فوتبال سیاه در سرزمین سبز
فیلم «بازی را بکش» به کارگردانی محمدابراهیم عزیزی و تهیهکنندگی مصطفی کیایی و محسن کیایی در سال ۱۴۰۳ تولید و در چهل و سومین جشنوارهی فیلم فجر اکران شد. از بازیگران این فیلم میتوان به محسن کیایی، هدی زین العابدین، محمد بحرانی، متین حیدرینیا و پوریا رحیمیسام اشاره کرد.
فیلم بر اساس داستانی واقعی ساخته شده و به حواشی و فسادهای موجود در دنیای فوتبال میپردازد. در این فیلم شخصیت موسی (محسن کیایی)، یکی از پیشکسوتان فوتبال، برادرش را در یک سانحه ورزشی از دست میدهد. او به دنبال کشف راز مرگ برادر با حقایقی روبرو میشود و از فسادهای پشت صحنهی فوتبال پرده برمیدارد. مصطفی کیایی، تهیهکنندهی فیلم اظهار کرده که حین تولید با تهدیدها و کارشکنیهایی برای توقف کار مواجه شدهاند که با توجه به فضای کنونی لیگهای پایینی فوتبال چنین مسائلی بعید نیست.
مهمترین نقطهی قوت این فیلم فضاسازی درست و مطابق با واقعیت آن توسط این کارگردان فیلم اولیست. مخاطب به راحتی فضای سرسبز و فوتبال دوست گیلان را درک کرده وبا آن ارتباط برقرار میکند. حتی یکی از بازیگران فیلم شباهت بسیار زیادی با اکبر میثاقیان دارد. در وهلهی بعد میتوان به داستان درست و حسابشدهی فیلم و ریتم مناسب آن اشاره کرد که با پیچشهای بجا مخاطب را غافلگیر میکند بدون آنکه کمترین لطمهای به منطق داستان برسد.
بازی خوب تمامی بازیگران و تسلط آنها به گویش گیلکی (بر خلاف بسیاری از فیلمهای مدعی امسال) نیز از دیگر نقاط مثبت این فیلم میباشد. کارگردان توانسته به خوبی از بازیگران کمدی مانند کیایی و بحرانی (که اصالتا جنوبی بوده و با بازی در نقش یک پیرمرد شمالی تواناییهای خود را به نمایش میگذارد) در نقشهای جدی بازی بگیرد. البته هدی زینالعابدین استثنا بوده و ظاهر و لهجهی متناسب با لحن فیلم ندارد. در موسیقی تم فیلم از هنگ درام استفاده شده که با توجه به فرهنگ موسیقایی غنی خطه شمال میتوان گزینههای بهتری را متصور بود.
درون مایهی فیلم از همان سکانس اول حضور پررنگ و فعال دارد: موسی در برابر یک مدیر فوتبالی (یا شاید هم دلال) قلیان به دست نشسته و علاوه بر معرفی خود به عنوان پیشکسوت فوتبال خواستار عضویت برادر خود در یک تیم لیگ برتریست. این اثر در عرض یک دقیقه هر چیزی که قرار است در مورد فیلم بدانید را میگوید: علاقه به برادر، عشق به فوتبال و فساد مدیران تصمیمگیرنده.
جدا از مسئلهی فساد در فوتبال و آفت شرط بندی، «بازی را بکش» گریزی به مسائلی مانند قانون قتل و حضور زنان در ورزشگاه میزند که این اشارهی کوتاه با لحن روایت و خط داستانی مطابق است. البته فیلم شرط بندی را به طور کلی آفت تلقی نکرده و بین شرط بندی خوب (شرط بندی موسی و برادرش بر سر شوت کردن توپ) و شرط بندی بد (سایتهای شرط بندی که منجر به تقلب در نتیجه بازی میشوند) خطر قرمزی کشیده است.
چالش اصلی قهرمان فیلم کشف حقیقت در مورد مرگ برادر و سپس انتخاب او بین مصالحه و پیشرفت شغلی در برابر عشق سالم به فوتبال و انجام کار درست میباشد. شما این کشمکش درونی را در موقعیتهای خلق شده توسط فیلمساز (مانند صحنهی فوتبال در زمین گلی و یا انتخاب بازیکن لایق برای تیم نوجوانان) به خوبی درک میکنید. در مورد پیام فیلم تنها نکتهای که شعار گونه به نظر میرسد، مونولوگ انتهای فیلم عادل فردوسی پور در مورد فساد در فوتبال میباشد.
به نظر میرسد که فیلم نهایتا در برابر فساد و تبانی سر تسلیم فرود آورده و با پایان تکاندهندهی خود ادامهدار بودن این معضل را به مخاطبین گوشزد میکند. «بازی را بکش»، همانگونه که از اسمش بر میآید چاره را در کنار گذاشتن فوتبال میداند و راه حلی برای فوتبالی که از بالا تا پایینش را فساد گرفته متصور نمیشود. بدون شک «بازی را بکش» را میتوان یکی از بهترین فیلمهای امسال دانست.