ناآرامی‌های پائیز گذشته، تاثیرات مخربی بر فضای سینمایی کشور گذاشت. از کاهش شدید سرانه نشاط عمومی گرفته تا قرار دادن سینماگران مقابل هم، تعطیلی سینماها، ارعاب سینماگران برای تولید و اکران اثرشان و… تنها بخشی از این خسارات بود.

سینمای ایران طی سال گذشته، روند سینوسی متفاوتی را پشت سر گذاشت. یک بهار نرمال داشت. در فصل تابستان توانست فراتر از انتظار ظاهر شده و در دو ماه محرم و صفر که با ماه‌های مرداد و شهریور تلاقی پیدا کرده بود، بهترین راندمان مدت زمان مشابه سالیان گذشته را به خود اختصاص دهد. یک پائیز راکد داشت و در فصل زمستان نیز توانست تاحدودی به دوران پیش از ناآرامی‌ها بازگردد.

از شهریورماه سال گذشته آغاز می‌کنیم که سینماها، حدود ۱ میلیون و ۸۰۰ هزار مخاطب داشتند. این آمار اگرچه، با متوسط روزی ۶۰ هزار مخاطب، یک روند نرمال را برای سینماها نوید می‌داد اما شاید کمتر کسی تصور می‌کرد که طی ماه صفر، سینماها بتوانند میانگین تعداد مخاطبان را حفظ کنند. این استقبال سبب شد تا شورای صنفی نمایش که در آن زمان، شدیدا به بازگشت به دوران پیش از کرونا امیدوار بود، برنامه‌ریزی‌های خوبی برای پایان ماه صفر داشته باشد. ۷ فیلم برای نمایش از هفتم مهرماه در نظر گرفته شد که بخارست و ملاقات خصوصی، ۲ مورد آن بودند. امیدواری زیادی به اکران مهرماه وجود داشت تا با پایان ماه صفر، آغاز به کار مدارس و دانشگاه‌ها و تغییر ناوگان کهنه اکران، یک استقبال بسیار خوب از سینماها به عمل آید اما متاسفانهناآرامی‌ها سبب شد تا سینماها، به‌مانند دوران کرونا، متحمل خسران‌های بسیاری شوند.

روند خزنده اغتشاشات اگرچه از پایان شهریور آغاز شد اما تاثیر این اتفاق بر سینما، از نخستین روزهای مهرماه آغاز شد. این کم‌اقبالی تاجایی پیش رفت که سینماها که روزانه شاهد متوسط ۶۰ هزار مخاطب بودند، در روز نهم مهرماه، تنها پذیرای حدود ۶۴۰۰ مخاطب بودند. سینمای ایران در آن روزها، متحمل یک سقوط‌آزاد محض شده بود و آمارها حاکی از خسارات سنگینی بر پیکر سینماگران و سینماداران می‌داد.

خسارت ۱۳۹ میلیاردی به گیشه

درنتیجه این اغتشاشات، ۱ میلیون و ۸۰۰ هزار مخاطب شهریورماه که کمترین انتظار برای مهرماه، رسیدن به ۲ میلیون مخاطب بود، به ۶۳۵ هزار نفر رسید. در آبان‌ماه، تعداد مخاطبان به ۶۲۴ هزار نفر رسید. ۹۲۸ هزار نفر در آذر به سینما رفتند و این آمار برای دی‌ماه به ۹۴۹ هزار نفر رسید. باتوجه به این آمار، مخاطب روزانه سینماها طی این ۴ ماه، بین ۷ تا ۱۵ هزار نفر در نوسان بودند. این آمار برای سینمایی که آماده بازگشت به دوران پیش از کرونا بود، یک خبر بسیار بد تلقی می‌شد چرا که در آن شرایط، سینما باید ابتدا به دوران پیش از ناآرامی‌ها بازمی‌گشت و سپس به حیات پیش از کرونا می‌اندیشید.

