پس از 6 سال سرانجام آخرین ساخته علیرضا داوود‌نژاد اکران شد. مصائب شیرین2 محصول سال 1397 و  ادامه‌ای بر یک فیلم جنجالی ساخته شده در سال 1377 است که به ماجرای شخصیت‌های آن پس از گذشت 20 سال می‌پردازد. این یادداشت به بهانه اکران آن‌لاین این فیلم نگاهی دارد به ایده‌ی زیبای فیلم‌،  فارغ از ایرادات بی‌شمار آن و البته روایت کم‌جان آن که به اثر آسیب زده است.

 

اثر پروانه‌ایِ یک شوخیِ بی‌مزه

رضا و مونا از کودکی با هم بزرگ شده‌اند و دو خانواده در کودکی به شوخی آنها را نامزد کرده‌اند. اما این شوخی ابلهانه در نوجوانی جدی می‌شود و این دو به یکدیگر علاقه‌مند می‌شوند، ولی با مخالفت شدید خانواده‌ها مواجه می‌شوند. در نهایت، سینما به عنوان میانجی وارد ماجرا شده و به وصال آنها کمک می‌کند. اما آن شوخی احمقانه و دخالت سینما، مانند اثر پروانه‌ای که به طوفان ختم می‌شود، پس از بیست سال به بحرانی بزرگ‌تر و جانسوزتر تبدیل شده است. مانا، دختر 18 ساله حاصل این ازدواج زودهنگام، اکنون همه جهان را مقصر می‌داند.

 

مانا و بحران ارتباط

کودکی مانا مملو از چالش‌ها و مشکلات است. او به دلیل جابجایی‌های مکرر بین ایران و انگلستان نمی‌تواند با محیط اطرافش ارتباط درستی برقرار کند و از همه چیز فراری است. والدین بی‌تجربه‌اش به او آسیب زده و از او دختری آسیب‌دیده و ناتوان در تصمیم‌گیری ساخته‌اند. مانای عاجز از ارتباط با دیگران مانند هیولای فرانکشتاین، به سینما به عنوان خالق خود پناه می‌برد و سعی می‌کند با در آغوش گرفتن سینما، که برای او مادری استعاری است، با والدین زیستی‌اش صلح کند. او نمیخواهد بازیگر فیلمنامه‌ای باشد که پدر و مادرش برای او نوشته‌اند، بلکه قصد دارد خودش برای زندگی‌اش تصمیم بگیرد. او گویی DNA سینما را در وجودش دارد و باور دارد که می‌تواند هر زمان از شرایط ناراضی باشد، با یک کات آن لحظه را پایان دهد. این هم یکی دیگر از ارجاعات زیبای فیلم به سینماست.

مسئله آزادی

در این فیلم با تقابل نسل‌ها برجسته شده است. اگر رضا و مونا در گذشته پروتاگونیست‌هایی بودند که برای عشق مبارزه می‌کردند، امروز خود به آنتاگونیست‌هایی تبدیل شده‌اند که در برابر مانا، فرزندشان، مقاومت می‌کنند. این تقابل حول نیاز انسانی به آزادی شکل می‌گیرد، که والاترین خواسته انسان است. هر سه شخصیت، رضا، مونا و مانا، تلاش می‌کنند کنترل زندگی خود را به دست بگیرند، اما روش‌هایشان متفاوت است. در نسل گذشته سینما توسط دیگران به آن دو نوجوان کمک کرد، اما مانا، که تفاوت زیادی با والدینش دارد، خود سینما را به زندگی‌اش وارد می‌کند تا از طریق آن، خواسته‌هایش را دنبال کند. نسل جدید آزادی بیشتری برای تصمیم‌گیری دارد، اما این آزادی بر شانه‌های تجربیات نسل قبلی استوار است. اگر فیلمی از روایت این زوج و اصرارشان برای با هم بودن نبود، امروز نه این دختر وجود داشت و نه تصمیمی که باید آزادانه می‌گرفت.

سینمای داوودنژاد

مصائب شیرین نقطه آغاز تغییر لحن سینمای علیرضا داوودنژاد است. پس از ساخت آثاری مانند “نیاز” و “عاشقانه”، او با یک حرکت جسورانه به سمت سینمای تجربی رفت. در این فیلم، به جای استفاده از نابازیگرهای معمول، داوودنژاد از اعضای خانواده‌اش دعوت کرد تا نقش‌های اصلی را ایفا کنند. این سبک روایت که حول محور خانواده‌اش می‌چرخد، به نوعی امضای او در آثار بعدی‌اش شد. سینمای داوودنژاد یک سینمای غیر متعارف است و گاهی حتی نزدیک به مستند داستانی می‌شود. یکی از ویژگی‌های مهم آن سکانس-پلان‌های طولانی است و البته دوربین روی دستی که به امضای کارگردان تبدیل شده است.

