کمدی مخلوط

«ورود و خروج ممنوع»  سال 1398 تولید و پس از 4سال انتظار برای اکران، اکنون به اکران آنلاین رسیده است. ژانر فیلم کمدی/درام و داستان آن حول فراز و فرود شخصیت یک روحانی است که در بخش عقیدتی زندان فعالیت می کند. او نسبت به رفتار و تفریح زندانیان بسیار سختگیر و حساس است و با بیان زننده و پیچیده و با نگاهی از بالا به پایین سعی در موعظه و هدایت زندانیان دارد و این در حالی است که بعضی زندانیان زبان موعظه ی زیباتری دارند؛ کارگردان این فیلم امید آقایی است که خود روحانی است و ظاهرا اولین کارگردان روحانی سینمای ایران شناخته می شود و این فیلم اولین اثر بلند اوست. جدای از اینکه ژانر کمدی فی نفسه قابلیت به چالش کشیدن صریح دغدغه های اجتماعی را دارد اما به نظر میرسد همین سبقه شخصیتی او باعث شده تا دیالوگ های نوک تیزی در فیلم وجود داشته باشد که به تیغ سانسور گرفتار نشده اند! به خوبی مشخص است که آقایی دغدغه ارتباط صحیح روحانیت به عنوان نمایندگان دین با مردم را داشته اما از ایده ای به شدت تکراری و کهنه استفاده کرده است که در ادامه خواهیم گفت. باوجود داستان کلیشه ای و طنز کم جان، مایه تعجب حضور جمع زیادی از کمدین های نامور سینما در این فیلم است؛ محمدرضا شریفی نیا، اکبر عبدی، محمدرضا هدایتی، علی صادقی، هادی کاظمی، سعید امیرسلیمانی و در کنار اینها نیوشا ضیغمی. گویی این بازیگران به امید یک تغییر تازه و نو در ارتباط مردم و روحانیت بازی در این اثر را پذیرفته اند اما نشد آنچه باید میشد! اولین ضعف فیلم ایده و قصه آن است، نویسنده با استفاده از دو تجربه موفق سینمای کمدیِ دینی/آئینی این فیلم را نوشته است؛ از «مارمولک»، تقابل مجرم و روحانی و از «اخراجی ها» «حاجی گرینیف» را به عاریت گرفته و بجز این حرف جدیدی ندارد. ضعیف تر آنکه حاجی گرینیف اخراجی ها همان شریفی نیاست که فامیلی اش به «دقتی» تغییر کرده و لباس روحانیت به تن کرده و اکبر عبدی همان پرسونای طنز همیشگی با ته لهجه ترکی است اما در لباس مجرمِ خیرخواه! علی صادقی نقش متفاوت تری دارد، سربازی است که سفارشی است و دائما درحال پاچه خواری است، حال با وجود آقازادگی چه نیازی به چاپلوسی داشته؟ والله عالم. متن فیلمنامه هم از ضعف های جدی رنج میبرد، شوخی ها در حد شوخی های کاربران در تلگرام و توئیتر است و قوتی در حد فیلم سینمایی ندارد، همچنین در چینش دیالوگ ها هم موفق نبوده است. سایر ضعف های فرمیک فیلم را می توان زیرسایه کارگردان اولی بودن گنجاند و از آن صرفنظر کرد.

