با شهادت رئیس جمهور ابراهیم رئیسی، بسیاری از معادلات سیاسی کشور تحت شعاع قرار گرفت و از همان ابتدا با استناد به سخنان رهبر انقلاب مشخص بود که کشور از این فقدان، خسران زیادی نمی‌بیند و تمام کارها بر اساس روال قبلی و با دقت بیشتری در جریان خواهد بود.
در این میان بنا به قانون اساسی، وزارت کشور موظف به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آن هم تنها در طی 50 روز است و با استناد به همین قضایا، ثبت نام از کاندیداها انجام شد و شورای نگهبان موظف است طی روزهای آتی، فهرست نهایی کاندیداهای احراز صلاحیت شده انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کند تا پس از برگزاری انتخابات در هشتم تیر ماه سال جاری، جایگزین شهید ابراهیم رئیسی معرفی و شروع به کار کند.
با توجه به تغییر شخص رئیس جمهور قطعا باید منتظر معرفی کابینه جدید باشیم. هر رئیس جمهور با هر افکاری قطعا کابینه‌ای متفاوت نسبت به ترکیب کنونی را برای کار در بدنه دولت انتخاب خواهد کرد. یعنی باید طی ماه‌های آتی علاوه بر این که منتظر رئیس جمهوری جدید باشیم خودمان را برای کابینه جدید نیز آماده کنیم.
تغییر و تحولات در یک مجموعه و مشخصاً در این مورد خاص در کابینه ریاست جمهوری گاهی اوقات مثبت و گاهی اوقات منفی بوده و قطعا در آینده نیز خواهد بود. حضور وزرایی از طیف های سیاسی گوناگون با تفکراتی متفاوت می‌تواند پاره‌ای از اوقات باعث تحول در وزارتخانه محوله شود و گاهی اوقات با وزرات خانه کاری کند که با تغییر چندین وزیر هم نشود دوباره به زیر ساخت های آن وزارتخانه سر و سامان داد و آن را به روال باز گرداند.

با تغییر رئیس جمهور در آینده شاید باید منتظر وزیر جدید وزارت فرهنگ و ارشاد هم باشیم. با تغییر وزیر وزارت ارشاد با توجه به آن چه که از مدیریت در کشورمان سراغ داریم، احتمالا اکثر پست ها در سازمان‌های مربوطه نیز باید شاهد تغییر مدیرعامل، مدیر و رئیس شان باشند. در این میان سازمان سینمایی هم احتمالا از این قضیه مستثنی نیست.
جایگاه ریاست سازمان سینمایی که به صورت مستقیم از سوی وزیر ارشاد تعیین می‌شود شاید در فاصله چند ماه مانده به جشنواره فجر چهل و سوم دستخوش تغییرات شود و این قضیه می تواند از دو حیث مورد بررسی قرار بگیرد.

