سریال غربت؛ 1
غُربتِ فمنیستی، جامعه ستیز است / آیا کمیته امداد دلیل فقر و حاشیه نشینی در شهرهاست؟!
سریال غربت که از شبکه نمایش خانگی نماوا در حال پخش میباشد،روایت شرایط سخت زندگی چند زن در بیغولهای به نام غربت است که سعی دارند با پوشش دست فروشی، یکی از شعب کمیته امداد را که آنان را تحت تکفل دارد، مورد دستبرد قرار داده و گرفتارییهای زندگی خود را با پول آن سر و سامان بدهند.
هرچند که سینمای ایران در طول این چهار دهه نشان داده که غیر از چند سال ابتداییاش ضد مردترین سینما را داراست؛ اخیراً اما این نوع نگاه -خصوصاً در شبکه خانگی- به شکل عریانتری رخ نمایان کرده است و میتوان گفت: کلکسیونی از چرکتابیها در بستر یک روایت فمنیستی را از شرایط جامعه در بر دارد. بایستی اعتراف کنم سریال آلارم وحشتناکی را از تفکرات فمنیستی نشان میدهد و تا کنون این موضوع را به این میزان عریان ندیده بودم که در ادامه خواهم آورد.
دوپینگ نوشتاری ابتدای هر قسمت نیز در همین راستا میباشد تا عنوان کند، سریال برای مواجهه با آسیبهای اجتماعیِ حاشیه نشینی ساخته شده است و این قشر، مستعد انجام چنین خلافهایی هستند.
هنگامی که ادعای چنین نوشتاری را میکنیم به طور قطع باید نگاه کلان تری را نسبت به معضلات اجتماعی و ریشههای آن ببینیم، نه اینکه صرفا حل مشکلات را به لایههای حمایتی فرعی جامعه مانند کمیته امداد که تعریف خاص و شرایط مشخصی را برای مدد رسانی به قشر آسیب پذیر دارد حواله کنیم؛ این یعنی رد گم کردن از ادعای سریال و راه حل آن.
زنان فیلم سعی دارند تا خود را مستقل از مردان نشان داده و حتی به خاطر این مسئله با دو نفر از خود دختران که گرایش عاطفی و احساسی به پارتنرهای خود دارند دعوای مفصلی میکنند و آنان را “مرد پرست” خطاب میکنند.
یکی دیگر از نشانههای کاراکترها که ممکن است ارتباطی به موجهای قدیمی مثلا موج دوم فمنیسم داشته باشد، تَرَجُّل، یا همان مرد انگاری زنان است. موضوعی که دیگر حتی میان فمنیستهای امروزی هم رنگ و بویی ندارد. نام رئیس گروه “دایی خانم” است و و وقتی یک دختر غریبه خواهان ورود به کمپ آنان است معیار مورد پذیرش قرار دادن او را “توله پسر” بودن قرار میدهند و او را میپذیرند. این عناصر نشان میدهد که نقش زن و نقش آفرینی زن کاملاً به حاشیه رفته و نقش زن در مادر پیرشان و دختر لالشان که هیچ گونه نقش آفرینی خاصی تا به اینجا ندارند خلاصه میشود.
نحوه تصویربرداری و روایت کارگردان هنگامی که به کمیته امداد و مامورین نیروی انتظامی میرسد علیه آنان میشود. چینش داستان گونهای است که این حجم از پول را در اختیار کمیته امداد قراردادند و نیروی انتظامی نیز، با صلابت در حال محافظت از آنان است؛از طرف دیگر کاراکترهای اصلی زن در سریال، بارها و بارها و همراه با مظلومیت و پرداخت دراماتیک کارگردان بیان کردند که: “این پول حق ماست” ، “با این پول تمام مشکلات ما حل میشود” و… ؛ گویی این ارگانِ خاص حق آنان را خورده است. در قسمت دوم نیز زمانی که تعدادی از دختران به کمیته امداد رفتند، دختر لال تلویحا از متصدی میپرسد: “اینهایی که روی میز گذاشتید، برای شماست؟ متصدی کمیته در پاسخ میگوید: “نه برای مردم است”. دختر لال با خود میگوید: “یعنی برای ماست، پس بزارید بردارم……” که با مخالفت خواهر خود روبرو میشود. مغلطهای که کارگردان در جای جای ابتدایی قسمتهای سریال در ذهن مخاطب میکارد، مفهوم همین سکانس است که اندوختههای کمیته امداد برای مردم است و بایستی به آنان بخشید. حال آنکه منابع محدود کمیته امداد -در مقیاس کشور- بایستی به گونهای راستی آزمایی شده به مستحقین و نیازمندان واقعی برسد. شاید بتوان به مسیر تحقیق و بررسی اشکالی گرفت، اما به طور قطع نمیتوان این موضوع را رها کرد و بدون تحقیق، امکان را برای هزینه یحساب و کتاب کمیته امداد باز کرد. به طور کلی مقصر جلوه دادن ارگانهای فرعی که دربردارندگی مالی محدودی دارند، مشکل قشر آسیب پذیر جامعه نیست. حاشیه نشینی مشکلات کلانتری دارد که متاسفانه دوستان سازنده سریال به هر دلیل -خواسته یا ناخواسته- میخواهند بدان نپردازند. هرچند که در این سالیان عادت کردیم به جای سریال و فیلم، به تماشای تسویه حسابهای شخصی یا سیاسی بنشینیم.
موضوع بعدی شخصیت فرهاد یا همان “فری” است. کاراکتر ضد قهرمان سریال و شخصیت منفی که روایت کارگردان سعی دارد تا جنبههای احساسی و عواطف او را برای مخاطب برجسته کند. علاقمندی و عشق او به “احلام” یکی از زنان ساکن غربت و کمک به همقطاران خود با جمعآوری پول در فیلم در همین راستاست؛ اما رفته رفته ابعاد فرومایگی کاراکتر عیان میشود و در قامت یک ضدقهرمان برابر خواسته جمع زنان در غُربت صف آرایی میکند. غربتی که فرهاد رئیس و همه کارهی آن است و زنان ضد مرد شده آنجا در راه فرار از آن جهنم هستند.
باید دید در قسمت های آینده تقابل زنان برای فرار از غربت با “فری” به کجا خواهد انجامید.