طنز کم نمک مهران مدیری
تعریف کمدی
کمدی از آیینی به نام ” کوموس” ، که در کنار جشنواره ” دیونیزوس“، برگزار می شد شکل گرفت . جشنواره دیونیزوس، با تراژدی آغاز شد . از آنجا که آرامش و شادی مردم ، برای برگزار کنندگان جشنواره اهمیت داشت ، مقرر شد تا پس از سه تراژدی در جشنواره یک نمایش کمدی ، نیز اجرا شود.در آیین” کوموس” اجرا کنندگان ، با لباسهایی مضحک و ماسکهایی بر چهره ، حرکاتی موزون همراه با سرودهایی هجو آمیز و خنده دار، مراسمی را اجرا میکردند . از طرفی در سده پنجم قبل از میلاد ، نویسندگان تراژدی ، ناچار بودند در کمدی نویسی نیز مهارت یابند . نمایش کمدی بعد از سه تراژدی ، کمدی ” ساتیر ” نام گذاشتند . ساتیر ، نمایشی هجو آمیز درباره روابط خدایان با انسانها بود. نمایشی همراه با ، رقص ، دوره گردی ، و گاه حرکات زننده بود.
کمدی در یونان به دو نوع، کهنه ونو ، تقسیم میشد . کمدی کهنه ، مسائل اجتماعی و سیاسی را مطرح می کرد، و کمدی نو ، مسائل خانوادگی را در بر میگرفت . از جمله نویسندگان مهم کمدی کهنه، که میتوان نامبرد
” آریستوفان ” است ، روحیه فضای شاد ، حمله به شخصیتهای سیاسی ، اجتماعی مانند (سقراط ) در آثار او وجود دارد .در تعریف کمدی باید اضافه کرد : به ظاهر کمدی، خنده و تفریح است ، اما در حقیقت ، مسائل جدی در پرده شوخی نمود میشود ؛ در کمدی ، قهرمان برایش شکست هایی اتفاق می افتد که برای مخاطب جنبه شادی دارد ، و توجه جدی به آن شکستها ندارد . قهرمان کمدی ، اکثراً از قشر متوسط یا پایین جامعه ظهور میکند ،که در طول قصه اشتباهاتی مرتکب می شود.
تعریف ” ارسطو” نیز درباره کمدی، در این راستا است . ارسطو ، اعتقاد داشت : کمدی، اعمال و اطوار شرم آور است ، که موجب ریشخند می شود ، آنچه موجب ریشخند، و استهزا می شود امری است که در آن عیب و زشتی هست ، اما این عیبها گزندی به کسی نمی رساند .
و اما قهوه پدری
قهوه پدری کمدی بلاتکلیف و هجو آمیز است ، که بر اساس تعریف ارسطو از کمدی باید گفت : اتفاقا بسیار به مخاطب گزند وارد کرده است.از نظر زمان و طنز مخاطب را ناامید کرده است .
سریالی که ظاهراً بر پایه مشکلات اقتصادی و اجتماعی بنا شده است ، و برای گفتن این مشکلات به زبان کمدی روی آورده است ؛ متاسفانه تا کنون ضعیف عمل کرده است .
اینکه بعد از ۸ قسمت ، همچنان مخاطب را در انتظار اتفاقی چشمگیر بگذارد ، و یا هیچ نقطه امیدوار کننده ای حتی برای درک بهتر خانواده ای که دچار مشکل شده است، را عرضه نکرده است ،این خود نشان از ضعف فیلمنامه است . فیلمنامه ای که متعاقب دو مجموعه قبل مهران مدیری به عنوان کارگردان ،و امیر برادران به عنوان نویسنده، یعنی هیولا و دراکولا نوشته شده است ، فیلمنامه ای که تاکیدش بر فساد اقتصادی وبیثباتیآناست،
اینکه چرا نتوانسته تا به اینجا موفق عمل کند جایسوالاست؟
جهانگیر ادیب
شخصیت اصلی سریال قهوه پدری ، با بازی ” سام درخشانی “ در نقش مردی کتابدار و کتابخوان، مردی که ظاهراً به عنوان نماینده قشر فرهیخته جامعه معرفی شده است . جهانگیری، که جهان بینی اش تا همان نوک بینی اش می باشد ، مردی که شاید اگر کتاب ” قصه های خوب برای بچه های خوب ” را خوانده بود ، می توانست نسبت به رفع مشکلش بهتر عمل کند، اما آنچه که تا به امروز دیده ایم خلاف درایت یک انسان آگاه بوده است .
