یک نام و دو فیلم؛ شباهت و تفاوت فیلم های همنام ایرانی
همزمان با شروع اکران فیلم سینمایی «هتل» به کارگردانی مسعود اطیابی در سینماها و هیجانی که از بابت تماشای این فیلم وجود داشت، سریال «هتل» هم به کارگردانی مرضیه برومند روی آنتن شبکه آیفیلم میرفت؛ یک فیلم و یک سریال با عنوانی مشترک که ارتباط چندانی باهم نداشتند. در ادامه به بررسی شباهت ها و تفاوت های موجود دذ آثار همنام ایرانی پرداخته شده است.
اکثر آثار همنام در محتوا ارتباطی نداشتند و جالب اینجاست که در بعضی موارد در دو فضای کاملا متفاوت ساخته شده بودند.
خانه قمرخانم
«خانه قمرخانم» سریالی بود که سال 1347 ساخته شده بود و در سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰ از تلویزیون پخش میشد. قمرخانم با بازی پروین ملکوتی، خانه بزرگی را به ارث برده بود و اتاقهایش را به خانوادههای مختلفی اجاره میداد. مستاجران خانه اکثرا فقیر بودند و درآمد خوبی نداشتند و همین باعث میشد قمرخانم مدام آنها را آزار دهد و در هر قسمت با یکیشان درگیر شود. این سریال در زمان پخش، مخاطب زیادی داشت و هنوز هم خیلیها به خانههای بزرگ قدیمی با حیاط مشترک، خانه قمرخانم میگویند.
بهمن فرمانآرا بعد از تحصیل به ایران برگشت و سالها به عنوان خبرنگار و منتقد فعالیت کرد و دو فیلم کوتاه ساخت. اولین فیلم بلند فرمانآرا، «خانه قمرخانم» بود که سال 1351 براساس فیلمنامهای از محمد آذری و محمدتقی اسماعیلی ساخته شد؛ فیلمی که عنوان و حال و هوایش را از همان سریال مشهور سالهای 47 تا 50 میگرفت و حتی پروین ملکوتی بازیگر سریال «قمرخانم» هم در آن حضور داشت. فیلم فرمانآرا اثری طنز بود و انتقادی به وضعیت اجتماعی و شکاف طبقاتی آن دوران داشت. با این حال اکثر منتقدان معتقدند این فیلم هیچ ارتباطی با آثار سینمایی بعدی فرمانآرا ندارد.
مسافر
مسافر نام فیلم نیمهبلندی است که عباس کیارستمی سال 1353 کارگردانی کرد. البته عدهای آن را اولین فیلم سینمایی کیارستمی میدانند. ماجرا درباره پسربچهای است که عاشق فوتبال است و تصمیم میگیرد پسانداز مادرش را بدزدد و توپ و دروازههای تیم محلهشان را بفروشد و از ملایر به تهران بیاید تا فوتبال پرسپولیس را تماشا کند. خودش را به ورزشگاه میرساند اما آنقدر خسته است که در گوشهای استراحت میکند و کل فوتبال را میخوابد و وقتی بیدار میشود که فوتبال تمام شده است. این فیلم جایزه ویژه هیئت داوران نهمین جشنواره بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان تهران را گرفت.
سیروس مقدم سال 1379 سریالی به اسم «مسافر» ساخت که هیچ ارتباطی با فیلم مجیدی نداشت. ابتدا قرار بود با نام «دست تطاول» روی آنتن برود اما در هنگام پخش به «مسافر» تغییر نام داد. ماجرا درباره دختری به اسم افسانه بود که در رشته پزشکی تحصیل میکرد و قرار بود ارث و میراث زیادی به او برسد. دوست قدیمیاش منیژه که حالا معتاد شده بود و روزگار خوبی نداشت از ماجرای ارث باخبر میشد و طبق نقشهای دایی معتاد و خلافکارش را به عنوان یک مرد ثروتمند و باسواد سراغ او میفرستاد تا با او آشنا شود و ماجرا به همین ترتیب ادامه پیدا میکرد. نام مسافر برای این فیلم بیشتر از بابت سفر از اعتیاد به زندگی عادی تلقی میشد.
