سینمای ایران همواره ما را شگفت‌زده می‌کند. هر بار با خود می‌گوییم بدتر از این فیلم نمیتوان ساخت، با تولید یک شاهکار دیگر سوپرایزمان می‌کند. فیلم‌شناخت در اولین روزهای اکران زودپز نقدی بر آن منتشر کرد و حالا به دلیل ادامه داشتن حواشی مربوط به فیلم نقد دیگری بر جدیدترین ساخته رامبد جوان، با بازی محسن تنابنده و نوید محمد‌زاده را تقدیمتان میکند:

 نوشتن از زودپز کار بسیار سختی است؛ البته بگذارید خیالتان را راحت کنیم، نوشتن از فاجعه‌ای چون زودپز بسیار آسان‌تر از تماشای آن است. مخاطب حین تماشای فیلم با خود می‌گوید چطور ممکن است چنین مزخرفی ساخته شده باشد و برای چشمهایش تاسف می‌خورد.

 تنها نکته مثبت فیلم در ایده تک خطی آن نهفته است. دو شخصیت قصد دارند مرده‌ای را به عنوان شهید جا بزنند، ایده‌ای که می‌توانست منجر به خلق یک کمدی یا درام خوب شود. برای نمونه، فیلم “ضدگلوله” با ایده یک بیمار رو به مرگ که به جبهه می‌رود تا شهید شود، به یک اثر قابل قبول بدل می‌گردد. یا در فیلم “انفرادی” تلاش شخصیت برای رفتن به زندان مورد بررسی قرار می‌گیرد؛ هرچند که در این مورد پرداخت خوبی وجود نداشت. اما در “زودپز” با عدم پیشرفت قصه مواجهیم. ایده تنها به همان یک جمله خلاصه می‌شود و از آن فراتر نمی‌رود. نه بسط درستی دارد و نه شخصیت‌ها به خوبی پرداخته شده‌اند. در حقیقت، ما با تصاویری مواجه‌ایم که کیفیتی مشابه ویدیوهای بی‌مزه اینستاگرام دارند، نه یک فیلم سینمایی واقعی.

 کاش خنده‌آور بود!

 فیلم با تلاشی مفرط برای خنداندن مخاطب به هر نوع رفتار سخیفی متوسل می‌شود. از اشاره‌های مکرر به پسری که تازه ختنه شده و در تلاش است تا دیگران را از آنچه بر سرش آمده باخبر کند، تا اشاره‌های مکرر به موضوع فیلم‌های پورنوگرافی که در نهایت نیز نتوانسته‌اند حتی یک خنده را از تماشاگرانی که در سینما بودند بگیرند. تیم فوتبالی را تصور کنید که نود دقیقه فوتبال زشت ، خشن و ناجوانمردانه را به نمایش می‌گذارد تا فقط به پیروزی برسد، اما در نهایت بازی را می‌بازد. درست مثل “زودپز” که با وجود استفاده از ابتدایی‌ترین و سخیف‌ترین روش‌ها برای خنداندن مخاطب، همچنان فیلمی خنده‌دار نیست. در واقع، فیلم تمام اعتبارش را در این راستا از دست داده و همه‌چیز را باخته است.

 

 بازی‌ها

گروه بازیگری بدترین تصویر از خودشان را به مخاطب عرضه می‌کنند. واقعا از محسن تنابنده انتظار نمی‌رفت اعتبار خود را برای همچین کار بی‌ارزشی خرج کند. او خودش را در فیلم مصرف کرده‌است. البته که دستمزد بسیار بالا ممکن است بازیگر را وسوسه کند، اما این کار باعث می‌شود استعداد یک هنرپیشه برای هیچ هزینه شود و از خود تنابنده هم اجرای خوبی را شاهد نباشیم. از طرفی اگر فکر می‎کردید بدترین نوید محمد‌زاده را در “مغزهای کوچک زده” و “قورباغه” دیده‌اید، باید گفت که با تماشای زودپز نظرتان تغییر خواهد کرد. اکت‌های غیر قابل باور، دیالوگ گویی بسیار بد و میمیک کاملا مصنوعی محمدزاده در زودپز، خاطره نمایش قابل قبول او در “سرخپوست” را از خاطر مخاطب می‌برد.

 گروه تولید

رامبد جوان در آخرین ساخته خود، بدترین فیلم کارنامه هنری‌اش را به نمایش گذاشته است. البته برای این کار راه سختی را پیموده است. چون تولید اثری که از “مردم معمولی” و “قانون مورفی” ضعیف‌تر باشد نیازمند یک مهارت عجیب در افول است. دیدن سقوطِ کارگردان که پیشتر فیلمی چون “ورود آقایان ممنوع” را خلق کرده، به چنین سطح پایینی از کیفیت، دردآور است. در فیلم جدیدش، با اثری مواجهیم که به راحتی می‌توان نیمی از آن را حذف کرد و هیچ تغییری در روند داستان رخ ندهد. این میزان از شتاب‌زدگی در تولید، نشانه‌ای است از بی‌توجهی به کیفیت و عمق هنری.

