ساختمان حزب جمهوری بوده و از نیمه فیلم میکوشد برای اثبات ادعایش مدارک ارائه کند و در انتها موفق میشود این فرضیه که البته قبلا قطعی شده را تثبیت کند.
فیلم شناخت