سینما در مقایسه با سایر هنرها سهمی انکار ناپذیر در تجلی، ایجاد و حیات اسطورههای امروزین دارد. این مقاله با مطالعۀ چهار فیلمنامۀ مرز، دو چشم بیسو، آژانس شیشهای و اتوبوس شب به روش تحلیل روایت، بر آن است که بخشی از بازنمایی قهرمان مظلوم در سینمای دفاع مقدس را شرح و تحلیل کند و برای این منظور نظریه سطوح بازنمایی واقعیت بودریار را به عنوان چارچوب خود انتخاب کرده است. این مقاله در جستجوی یافتن ماهیت اسطورۀ امروزین قهرمان در سینمای دفاع مقدس است و به این نتیجه میرسد که قهرمان فیلمهای مورد مطالعه، قهرمانی توانمند نیست که بتواند برای مخاطبش به عنوان الگو و اسطوره مطرح شود و اگر دو روی توانمندی و مظلومیت داشته باشد، در فیلمنامههای مورد مطالعه مقالۀ حاضر، عنصر مظلومیت است که خود را بیشتر بروز میدهد و توانمندی اگر نگوییم موجودیتی غایب داشته، همواره در پس پرده و در اندرونی محتوای داستان، جایگاهش را یافته است.