فیلم به گونه‌ای طراحی شده است که هدف اصلی‌اش صرفاً فروش باشد و برای این منظور از الگوی امتحان پس داده قصه‌گویی در دهه شصت بهره می‌برد. اما عدم یکپارچگی و ارتباط بین اتفاقات به کار ضربه می‌زند. فرض کنیم بمباران بیمارستان اتفاق نمی‌افتاد و فرزندان شاهین در آرامش به دنیا می‌آمدند، چه تغییری در روند فیلم رخ میداد؟ فصل بمباران بیمارستان گویی از فیلمی دیگر به این تصاویر سنجاق شده است. ما بعد از این اتفاق هیچ نشانه‌ای از تغییر در شخصیت شاهین نمیبینیم. اگر قرار نبوده این اتفاق تاثیری بر شخصیتها داشته باشد، پس چه دلیلی داشته که در فیلم شاهد آن باشیم؟

در این اثر، طراحی گریم و لباس به شدت اغراق‌آمیز است تا با تمسخر توهین‌آمیزِ ظاهر مردم آن زمان، به زور مخاطب را بخنداند. اما این شیوه نه تنها به شخصیت‌ها و انگیزه‌های درونی‌شان توجهی ندارد، بلکه به تماشاگران نیز یادآوری می‌کند که وقتی فقط به ظاهر شخصیت توجه شود، نمی‌توان به عمق وجود آن‌ها دست یافت. نتیجه‌گیری این رویکرد آن است که وقتی توجه بیشتر به لباس و گریم شخصیت‌ها معطوف می‌شود تا خود آن‌ها و تمایلات درونی‌شان، کیفیت اثر به طرز قابل‌توجهی کاهش می‌یابد.

  یک استعاره

 صحنه‌ای از فیلم هست که به طوری تمثیلی پروسه تولید فیلم را به مخاطب نشان می‌دهد. در این سکانس از فیلم شخصیت نوید و تنابنده مشغول ریختن مواد آبگوشت درون زودپز هستند و چون می‌خواهند این زودپر بترکد، اینکار را بدون کوچکترین دقت و اهمیتی انجام می‌دهند. وقتی شما زودپزی را برای منفجر شدن پر می‌کنید، چه اهمیتی دارد که غذای درونش خوشمزه باشد یا نه؟ پخته باشد یا نه؟ گوشتش زیاد باشد یا کم؟ وقتی استفاده از این الگوهای تکرار شونده جواب می‌دهد و فیلم فروش صدها میلیاردی می‌کند، چه نیازی به زحمت بیشتر و پرداخت خوب است؟ چه نیازی به طراحی میزانسن مناسب است؟ چه نیازی به بازیگردانی است؟

 خطاب به مخاطبان سینما

 اگر به سازندگان فیلم بی کیفیتی که در گیشه مورد استقبال قرار گرفته انتقادی وارد شود، آن‌ها به سرعت توپ را به زمین مخاطب می‌اندازند و می‌گویند ما برای مردم فیلم می‌سازیم و آن‌ها به ما اعتماد کرده‌اند و به تماشای اثر ما نشسته‌اند. تا زمانی که این رویکرد موثر باشد، نمی‌توان انتظار داشت فیلم‌های بهتری تولید شود. این مسأله منصفانه نیست که سازندگان با تولید اثری سخیف به شعور مخاطب توهین کنند و در مواجهه با انتقادات، سلیقه پایین بینندگان را به عنوان دلیل تولید این آثار بد معرفی کنند.

وقتی تولیدکنندگان می‌دانند که با اضافه کردن چند سکانس رقص و آواز و تبلیغ فیلم در شبکه‌های ماهواره‌ای به فروش نجومی دست می‌یابند، چرا باید زمان و هزینه بیشتری را صرف کیفیت اثر و پرداخت به آن کنند؟

تا زمانی که مخاطب سینما جیب سازندگان این آثار را پر کند، وضعیت به همین منوال پیش خواهد رفت. همانطور که چند شب پیش در برنامه هفت تهیه کننده برنامه پشت واژه مردم و اقبال آنها به فیلم پنهان شد و از مردمی که پول گرفته بود و اثر بد تحویلشان داده بود، مجددا به عنوان ابزاری برای لجبازی با منتقد سوءاستفاده کرد. هرچند که این اتفاق و مجادله ممکن است به جهت جنجال‌آفرینی برای فروش بیشتر باشد اما شاید واقعا این ما مردم هستیم که با تماشای این آثار نازل، کمک می‌کنیم تا بیشتر و بیشتر ساخته شوند. مطمئن باشیم تولیدکنندگان این آثار پیش از آنکه هنرمند باشند، تاجر هستند و اگر ببینند که شما میلی به تماشای این آثار بی‌ارزش ندارید و درآمدشان در خطر است، به تدریج دیگر چنین مزخرفاتی تولید نخواهند کرد و کیفیت آثار به مراتب بهتر خواهد شد.