آدم فضایی‌ها در خاک ایران، میهمان بچه‌های ایرانی و افغان

مسافری از گانورا یک انیمیشن ایرانی در ژانر علمی–تخیلی و ماجراجویی است که در 15 آذر 1402 روی پرده سینما رفت. این انیمیشن 93 دقیقه‌ای، به کارگردانی سید احمد علمدار و نویسندگی سید محمدحسین علمدار برای سنین کودک و نوجوان تهیه شده است.

پسران منجی؛ دختران تماشاچی

سناریوی سه پسر برای انجام ماموریت‌های بزرگ و حساس تکرار می‌شود.

مسافری از گانورا داستان سه پسر به نام‌های سهیل، ستار و امید است که در درونمایه‌ی علمی-تخیلی، برای کمک به یک آدم فضایی به نام ساماندر تلاش می‌کنند. ساماندر برای یافتن ملکه‌ی سیاره خود، بانو راسپینا، از گانورا به زمین آمده و از سهیل و دوستانش درخواست کمک می‌کند.

یک ماموریت سخت و جدی که حال و هوای فیلم “منطقه پرواز ممنوع” را برای مخاطب تداعی می‌کند. سه پسر که به عنوان نمایندگان قشر کودک و نوجوان ایرانی شناخته می‌شوند اما بزرگترین مشکل آن بی‌توجهی به جنسیت دختر و زن است. دختران ایرانی نه نماینده‌ای از خودشان در آثار ابرقهرمانانه می‌بینند و نه مادری در این آثار به نمایش گذاشته می‌شود که شریک و درگیر سیر داستان شود و نقش موثری در روند آن داشته باشد. انگار که اگر دختران بخواهند خودشان را در آثار مردانه‌ی قشر کودک و نوجوان تصور کنند، نه شخصیت اصلی و تاثیر گذاری وجود دارد که با آن بتوانند همذات پنداری کنند و نه به عنوان مادر نقش موثری جز نگران بودن و دلسوزی برای فرزندان می‌توانند داشته باشند!

جدای از تبعیضات جنسیتی، مسافری از گانورا نمایش قابل قبولی برای نشان دادن همبستگی خانوادگی هم نیست! سه فرزند که هر کدام نماینده‌ای از یک خانواده‌اند اما اثری از یک جمع خانوادگی برای مشارکت و حل مسئله دیده نمی‌شود. دو فرزند از این سه فرزند، هر کدام در خانواده‌ای تک والد و تک فرزند زندگی می‌کنند و نفر سوم هم با این که با پدر و مادر خود زندگی می‌کند اما او نیز تنها فرزند است و همچنان نقشی از قدرت خانواده و همدلی آن به نمایش گذاشته نمی‌شود.

معلولیت محدودیت است!

این پویانمایی بر معلولیت تمرکز دارد. سهیل، نقش اصلی داستان، به دلیل مشکلات حاصل از جنگ ایران و عراق در سردشت، با معلولیت متولد شده و نمی‌تواند راه برود.

سید احمد علمدار، کارگردان اثر، در مصاحبه‌ای با ایرنا می‌گوید :”ما در واقع می‌خواستیم روی توانمندی این فرد برای غلبه بر معلولیت و ناتوانی‌هایش تمرکز کنیم.”

اما این در حالی است که تمهیدی که برای غلبه بر معلولیت و ناتوانی سهیل اندیشیده شده، این است که در آن بازه‌ی زمانی که او مشغول تلاش برای ماموریت مهم است، لباس خاصی توسط آدم فضایی به او داده می‌شود که با آن می‌تواند راه رود، بایستد و حتی قدرتی مضاعف‌ از دیگران  پیدا کند. انگار که تیم سازنده خود قبول دارد که این یک محدودیت است و برای مقابله با آن فرد نیازمند رفع آن است.

اما در دنیای حقیقی و برای همراهی و همدلی معلولین، نه تنها گاهی حذف این محدودیت‌ها امکان پذیر نیست بلکه ظاهرا بیش از پیش این مفهوم را در ناخودآگاه مخاطب جا می‌اندازد که معلولیت همان محدودیت است!

 بهتر بود برای حمایت از جامعه معلولین و نشان دادن توانایی آنان، اولا مصائب تردد و حمل و نقل آنان در جامعه نمایش داده شود و ثانیا از روایتی استفاده شود که قهرمان داستان همچنان با وجود معلولیت خود قهرمان باشد و کارهایی انجام دهد که با آن مطابق است.

یک مسافر از فضا؛ تعداد مضامین تا فضا

به نظر می‌رسد این انیمیشن نگاه همه جانبه را اتخاذ کرده و هر مفهوم خوبی را حتی بی‌ربط به هم، در لیست نکات آموزشی خود دارد؛ به گونه‌ای که با همین یک اثر قرار است مضامین مربوط به محیط زیست، مهاجران افغان، جنگ تحمیلی ایران، جنگ تحمیلی افغانستان، دانشمندان ایرانی و شهدای هسته‌ای را همزمان به مخاطب کودک و نوجوان خود منتقل کند. اطلاعات تاریخی و مفاهیم اخلاقی خوبی که هر یک در جای خود، بسیار ارزشمند است و می‌تواند بحث‌های زیادی حول آنها شکل گیرد اما اخلاط همه‌ی آنها در یک اثر و مرتبط دانستن آنها به هم، کمی نزدیک به شعارزدگی است.