حال اگر متوسط تعداد مخاطبان روزانه سینماها را همان ۶۰ هزار نفر در نظر بگیریم، می‌بینیم که سینمای ایران در مهرماه، حدود ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار مخاطب، در آبان‌ماه نیز همین تعداد، در آذر و دی‌ماه نیز هر کدام با ۹۰۰ هزار نفر کاهش مخاطب مواجه شد که روی هم به عدد ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار مخاطب می‌رسیم. حال اگر این تعداد مخاطب را در متوسط قیمت بلیت سال گذشته که ۳۳ هزار تومان بود، ضرب کنیم به عددی در حدود ۱۳۹ میلیارد تومان می‌رسیم که این عدد، تنها خسارتی است که ناآرامی‌ها به گیشه سینما وارد آورد.

البته که سینماها در بهمن‌ماه، به دلیل اکران چند فیلم جدید، جانی دوباره گرفتند و تعداد مخاطبان خود را به ۱ میلیون و ۲۶۰ هزار نفر رساندند. بنابراین بی‌انصافی است اگر بخواهیم تبعات ناآرامی‌ها بر سینما را محدود به همان ۴ ماه بدانیم. ناآرامی‌ها سبب شد تا سینمای ایران، طی ۶ماه دوم سال گذشته نتواند حیات نرمالی داشته باشد و بسیار کمتر از میزان متوسط خود فروخت. با این حساب، قطعا خسارت مالی ناآرامی‌ها به گیشه، فراتر از ۱۵۰ میلیارد تومان خواهد رسید.

خیانت به سینما با ایجاد دوقطبی و ناامنی

در همان دوران، آن‌چه که سبب شد تا سینماها، به یک وضعیت عجیب برسند، تبلیغات سوئی بود که جبهه مقابل، از وضعیت هنر به مردم ارائه می‌داد. درنتیجه این تبلیغات، بازیگران، از حضور در اکران‌های مردمی و خصوصی منع شده بودند و هیچ تبلیغی برای رفتن مردم به سینماها انجام نمی‌شد. خیابان‌ها شلوغ بود و صاحبان سینماها ترجیح می‌دادند تا تنها تا ابتدای شب فعالیت کنند و بدین‌ترتیب سانس‌های شبانه سینماها که بهترین سانس‌های آنها بود، برای چندماه حذف شد.

سایه سنگین بدهی سینمادارها

همچنین صاحبان فیلم‌های جدید از اکران عقب نشستند و هیچ فیلمی به روی پرده نرفت و بنابراین ناوگان اکران آن روزهای کشور، تماما فیلم‌هایی بود که در بهار و تابستان به روی پرده رفته بود و در پائیز، مخاطب چندانی برای تماشای آنها به سینما نمی‌رفت. تمامی این عوامل دست به دست هم دادند تا یک وضعیت بغرنج بر فضای سینمایی کشور مستولی شود.

از سوی دیگر، سینمادارها نیز با خطر بزرگی مواجه شده بودند. این سینمادارها که برای تسویه بدهی‌های انباشته خود به دفاتر پخش و تهیه‌کنندگان، امید بسیاری به اکران پائیزی سینما بسته بودند، ناگهان خود را با شرایط وخیم دوران کرونا مقایسه کردند. وضعیتی که درنتیجه آن، آنها حتی عاجز از تامین هزینه‌های روزانه خود بودند. درنتیجه این اتفاق، برخی از سینمادارها ترجیح دادند سینماهای خود را تعطیل کنند. برخی دیگر نیز چند پرسنل خود را تعدیل کردند و برخی دیگر نیز دست به دامن بانک شدند تا با دریافت وام، هزینه‌های جاری خود را پوشش دهند.

در نتیجه این روند، بدهی سینمادارها که از دوران کرونا تلنبار شده بود، بیشتر شد و ناامنی شغلی مفرط، گریبان آنها را گرفت.

