مطالعات ادبی به مثابة رویکردی بینارشتهای و پیوند ادبیّات با سایر زمینههای تحقیقی به ویژه هنرها، امکان وسیعی را برای پژوهشگران فراهم میکند تا به درک بهتر و از قابلیّتهای متون ادبی و هنرها دست یابند. تحقیق حاضر نخست به تبیین ضرورت رهیافت مطالعات بینارشتهای در ادبیات و اهمّیّت استفاده از یافتههای حوزههای مختلف دانش و معرفت و کاربرد مفاهیم و روششناسی آنها در رسیدن به نتایج جامع و موجّهی در تحلیل متون ادبی میپردازد. سپس با مداقه در نقد روانشناسی و مفهوم «کهنالگو» یونگ و نیز با در نظر گرفتن توان میانرشتهای حوزة هنر و روانشناسی، فیلم کوتاه «پدر و دختر» ساختۀ «مایکل دودوک د ویت» را از منظر قابلیّتهای کهنالگویی مورد بررسی و تأمّل قرار میدهد. تمرکز اصلی این پژوهش، بررسی کهنالگوهای موجود در فیلم مذکور، در رابطه با تفکّر سازندۀ آن به منظور بازنمایی مقولات کهنالگویی در خلال صحنههای فیلم و شریک کردن بیننده در این تجربه است. فیلم کوتاه «پدر و دختر»، روایت زندگی یک دختر از خردسالی تا کهنسالی را با رویکردی روانشناسانه به نمایش میگذارد و بسیاری از مقولات کهنالگویی را در خلال صحنههای خود به تصویر کشیده است که نشاندهندۀ آشنایی عمیق سازندگان آن با مفاهیم روانکاوانة یونگ و آبشخورهای اسطورهای است.