خط قرمز
فیلم«خط قرمز» را مسعود کیمیایی سال 1360 براساس «شب سمور» بهرام بیضایی ساخت و سعید راد، فریماه فرجامی، خسرو شکیبایی و جمشید هاشمپور در آن بازی داشتند؛ فیلمی که در اولین دوره جشنواره فیلم فجر اکران شد و بعد از تصویب قانون حجاب امکان اکران پیدا نکرد. داستان فیلم در روزهای اوایل انقلاب اتفاق میافتاد. یک مامور ساواک با دختری که از شغل او اطلاعی ندارد ازدواج میکند و وقتی ساواکی شب عروسی غیبش میزند دختر ماجرا را میفهمد. برادر دختر سیاسی است و میخواهد او را دستگیر کند در این بین عشق و نفرتی میان دختر و مامور ساواک اتفاق میافتد و ساواکی به دست دختر کشته میشود.
سریال «خط قرمز» اثری جوانانه است که سال 1380 به کارگردانی قاسم جعفری روی آنتن رفت. داستان درباره چند جوان بود که برای دوری از سختگیریهای خانواده و رسیدن به استقلال، تصمیم به فرار میگرفتند و هنوز مدت کوتاهی پیش نرفته درگیر ماجراهای مختلفی میشدند. وجه اشتراکی میان محتوای سریال با فیلم مسعود کیمیایی وجود نداشت و اینجا منظور از خط قرمز، دور زدن خطوط اخلاقی و محدودیتها بود.
نرگس
سال 1370 رخشان بنیاعتماد فیلم سینمایی «نرگس» را با بازی فریماه فرجامی، ابوالفضل پورعرب و عاطفه رضوی براساس فیلمنامه فریدون جیرانی ساخت. داستان درباره پسر جوان خلافکاری بود که از کودکی با زن جوانی به اسم آفاق بزرگ شده بود و در جوانی به ناچار با او عقد کرده بود. حالا برای اولین بار عاشق دختری به اسم نرگس میشد و میخواست با او زندگی تشکیل دهد اما آفاق با اینکه برای خواستگاری نرگس میرفت اما راضی به این وصلت نمیشد و میخواست عادل را سمت خودش بکشد. عنوان فیلم از نام معشوق گرفته میشد؛ معشوقی که جای آفاق را تنگ میکرد و نهایتا به انتخاب اصلی عادل بدل میشد.
پانزده سال بعد از ساخته شدن فیلم سینمایی «نرگس»، سیروس مقدم در سال 1385 سریالی 70 قسمتی به اسم «نرگس» ساخت. داستان دو خواهر به نامهای نرگس و نسرین که خلقوخویی کاملا متفاوت داشتند. نرگس به عنوان شخصیت اصلی سریال، مغز متفکر بود و نسرین مدام سر ناسازگاری داشت. پوپک گلدره در 36 قسمت ابتدایی سریال، نقش نرگس را ایفا کرد و سپس با حادثهای بسیار تلخ از دنیا رفت و سایر قسمتها با بازی ستاره اسکندری پیش رفت. اهمیت نقش نرگس و تاثیری که روی مسیر داستان داشت باعث شده بود نام سریال به او اختصاص پیدا کند.
مسافران
بهرام بیضایی فیلم سینمایی «مسافران» را سال 1370 کارگردانی کرد. داستان در روز عروسی دختر یک خانواده روایت میشد. مسافرها زن و شوهری بودند که باید آینه عقد را به تهران میآورند و سر سفره میگذاشتند اما در جاده تصادف میکردند و میمردند.خانم بزرگ که بزرگ خاندان است، مرگ آنها را باور نمیکند و معتقد است هرطور شده میرسند. او از عروس میخواهد که در مراسم ختم، لباس عروس به تن کند و مهیای مراسم عروسی شود. با پوشیدن این لباس، مسافران هم سر میرسند و آینه را با خودشان میآورند. آنچه بیش از همه درباره نقش خانم بزرگ اهمیت دارد باور او به زنده ماندن آنهاست.