همواره تغییر می‌تواند دو چهره داشته باشد ؛ چهره‌ای موفق که با زدودن آلاینده ها از چهره سازمان مربوطه قدم در مسیر درست می گذارد و به سمت بهبود پیش می رود و چهره‌ای ناموفق که نه تنها باعث بهبود نمی‌شود بلکه اندک دستاوردهای رئیس یا مدیر عامل قبلی را نیز با بی تدبیری به دست فراموشی می سپارد و نابود می‌کند.
جشنواره فجر همواره ویترین سینمای ایران بوده و هست. در این چند سال اخیر و با شیوع ویروس کرونا و برخی تصمیمات اشتباه و همچنین قهر برخی سینماگران با سینمای ایران، جشنواره های موفقی را شاهد نبودیم. فیلم هایی با کیفیت های پایین که نه تنها نتوانست داوران جشنواره را راضی کند،در بخش اکران نیز بسیار ناموفق بود و در نهایت به یک پروژه شکست خورده تبدیل شد.
در این میان نمی‌توان از نقش رئیس سازمان سینمایی و همچنین دبیر جشنواره فجر در عدم موفقیت فیلم ها و در نهایت جشنواره های فجر دو سه سال اخیر غافل شد .
محمد خزاعی در نقش رئیس سازمان سینمایی و مجتبی امینی در قامت دبیر جشنواره فجر در دوران ریاست جمهوری شهید ابراهیم رئیسی ، عملکرد قابل قبولی از خود به جا نگذاشتند و برخی تفکرات آنها باعث شد که بیش از پیش سینمای ایران به سمت تفکری خاص و تکس سلولی و دولتی شدن پیش برود و همین امر در نهایت به نابودی سینمای مستقل و طرد شدن سینماگرانی شد که عمری با ساخت فیلم های با کیفیت، پرچم جشنواره فجر را حتی در کشورهای خارجی نیز بالا می بردند.
با بدتر شدن اوضاع و پایین آمدن کیفیت فیلم ها بر روی پرده سینما، هیچ کس، در رأس، حاضر به تغییر نبود و حتی در آخرین اقدام منفی ، رئیس سازمان سینمایی یعنی محمد خزاعی با حفظ سمت به دبیری جشنواره چهل و سوم منصوب شد و همین تصمیم مورد انتقاد بسیاری از اهالی سینما و منتقدان قرار گرفت و اعتقاد داشتند که می‌توانستند با انتخاب فردی دیگر، حداقل جشنواره بعدی را با تغییراتی گسترده ، آبرومندتر برگزار کنند.
سینما در همه جای دنیا زبانی برای انتقال احساس و عواطف و همچنین نمودی از فرهنگ جامعه است.
اصرار بر شخصی سازی تفکرات غالب در سینمای ایران در این چند سال اخیر یکی از معضلاتی بود که اکثر سینما دوستان و هنرمندان نسبت به آن اعتراض داشتند و اعتقاد دارند که ادامه این تفکر می تواند باعث نابودی سینمای ایران شود.
در ایران حس خدمت و ابقا در سمت میان مدیران رده میانی و حتی بالایی موج می زند! با نگاهی به کاندیداهای ریاست جمهوری در این چند روز اخیر می توان کاملاً درک کرد که عده‌ای حتی به جایگاه‌های کنونی خود راضی نیستند و قصد دارند با ولع بیشتر ، قدرت بیشتری به دست بیاورند. در سینمای ما هم اوضاع همین گونه است و حتی با عملکرد نادرست عده‌ای اعتقاد دارند مشکلات از آنها نیست و آنها بهترین عملکرد خود را در دوران مسئولیت داشته‌اند.
با نگاهی به عملکرد مدیران سینمایی در این سه سال اخیر کاملا می توان متوجه شد که بر خلاف دهه گذشته و یا حتی شش سال گذشته ، مانیفست صرفا حضور و فروش مردم بوده و هست و هیچکس و هیچ شخصی قائل به تغییرات و تعویض این تفکر نبوده و نیست . اعطای مجوزهای کیلویی به فیلم نامه هایی که حتی ارزش تماشا ندارد ولی باعث حضور مردم در سینماها می شود ، گواه این ادعا است.
در زمانی نه چندان دور مردم برای فیلم های عباس کیارستمی و جیرانی و حاتمی و کیمیایی و مهرجویی و حاتمی‌کیا و مخملباف در ورودی سینماها صف می بستند، فیلم ها و آثاری که اگر هم معناگرا و با محتوا نبودند ولی اثری از لودگی هم در آنها پیدا نمی شد، ولی حالا قضیه فرق کرده و چون سیاست صرفا به رخ کشیدن فروش در دوران مسئولیت است ، فیلم‌ها و فیلم نامه های صرفا کمدی و دست چندم جای فیلم های معناگرا و با محتوا را روی پرده سینما گرفته است.
حال از این قضایا بگذریم باید به فکر جشنواره فیلم فجر باشیم که بهمن امسال قرار است برگزار شود و به زودی فراخوان آن هم منتشر خواهد شد . قطعا باید با تشکیل دولت چهاردهم منتظر کابینه جدید و شاید جایگزینی برای محمد مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد کنونی باشیم . با جایگزینی وزیر فرهنگ و ارشاد با توجه به آنچه که در واقعیت وجود دارد، ، باید شاهد تغییراتی در کابینه باشیم که رئیس سازمان سینمایی از این تغییرات در امان نخواهد بود.
با توجه به فرصت کمی که تا جشنواره باقی مانده این تغییر و تحولات می‌تواند تغییرات و تکان فراوانی به این جشنواره مهم سینمایی بدهد . حال ممکن است با تغییر تفکرات کنونی به مسیر درست خود بازگردد و یا با تغییرات فراوان به بیراهه ای هدایت شود که به سینمای کشور را بیشتر زیان وارد کند.
امیدواریم که تغییرات آتی در جهتی باشد که علاوه بر ترمیم زخم های گذشته باعث تعالی هرچه بیشتر سینمای کشور شود.

به قلم علی کلانتری