با یادی از کیارستمی فقید

بین روند تولید این فیلم با یکی از ساخته‌های عباس کیارستمی بزرگ شباهت جالبی وجود دارد. عباس کیارستمی بعد از زلزله ویرانگر رودبار و منجیل نگران سرنوشت بازیگران فیلم “خانه‌ دوست کجاست” می‌شود و با ساخت “زندگی و دیگر هیچ” به آنها و البته جغرافیای محل تولید فیلم ادای دین میکند, داوودنژاد هم 20 سال پس از روایت سرنوشت مونا و رضا، دوباره به سراغشان می‌رود تا سری به نوجوان‌های حالا پدر و مادر شده‌ای بزند که دچار بحران بزرگتری هستند. بحرانی که این بار خود سینما هم در ایجاد آن بی‌تقصیر نیست. اگر کیارستمی در “زندگی و دیگر هیچ” به ما می‌گوید پس از آن فاجعه انسانی زندگی همچنان جاری‌ست، سازنده‌ی “مصائب شیرین2” هم قصد دارد نشان دهد که با وجود تغییر همه‌چیز در گذر زمان، تقابل نسلها و عدم تفاهم آنها نسبت به هم درست مثل زندگی جاری است.

نقاط ضعف

. با وجود ایده‌ای بسیار ارزشمند، متاسفانه در فیلم شاهد پرداخت مناسبی نیستیم و به نوعی می‌توان گفت این ایده به هدر رفته است. ایرادات فیلم به حدی فراوان است که نمی‌توان به تمامی آن‌ها اشاره کرد. به‌عنوان مثال، تماس‌های تصویری که قرار بود به‌خوبی راحتی ارتباط در دوران کنونی را در مقایسه با سختی ارتباط میان مونا و رضا نشان دهد، به شکل مطلوبی اجرا نشده و فراوانی آن‌ها مخاطب را آزار می‌دهد. همچنین، ریتم کند فیلم موجب می‌شود مخاطب از اثر فاصله بگیرد و در انتظار پایان آن بنشیند.

از دیگر نقاط ضعف فیلم این است که شخصیت‌ها، برخلاف انتظارات، دچار رشد قابل‌توجهی نشده‌اند. داستانی که باید پیچیدگی‌های بیشتری به خود بگیرد و با عمق بیشتری به موضوعات جدی بپردازد، در سطح مانده است. روابط انسانی به‌خوبی به تصویر کشیده نمی‌شوند و تنش‌های دراماتیک، سطحی و تکراری به نظر می‌رسند. با کاراکترهایی روبرو هستیم که به‌جای رسیدن به بلوغ فکری، همچنان در دوران کودکی خود مانده‌اند.

از سوی دیگر، استفاده از روایت غیرخطی نیازمند به‌کارگیری تکنیک‌های مناسبی است تا مخاطب گمراه نشود. وقتی وقایع چند ماه پیش و رویدادهای کنونی بدون کوچک‌ترین نشانه‌ای کنار هم چیده می‌شوند، برای بیننده دشوار است که تشخیص دهد هر صحنه مربوط به چه زمانی است. به همین دلیل، این نوع روایت به‌خوبی از کار درنیامده است.

در خصوص بازیگری نیز باید گفت که انتخاب ترلان پروانه برای نقش مانا اشتباه بزرگی بود. او نتوانست اجرای مناسبی در این نقش ارائه دهد. با توجه به همکاری قبلی پردیس احمدیه با این کارگردان، به نظر می‌رسد این بازیگر گزینه بهتری برای اجرای این کاراکتر بود. همچنین بازی مونا و رضا نسبت به فیلم اول به شدت افت کرده و گویی در دوران نوجوانی، بازیگران بهتری بوده‌اند. در میان دیگر بازیگران، تنها زهرا داوودنژاد (واله) همچون همیشه نمایش خوبی دارد و باقی بازیگران نتوانسته‌اند تأثیرگذاری قابل توجهی بر جای بگذارند.

در پایان

فیلم مصائب شیرین ۲ نتوانست به عنوان دنباله‌ای مناسب برای فیلم قبلی خود ظاهر شود. اگرچه این اثر پتانسیل قابل توجهی برای جذب مخاطب و ایجاد ارتباط با تماشاگران داشت، اما متاسفانه به دلیل پرداخت ضعیف و عدم تحقق ایده‌های اولیه، این فرصت طلایی به سادگی تلف شد.

این فیلم می‌توانست به عنوان یک اثر ماندگار در ذهن‌ها باقی بماند، اما در نهایت تنها چیزی که از آن به یاد خواهیم آورد، تماشای یکی از آخرین نقش‌آفرینی‌های رضا داوودنژاد فقید است.