همچنین به نظر می‌رسد هرچند آشنا کردن مخاطب کودک با واقعیت جنگ که لاینفک از خاوره‌میانه‌ی کنونی است امری ضروری باشد، اما صحنه‌ی شهادت مادر ستار در جنگ افغانستان و یا چیدن سناریوی معلولیت سهیل به دلیل آثار به جا مانده از جنگ ایران، برای مخاطبی که اکنون مواجهه‌ی مستقیمی با جنگ ندارد اضطراب آور و ناراحت کننده است.

مهمانی از فضا در کنار مهاجری از افغانستان

در این نگاه هم به نظر می‌رسد “مسافری از گانورا” گوشه چشمی به “منطقه پرواز ممنوع” داشته و یکی از پسران قصه را از ملیت افغانستانی انتخاب کرده است. این در حالی است که هیچ اثری از تفاوت ظاهر در گرافیک چهره او نیست و لهجه‌اش نیز بجز زمان‌هایی که با پدرش صحبت می‌کند نشانی از اصل و اصالت او ندارد؛ در صورتی که بهتر بود اگر اصرار است شخصیتی به عنوان نماینده‌ای از یک قشر خاص حضور داشته باشد، رنگ و بوی تمام و کمالی از افراد آن قشر را نیز همراه داشته باشد.

مسئله‌ی دیگر این نوع نگاه و شخصیت‌پردازی، کل کل‌هایی است که میان ستار به عنوان نماینده افغانستان و امید به عنوان نماینده قشر مرفه ایران وجود دارد. حتی در جایی پدر امید با لحن تندی از پسرش می‌پرسد :”باز تو با این پسر مهاجره بیرون بودی؟!” ادبیات نامناسبی که اگر چه قرار است نشان دهنده بخشی از مشکلات مهاجران باشد اما در فضای آموزشیِ کودکان بهتر است این ارتباط و این جهان مشترک، مهربانانه و رقیق باشد و از این راه مفاهیم برادری و عطوفت را به آنان بیاموزد.

بدآموزی به بهانه‌‌ی آموزندگی!

حیطه‌ی اختیارات این کودکان در انیمیشن بسیار فراتر از دنیای واقعی است. آنان به تنهایی تا آخر شب بیرون از خانه می‌مانند، با دزدها درگیر شده و شخصا وارد عمل می‌شوند، بدون اطلاع بزرگترها به مکان‌های خلوت و دور می‌روند و بدون حضور آنها موتورسواری می‌کنند. به نظر می‌رسد نمایش همین اختیارات، باعث می‌شود کودک و نوجوان توقع بالایی از حیطه فعالیت‌های انفرادی خود بدون حضور والدین پیدا کند و یا شرط قهرمان بودن و قهرمان شدن را به چنین رفتارهای پرخطری گره زند.

 

نتیجه‌گیری فضایی!

بخش اعجاب‌انگیز سیر داستانی، پایان‌بندی آن است. ابتدای داستان در اتاق سهیل و روی دیوارهای آن، نشان داده می‌شود که عکس‌های مفاهیم هالیوودی زده شده است اما در پایان، بدون هیچ دلیل منطقیِ از پیش نشان داده‌ شده‌ای، پسرها در حال چسباندن عکس دانشمندان ایرانی و شهید هسته‌ای به جای پوسترهای قدیمی هستند. حرکتی که اگرچه مفهوم بدی ندارد اما توجیه نداشتن و بدون دلیل بودن آن یک شکاف عمیق بین روند داستان و پایان‌بندی می‌سازد.

مسافری از گانورا، کم بودجه اما قابل دفاع

بین تمام انتقادات که قطعا از روی دلسوزی و برای پیشبرد هرچه بیشتر صنعت انیمیشن ایران است، نباید این نکته را قلم انداخت که مسافری از گانورا با وجود بودجه کم خود که ادعا می‌شود حدود 2 میلیارد تومان است، نمایش قابل قبولی را از خود به جا گذاشته است.

استفاده از مضامین و مفاهیم اخلاقی، نمایش فرهنگ‌ها و گویش‌های مختلف ایرانی، القای اعتماد به نفس به مخاطب کودک و نوجوان و همچنین جسارت برای به نمایش گذاشتن پسری معلول به عنوان قهرمان داستان، همه‌ی این موارد و بیشتر از این‌ها، از نقاط قوت و قابل دفاع این پویانمایی هستند.

بدون شک هنر انیمیشن‌سازی ایران راه طولانی و درازی در پیش دارد و با پیشرفتی که در آثار اخیر آن دیده می‌شود، می‌توان به شکوفایی هرچه بیشتر آن کاملا امیدوار و خوش‌بین بود.