ای کاش فیلمنامه نویس تعریف دیگری را از جهانگیر به مخاطب ارائه میداد، حتی اگر معرفی کاراکتر جهانگیر به عنوان کتابدار و کتابخوان طعنه باشد، به جهت اینکه این شخصیت حتی یک ورق کتاب هم نخوانده است ، باز هم میتوان گفت : برای معرفی موفق عمل نکرده است .
مردیکهاوجادبشراتفنکردنبررویزمینمعرفیمیکند برای مخاطب قابل درک نیست . و قطعا مخاطب مشکل او و خانواده اش را ، مشکل اقتصادی و حتی اجتماعی خود نمی داند .
رئیس بانک یا دزد شکرستان؟
یکی از نمادهای آشکار فساد اقتصادی و اجتماعی سیستم بانکی است .و بانک مورد نظر سریال قهوه پدری، از این قاعده مستثنی نیست .
رئیس بانک ، مردی است که خود عامل فساد است ، او که بدون تحقیق وام میلیاردی به شرکتی به عنوان دانش بنیان داده است ، و قصد دارد خانه ای را که در مزایده بانک وجود دارد را از آن خود کند، نمونه درست از عوامل فساد اقتصادی است .
شخصیت این مرد با بازی “جواد رضویان ” کمی قابل درک است؛ این بازیگر توانسته است وقاحت یک آدم بی مسئولیت را به خوبی نشان دهد، کاراکتری با ظاهری بی منطق که در محل کاری کاملا رسمی، با پوششی تمسخر آمیز، و گویش عجیبش که کسی متوجه کلام او نمیشود حاضر میشود و تمام هدفش از این رانت خواریها، رضایتمندی همسر بی منطقش و تولید مثل است. شاید فقط این کاراکتر در فیلمنامه و تصویر به درستی مجسم شده است .
به قول آن ضرب المثل معروف : روزی افتاده است در دستان قوزی .
چه شد! که این شد
یکی از سوالات مخاطبان سریالهای مهران مدیری این سوال است ، و به جرات میتوان گفت : مهم ترین واصلی ترین سوال نیز هست ، اینکه چرا مهران مدیری در این سریال موفق ظاهر نشده است؟
او که سابقه خوبی در ساخت مجموعه های طنز دارد ، او که تئاتر را خوب میشناسد و قطعا تعریف کمدی را میداند، چرا اینگونه ظاهر شده است ؟
ازنظربرخیاز مخاطبان سریال باید گفت: پایان دوره طلایی طنازی مهران مدیری رسیده است .
گویا مهران مدیری به عنوان کارگردان پشت دوربین ،در قالب همان فرد نادان پر از ادعایی است ، که در قصه سریال قهوه پدری خانواده را دچار بد بختی کرده است .
کاراکتری که از قضا ، مدعی دانایی است ولی نظرهای اشتباه میدهد و مشکل را بر روی مشکل قبل میپیچد ، درواقع همان مهران مدیری کارگردان این سریال است، که ادعای دانستن سینما تئاتر، و طنز را دارد، و اکنون در این نقطه از حرفه اش نظرات اشتباه میدهد و کمدی را به هزل بدل کرده است .
آیاباید این مشکل را از عدم وجود فیلمنامه نویسان خوب کارهای قبلش همچون ، پیمان و محراب قاسم خانی ، امیر مهدی ژوله ، مرحوم خشایار الوند و غیره دانست ، یا باید گفت :او (مهران مدیری) دیگر حال ادامه دادن ندارد؟
ادامه دارد…