وقتی دست سینما خالی شد؛ افزایش بیکاری سینماگران

در میان سینماگران نیز اخبار ناخوشایندی مخابره می‌شد. وقتی جریان تولید، در دوره نا آرامی‌ها خوابید، بدنه سینمایی کشور فلج شد. معدود بازیگران چهره که نیاز مالی چندانی به کار کردن نداشتند، مقابل حدود ۹۰درصد بدنه سینمایی کشور قرار گرفتند و یک دوقطبی غیر اخلاقی در این حوزه رقم خورد. سرمایه‌گذاران از روند تولیداتی، پا پس کشیدند و بسیاری از پروژه‌ها، در مرحله ساخت و نمایش، متوقف شد. فعالان صنوف سینمایی بیکار شدند؛ کار برخی از آنها به مسافرکشی و دستفروشی رسید. برخی مجبور شدند برای زندگی، به شهرستان کوچ کنند و برخی دیگر نیز با داشتن همسر و فرزند، به زندگی در خانه پدری تن دادند. اگر در آن زمان از تهیه‌کنندگان درباره عمده‌ترین درخواست سینماگران از آنها سوال می‌شد، به پاسخ دریافت قرض می‌رسیدید. برخی از آنها اذعان می‌کردند افرادی از آنها درخواست پول دستی کرده‌اند که هیچ‌وقت تصورش را نمی‌کردند که کارشان به این مرحله برسد.

در آن زمان، کار به جایی رسیده بود که هم گیشه با خسارت سنگین ۱۳۹ میلیارد تومانی مواجه شده بود و هم سینمادار، سینماگر و دفاتر پخش متحمل سنگین‌ترین خسارت‌ها بودند. بدتر از این روند، جریان خزنده‌ای بود که سینماگران را به جان هم می‌انداخت و درصدد تشکیل یک فضای دوقطبی بود. این فضا به گونه‌ای ترسیم شده بود که اگر سینماگری، از آرزوی خود برای بازگشت به فرآیند تولید سخن می‌گفت، با حجم سنگینی از توهین و تهدید در صفحات اجتماعی مواجه می‌شد. این اتفاق حتی برای صاحبان معدود فیلمی که تصمیم گرفته بودند برای ارتزاق، فیلم خود را روانه اکران کنند نیز پیش آمد و آنها مورد شدیدترین و عجیب‌ترین تهدیدات قرار گرفتند.

افت شدید سرانه نشاط اجتماعی کشور به دلیل تعطیلی سینما

تمام این موارد را هم که کنار بگذاریم به افت شدید سرانه نشاط اجتماعی سال گذشته در کشور می‌رسیم که به دلیل تعطیلی سینماها و اخبار ناخوشایندی که از فضای سینما و علی‌الخصوص بازیگران و کارگردانان به بیرون تراوش می‌شد، با ریزش شدیدی مواجه شده بود. جریان خزنده به دنبال آن بود تا ضربات مهلکی بر پیکره نشاط عمومی کشور وارد آورد که بخش عمده‌ای از این سیاست، با تعطیلی مراکز سینمایی و همراه کردن برخی سلبریتی‌ها محقق شد.

اغتشاشات سال گذشته، خسارات مالی و روانی بسیاری در ساحت سینمایی کشور را رقم زد که خاطره آن تا همیشه در حافظه تاریخی فعالان این حوزه خواهد ماند. محبوبیت سینما به اندازه‌ای است که با آخرین لکه‌گیری ناآرامی‌ها، سینماها علی‌رغم افزایش ۳۳درصدی قیمت بلیت، مخاطبان بسیاری را پذیرا شدند که رکوردشکنی‌های فراوانی را در تاریخ سینمای پس از انقلاب کشور رقم زد. ناآرامی‌ها به‌مانند کرونا، سهم مهلکی بود که بر بدنه سینمای ایران تزریق شد و طیف گسترده‌ای از مردم و هنرمندان را از حقوق طبیعی خود محروم کرد و یک ناامنی مفرط را به یکی از امن‌ترین مکان‌های فرهنگی کشور حواله داد.

ایرنا