«معیشت اهالی فرهنگ و هنر» برای متولیان «صندوق اعتباری هنر» مهم نیست!
پوراندخت مهیمن بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون در خصوص انتظارات و توقعات از دولت چهاردهم در زمینه ارتقای معیشت اهالی فرهنگ و هنر اظهار داشت: اهالی فرهنگ و هنر از مشکلات شدید مالی و معیشتی در رنج هستند و بدیهی است که در این شرایط اضطراری مدیران فرهنگی و هنری باید تدبیری عاجل برای رفع بحران از زندگی آن ها داشته باشند.
وی یادآور شد: ما هرچه فریاد زدیم و از دردهای مان گفتیم هیچ یک از مسئولین به فریادمان نرسیدند! همین اتفاق باعث شده امروز به این باور برسیم که اصلاً برای هیچ یک از مسئولان مهم نیستیم! گویا اصلاً برای متولیان «صندوق اعتباری هنر» اهمیت ندارد که هنرمندان با چه بحران هایی در زندگی های شان روبرو هستند.
مهیمن خاطرنشان کرد: ما پول مفت از کسی نمی خواهیم؛ ای کاش آن ها حداقل شرایط کار را برای همه ما فراهم کنند. آن ها نه به فکر کار ما هستند و نه به فکر زندگی های مان؛ وقتی هنرمند بیکار و خانه نشین باشد و بیمه بیکاری و بازنشستگی نداشته باشد باید از چه طریقی ارتزاق کند؟
این سینماگر افزود: خود من از یک ماه و نیم قبل از عید نوروز که با سروش محمدزاده برای پروژه جدیدش کار می کردم و فیلمبرداری آن کار به پایان رسید دیگر حتی یک تلفن برای دعوت به کار نداشته ام. هرگز برای من سابقه نداشته که حدود ۶ ماه هیچ پیشنهاد کاری نداشته باشم. بدیهی است که این اتفاق شرایط را برای زندگی همه ما سخت و سخت تر می کند.
بازیگر سریال های تلویزیونی «رستگاری» و «خداحافظ بچه» در همین خصوص متذکر شد: تازه بنده همواره جزو بازیگران پر کار محسوب می شدم. این شرایط خیلی بد است و آدم دیگر نمی داند باید دردهایش را به چه کسی بگوید! این روزها وضعیت کار در سینما بحرانی است و در تلویزیون هم وضعیت با مدیریت آقای جبلی به هم ریخته است. تلویزیون خرابه بود و با آمدن ایشان خرابه تر هم شد!
مهیمن در بخش دیگری از این گفتگو با بیان اینکه صندوق اعتباری هنر تا کنون هیچ تدبیری برای رفع بحران معیشتی از زندگی هنرمندان نکرده است تصریح کرد: ما اصلاً و ابداً از طرف هیچ نهاد و ارگانی حمایت نشده و نمی شویم.
وی در خاتمه این گفتگو افزود: همیشه برای بنده این پرسش وجود دارد که چرا باید هنرمندان کشورهای دیگر اینقدر تأمین باشند و ما نان شب نداشته باشیم؟ این وضعیت مسخره است. ما اجاره خانه های مان را نمی توانیم بدهیم و در به در هستیم. چه کسی می خواهد این دردها را بشنود. دلم می خواهد داد بزنم اما افسوس که دیگر نا و رمقی هم برایمان نمانده است.
به نقل از سینماپرس