سودابه، اثری در ژانر جنایی_معمایی و برگرفته از یک داستان واقعی است که ابعاد روانشناختی آن بسیار مورد توجه واقع شد. محمدعلی سجادی که پیش از این نیز نامش با فیلم‌های جنایی متعددی از قبیل «شیفته»، «اثیری» و… مطرح می‌شد، این بار با نویسندگی، کارگردانی، تهیه‌کنندگی و تدوینگریِ فیلم «سودابه»، اثری درخشان در کارنامه خود ثبت کرد. این فیلم، با داستانی ساده شروع می‌شود و آرام آرام، مخاطب را در مارپیچ ترس و گمان و ابهام می‌کشاند؛ سودابه و مهرداد، زوج عاشقی هستند که برای ازدواج تنها یک مشکل دارند؛ آن‎‌ها باید در خانه قدیمی مادر مهرداد زندگی کنند. زندگی در این خانه قدیمی، برای سودابه با چالش‌هایی از جنس وجود اجنه و ارواح همراه است تا اینکه یک اتفاق عجیب، همه چیز را تغییر می‌دهد.

حقیقت یا واقعیت؟

صحنه‌های ترسناک مبنی بر حضور جن در خانه قدیمی، خیلی سریع و در همان دقایق ابتدایی فیلم، مخاطب را می‌ترساند. کدها و نشانه‌هایی شبیه به کلاغ مرده سیاه، باز شدن ناگهانی درب، حضور گربه‌ی سیاه با چشمانی سبز و… زمینه را برای حاکم شدن هیجان بر داستان، آماده می‌کند. تا اواسط فیلم، مخاطب با سودابه‌ای درگیر است که زندگی در آن خانه قدیمی برایش دشوار شده و انگار جن زده شده یا در بند ارواح، گیر افتاده‌است. جای دلسوزی دارد، روانپزشک هم با داروهای مسکن نمی‌تواند او را نجات دهد و تنها نسخه‌ش عوض کردن محل زندگی و ترک آنجاست. اما ناگهان، سودابه اعتراف می‌کند که همه چیز فقط نقش بازی کردن برای فرار از آن خانه بوده‌است و هیچ جن و روحی وجود ندارد! این مهمترین شوک فیلم است که مخاطب را میخکوب می‌کند تا در دقایق باقی مانده، به جای تکیه بر واقعیت، به دنبال حقیقت بگردد!

 خراب شدن حریم امن یک زن و شوهر

 بی‌توجهی به حریم زناشویی در زندگی مشترک چطور می‌تواند همه چیز را خراب کند؟ سودابه از ابتدا مخالف زندگی در خانه قدیمی مادر مهرداد بود، اما آنچه به افکار سودابه برای رفتن از آن خانه و بازی کردن یک نقش دردسرساز دامن زد، بی‌توجهی مهرداد به نیازها و حریم شخصی همسرش بود. مثلا مهرداد و سودابه، اوقات کمی را دو نفره سر می‌کردند و حضور مادر مهرداد به نوعی خلوت آن‌ها را بهم می‌زد. یا مواقعی که سودابه دوست داشت با صدای بلند و در آرامش، فیلم تماشا کند، مهرداد از او می‍خواست برای آماده کردن غذا به کمک مادرش برود. بی‌توجهی‌های مهرداد، تنفر سودابه از آن خانه را بیشتر کرد و عزم او را برای رفتن نیز قوی تر. این در صورتی است که در طرف دیگر داستان، برادر سودابه و همسرش هم تقریبا شرایط مشابهی دارند، آن‌ها نیز با پدر سودابه در یک خانه زندگی می‌کنند اما از حریم شخصی و زناشویی خود را به خوبی محافطت کردند و زندگی بسیار خوبی دارند.

 

روانکاوی عقده‌های پنهان

این فیلم، از جنبه‌های مختلف روانشناختی و روانکاوی مورد بررسی است؛ برای مثال، مهرداد، بعد از فهمیدن حقیقت، سودابه را مقصر تنهایی مادرش در خانه و مرگ او می‌داند و سعی می‌کند با متوهم کردن سودابه و خوراندن قرص‌های توهم‌زا، او را واقعا به ترس و جنون و هذیان‌گویی بکشاند. این انتقام، عقده پنهانی است که مهرداد از سودابه دارد. با توجه به اینکه این داستان، برگرفته از یک روایت واقعی است، جالب است بدانید که روانکاوی بسیاری از مجرمین جرایم سنگین حتی از قبیل قتل و تجاوز و… نشان می‌دهد، رفتار مجرم، ناشی از یک عقده درونی و پنهان بوده که هرگز درباره آن به گفتگو ننشته‌است.

درخشش بازیگران

انتخاب درست بازیگران یکی از نکات مثبتی است که کارگردان به خوبی به آن اهتمام داشته‌است. ساناز سعیدی در نقش سودابه، کاراکتر روانپریش را چنان خوب بازی می‌کند که انگار سال‌هاست با آن خو گرفته‌است. آرمان درویش نیز که پیش از این، بیشتر در سریال‌های نمایش خانگی ایفای نقش کرده بود، با نقش خود در فیلم سودابه، تسلط‌ش بر تکنیک‌های بازیگری را به رخ می‌کشید. حضور سایر بازیگران مکمل از جمله رویا تیموریان، رضا بابک و ستاره اسکندری نیز بر قوت کار می‌افزاید. البته باید گفت که بر خلاف این نکات مثبت، پوستر فیلم، جذابیت چندانی ندارد و نتوانسته مخاطب را به خوبی درگیر کند.

در مجموع می‌توان گفت، «سودابه» فیلم خوشایندی برای تماشا در یک فرصت مناسب است که میتواند شما را به سینمای ایران و ژانر درامِ معماییِ ترسناک، علاقه‌مند نمايد. همچنين خالي از بي‌اخلاقي و ابتذال است و البته نكات آموزنده‌اي هم براي زوج‌هاي جوان در دل خود جاي داده‌است. البته توجه داشته باشید که هرچند صحنه‌های ترسناک آن، غیراستاندارد و غیر قابل پخش نیست، اما توصیه می‌شود کودکان و یا افراد با روحیه‌ی حساس را به تماشای آن نبرید.