سریال تلویزیونی «مسافران» از هیچ نظر شباهتی به نسخه سینمایی فیلمی به همین نام ندارد. رامبد جوان سال 1388 این سریال کمدی را ساخت و منظور از مسافران، چند موجود فضایی بودند که به زمین میآمدند و در خانه دو برادر ساکن میشدند. آنها خلقوخوی زمینیها را نمیدانستد و مدام از تمام وجه زندگی آنها شگفتزده میشدند. در پایان هر قسمت، ماجراهایی واقعی از زندگی زمینها را به عنوان اتفاقهایی عجیب به سیارهشان مخابره میکردند. نکته جالب اینکه رفته رفته خودشان هم عادتهای زمینی پیدا میکردند.
پدر
فیلم سینمایی «پدر» را مجید مجیدی سال 1374 ساخت و جوایز بسیار زیادی نصیبش شد. ماجرای فیلم درباره پسر نوجوانی بود که نمیتوانست با ازدواج مجدد مادرش با یک ژاندارم کنار بیاید. مدام سر راه زندگیشان سنگ میانداخت و با ژاندارم گلآویز میشد. یک روز اسلحه او را میدزدید و ژاندارم برای پیدا کردن آن خودش را به آب و آتش میزد تا اینکه بالاخره پسر سر بزنگاه به داد ناپدری میرسید و او را از مرگ نجات میداد. اینجا درواقع نام پدر اشاره مستقیم به شخصیت پدری واقعی ندارد. درواقع نشانهای است از به رسمیت شناخته شدن جایگاه ژاندارم توسط پسر.
سریال «پدر» را بهرنگ توفیقی سال 1397 براساس فیلمنامه حامد عنقا کارگردانی کرد. سریال درباره ازدواج دختر و پسری از دو جایگاه متفاوت اجتماعی است. دختری که با عنوان بیقیدوبند معرفی میشود به پسر دانشجویی به اسم حامد که در خانوادهای مذهبی بزرگ شده دل میبندد و عاشق رفتار او میشود. تلاش میکند تا دل او را به دست بیاورد. آنها نهایتا باهم ازدواج میکنند اما هنوز بچهشان به دنیا نیامده، حامد میمیرد و دختر در خانهی پدر حامد که صاحب یک کارخانه پارچهبافی است ماندگار میشود. تفاوت سطح خانوادههای آنها مشکلاتی ایجاد میکند اما پدر خانواده تا پایان پای عروسش میماند. این سریال میتوانست با هر نام دیگری هم ساخته شود و نام پدر چندان باری به داستان اضافه نمیکرد اما بهرحال انتخاب کارگردان بود و ارتباطی هم به فیلم مجیدی نداشت.
هتل
مرضیه برومند سال 1377 سریالی اپیزودیک ساخت به اسم «هتل». ماجراهای سریال در هتل مروارید تهران روایت میشد. مدیر هتل و کارکنان آن ثابت بودند و هربار با ورود یک مسافر یا ماجرایی که برای یکی از کارکنان اتفاق میافتاد، شاهد قصهای جدید بودیم. بعضی اوقات ماجرا در هتل شروع میشد اما محدود به هتل باقی نمیماند و ادامه آن در بیرون از هتل و یا حتی خارج از شهر تهران روایت میشد. محور اصلی داستان، رسپشن ساده و دانشجویی به اسم وحید بود که با ورودش به این هتل، داستان سریال هم شروع میشد.
فیلم «هتل» به کارگردانی مسعود اطیابی محصول سال 1402 است درحال حاضر روی پرده سینماها رفته. شباهت میان این فیلم با سریال مرضیه برومند در این است که در نسخه سینمایی هم محور اصلی، یک هتل است؛ هتلی در جزیره کیش که در یک دوره زمانی خاص، بلیتش را ارزان کرده و شخصیتهای داستان هرکدام بنا به دلیلی در آن اقامت کردهاند؛ شخصیتهایی که زندگیشان بهنوعی در ارتباط باهم است و مدام مجبورند همدیگر را ببینند و برای هم نقش بازی کنند.
فیلم نیوز