آنهایی که از قدیم مسابقات فوتبال را دنبال می کردند، قطعا با تیم استیل آذین آشنایی دارند؛ تیمی که به یکباره با چندین ستاره نامدار تشکیل شد، ولی در ادامه با نمایشی فوق ضعیف کلید واژه ای جدید در فرهنگ اصطلاحات اضافه کرد! «نمایش استیل آذینی». فیلم صبحانه با زرافه‌ها از این حیث به تیم فوتبال استیل آذین شباهت دارد. پروژه ای که علی رغم جذب ستارگان مطرح این روزهای سینمای ایران و تلاش برای بازنمایی مفاهیم عمیق کمدی پست مدرن، نمایشی ناامیدکننده داشت و نتوانست انتظارات را برآورده سازد.

صبحانه با زرافه ها با پلانی در بالکن یک آسمان خراش در حضور چند د‌وستِ خوشگذران، لاقید و‌ بی اصالت از طبقه مرفهِ نوکیسه که در حال آماده شدن برای جشن عروسیِ یکی از د‌وستانشان هستند آغاز میشود. مدرنیته و دغدغه انسانِ فرورفته در منجلاب دنیای مدرن و در عین حال ابزورد، از آغازِ قصه به تصویر کشیده میشود. در مراسم عر‌وسی، داماد (پژمان جمشیدی) به همراه سه دوست خود (هوتن شکیبا، بیژن بنفشه خواه و بهرام رادان)، مواد مخدر استعمال میکنند و آقای داماد در اثر اوردوز، با توهمی از یک ماه عسل ر‌ویایی در نایروبی آفریقا که به سرزمین زرافه ها معروف است، بیهوش میشود. صبحانه با زرافه ها تا اینجای کار یادآور فیلم «The hangover» از «Todd philips» است.

ادعای پست مدرنیسم

«سروش صحت» در دومین فیلم بلند خود با وام گیری از سینمای پست مدرن که مهمترین مولفه آن ضد عقلانیت و اگزیستانسیالیسم است، درصدد خلق  کمدی موقعیت دارک از جنس کمدی سینمای «تارانتینو» به ویژه «پالپ فیکشن» است! نمونه اش به سخره گرفتن مرگ در پلانی که داماد بیهوش از طبقه بالا به پایین سقوط میکند و هیچ آسیبی نمی بیند. دوستانش نه غمگین میشوند و نه نگران حال و روز او می شوند. نورپردازی به رسم معمولِ سریال ها و فیلم های این‌ روزهای سینمای جهان، شارپ  و دارای فیلتر نارنجی/ سبز است.

فیلمنامه غیر منسجم و ستارگان بی فروغ

با توجه به عدم یکپارچگی قصه، بیننده گویی با فیلمی اپیزودیک مواجه است که برای بیان چند قصه متفاوت، از بازیگران مشترک سود برده است. چند فیلم کوتاهِ بی ارتباط که گاهی به سینمای فرهادی نزدیکند، گاهی تنه به آثار کاهانی زده و گاهی یادآور The hangover هستند. برش هایی بی در و پیکر که بیانگر ضعف شدید و عدم انسجام در فیلمنامه است‌ که علی رغم ریتم نسبتا تند آن، همچنان خسته کننده و ملال آور است؛ ایجاد هیجان و تعلیق نمیکند و حتی در گرفتنِ خنده از مخاطبِ عام و غیر جدی سینما نیز ناتوان است. سکانس به اصطلاح مخ زدن رفقا به زبان ایتالیایی، ابتذال و لمپنیسم  محض است و صرفا برای پر کردن تایم فیلم، گدایی خنده از مخاطب و صد البته جذاب تر شدن آنونس اثر برای فریب بیننده و کشاندن او به سینما در اثر گنجانده شده است.

تازه ترین اثر از سروش صحت نه فیلمنامه دارد و نه کاراکتر. همگی بازیگران در این فیلم مردانه از جنس تیپ هستند. مثلا، پویا کیست؟ شغل او چیست؟ شاهین چه کاره است و دوستی و‌ یا همکاری او‌ با پویا چگونه شکل گرفته است؟ در دائماً کوکائین استعمال کردنشان چه الزامیست؟ بازی ها به مانند فیلمنامه، کلیشه ای، نامتقارن و نازیباست. چندین ستاره را به رسم رفاقت و صد البته پر کردن گیشه دور هم آورده است که هر یک به تنهایی برای ترغیب کردن بیننده به تماشای فیلم در سینما کافیست. پژمان جمشیدی و هوتن شکیبا پیشتر توسط صحت به مثابه سکوی پرتاب به عموم معرفی شدند، بهرام رادان و هادی حجازی فر برای نخستین بار در این فیلم به دنیای سروش صحت وارد شده اند. صبحانه با زرافه از نوآوری‌های جدید و خلاقانه فاصله دارد و بیشتر به طنزهای ساده و قابل پیش‌بینی به مانند کلیپ های به ظاهر طنز اینستاگرامی اتکا میکند. به عبارتی دیگر، سروش صحت در این اثر، با استفاده از شوخی‌های قابل حدس و تکراری، از عمق و تأثیر طنز میکاهد و مخاطب را از تماشای اثری بدیع و نوین محروم میسازد.

«اگزیستانسیالیسم» دغدغه ای ویترینی و پرمدعا

 به صرف استفاده از مواد، لحظات زیادی از فیلم و شخصیت‌ها در هپروت می‌گذرد و جفنگیات کاراکترها به فضای پست مدرن تعبیر می‌شود. ابزوردیسم فیلم همانند تم اگزیستانسیالیستی آن اصالت ندارد. بهرام رادان در نقش مجتبی از طبقه کارگر جامعه است و تنها عضوِ به ظاهر دغدغه مند و بااخلاق از این جمع دوستانه است که در ظاهر نادان و ابله بنظر میرسد. مجتبی با پوشش و استایلی خلاف مد روز بازنمایی میشود و در جهت اجتناب از پس زده شدن توسط دوستان خود که نماینده  نوکیسه گان پوچ از طبقه مرفه هستند، با لحن و دیالوگ بلاهت گونه ای « اگه این کار رو نکنم خیلی ناراحت میشید؟» تن به خواسته های غیر اخلاقی آن ها میدهد و مهرطلبی میکند؛ با این وجود مرتبا از جانب آنها پس زده شده و کوچک شمرده میشود و در نهایت به واسطه آن ها حذف میشود ( کشته میشود) تا به مخاطب گوشزد کند در این دنیای تهی و‌بی ارزش امروز، جای چنین افرادی نیست. سروش صحت در ترسیم این شخصیت نیز موفق نبوده است و تنها بلاهت نشان میدهد. منتقد با آنچه در ذهن دارد به تیپ های شخصیتی و تصویر ذهنی فیلمساز، اعتبار و معنا میبخشد.

بخشش یا شعار توخالی؟

انسان عاجز و رقّت انگیزِ امروز، با دوستی ها و روابط و لایف استایل فاقدِ عمق خود تنها به دنبال لذت های سطحی و زودگذر است و برای منفعت خود دروغ می گوید و در این بِین بیانیه اخلاقی نیز صادر میکند و دم از بخشش و تاثیر آن در کیفیت زندگی فردی و جمعی میزند. دست کارگردان در به زبان آوردن شعارهای اخلاقی توسط تیپ های اثر، محسوس است، چنین دیالوگ هایی به زور در دهان هنرپیشه گنجانده شده است تا برای لحظاتی مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد. در ادامه هر یک در جهت منافع خود تمامی شعارهای خود را فراموش میکنند. هیچ یک تمایلی به تغییر و تحول مثبت ندارند. ارتباط مواد مخدر به مفاهیمی چون رابطه عاطفی، خیانت و بخشش پیست؟ مخصوصا وقتی پرداخت به این مفاهیم از جنس جملات قصار اینستاگرامی است. صحت معتقد است که درون‌مایه فیلم او بخشش، روشنی و امید است. اما به جرات می‌توان گفت فیلم تلخی، ناامیدی و پوچ‌گرایی را در دل خود به همراه دارد. فیلمساز در تلاش است تلخی جهان پست مدرن و پوچ را به مخاطب هشدار دهد ولی این کوشش، با عدم تغییر مثبت کاراکتر ها و عجز کارگردان در جهت ارائه راهکار عقیم میماند.

 

کلام آخر

در مجموع صبحانه با زرافه ها با ضعف در فیلمنامه، کارگردانی و شخصیت پردازی، به اثری ماقبلِ هجو و بی همه چیز تبدیل شده است. علی رغم تلاش بسیار، خلق موقعیت کمیک نمی کند و با ژست های روشنفکرمآبانه‌ و پند و اندرزهای اخلاقی ولی تو خالی اش از اثرگذاری و برقراری ارتباط با مخاطب، اعم از خاص و عام، عقیم است. عملکرد سروش صحت در قامت فیلمساز و سناریست در مقایسه با اثر پیشین خود «جهان با من برقص»  پسرفت محسوسی دارد و چندین گام به عقب برداشته است.