آخوند خوب، آخوند مجرم

«ورود و خروج ممنوع» هم مثل سایر کمدی های دینی، از ایده های سلبی حرف میزند؛ سینمای طنز ما غالبا وقتی میخواهد از ارتباط صحیح حوزه و مردم حرف بزند می گوید «روحانی اینگونه نباشد»، کدام فیلم تا به حال گفته «روحانی میتواند اینگونه هم باشد»؟! فیلم «رسوایی» اثر دهنمکی اگرچه تلاش کرده بود یک بازنمایی مثبت و خلاف این جریان از روحانیت ارائه دهد اما کاراکتر روحانی یک شخصیت کاملا معنوی و به دور از امور اجرایی بود. در صورتی که ما به ازای بیرونی روحانیونی که کف جامعه، بدون عزلت نشینی، زندگی مومنانه و سودمندانه داشته اند کم نیست. برای نمونه حجت الاسلام بی آزار تهرانی که اکنون تولیت آستان مقدس امامزاده صالح تجریش را به عهده دارد، به واسطه ایجاد یک فضای متفاوت و استفاده از یک زبان مشترک توانسته یک رابطه صلح جویانه با زندانیان آزاد شده برقرار کرده و باعث تغییر مسیر زندگی این قشر از جامعه شود. جای این ایده های ایجابی و البته برگرفته از واقعیت موجود و عمیق از جامعه دینداران در سینمای درام و البته کمدی ما خالی است. انتظار میرفت امید آقایی که برخواسته از اندیشه حوزه است و توانسته در سینما دستی بر آتش زند، بتواند یک زاویه نگاه جدید را اتخاذ کرده و حرفی را بزند که نه سیخ بسوزد نه کباب و البته که طعم جدیدی هم داشته باشد! زننده تر از این، گزاره یک خطی تعریف روحانیت در سینماست که «آخوند تا مجرم نشد متحول نشد!» هم مارمولک و اخراجی ها و هم این فیلم نگاه بالا به پایین روحانیت به مردم و بعد مجرمین را اینگونه نقد کرده اند که «شما که جای آنها نیستید!». به عبارت دیگر آخوند و روحانی زمانی خوب و مردمی خواهد بود که خودش هم به زیر کشیده شود و در کفه مجرمین قرار گیرد همانطور که حاج آقا دقتی (شریفی نیا) بابت پرونده اقتصادی در همان بندی گرفتار شد که متهمین به قتل و فروش مشروب و… حضور داشتند. این ایده با درک متقابل طرفینی از زمین تا آسمان متفاوت است. «تحول» لزوما با تقلیل انسانها رخ نمی دهد، فعالیت های خیرخواهانه و بعد گفتگوهای صمیمی و منطقی راهبردهای قوی تری در دستگیری و هدایت افراد به شمار می روند. چه اصراری است برای بازنمایی رشد عده ای، سقوط دیگری را بازنمایی کنیم؟

دین در اسارت کلیشه ها

یک نگاه حداقلی، کوته بین و کلیشه ای از دین در سینمای دینی و ژانر طنز مشاهده می شود، فیلم هایی چون دینامیت، چپ راست، چارچنگولی، گشت ارشاد و… و حالا «ورود و خروج ممنوع» اگرچه از سر دغدغه مندی اجتماعی ساخته شده اند اما نه یک نگاه عمیق و اصیل از دین بلکه یک قرائت عافیت طلبانه و فردگرایانه از دین را ایجاد و ترویج داده اند. اگر سازندگان و سینماگران اهل مطالعه تحقیقات و رفرنس های مرتبط با دین باشند، غالبا منابعی مورد مطالعه بوده که دین و جامعه بررسی شده متعلق به مسیحیت بوده و ارتباط کمی با آموزه های اصیل اسلامی داشته است. البته همانطور که خواندید این نگاه خوشبینانه به سازندگان در مورد فیلم «ورود و خروج ممنوع» صدق نمی کند. به هرحال این دین بازنمایی شده در کمدی دینی ایران جایی برای گفتگوی منطقی و تعامل صحیح ندارد و انقلاب و تحول درونی کاراکترها غالبا از مسیری غیر از گفتگو و تعامل رخ می دهد؛ مجرمین و گنه کاران دفعتا، ناگهانی و معجزه آسا متحول میشوند و روحانیون و مذهبی ها با سقوط به درجه مجرمیت. در «ورود و خروج ممنوع» با دو شخصیت روحانی طرفیم، یک روحانی منفعل مسجدنشین داریم که اتفاقا روزهای بازنمایی او مصادف شده با ایام اعتکاف و زمان عزلت نشینی در مسجد! دست بخیر است و آرام و متین مشغول عبادت خود است. در بازنمایی این روحانی که بنظر میرسد قرار است روحانی خوب قصه باشد گفتگوی عمیقی از دین و مسائل دینی وجود ندارد، او همینکه بدون دخالت و کنجکاوی به دو مجرم فراری از اعدام در مسجد پناه داده کافی است! یک روحانی دیکتاتورمآب هم داریم که علیرغم اینکه از مسجد و عبادتگاه خارج شده و بین مردم (اگر مجرمین را یک بازنمایی از مردم جامعه تلقی کنیم که این هم خود نکته مهمی است) و زندانیان آمده اما ارتباطش با سایرین مخدوش و متکبرانه است جز با یک خانم! که بعد از تحول روحانی قصه و اذن همسر اول او از عالم آخرت!، به ازدواج ختم می شود الحمدلله. پس بازنمایی این دو روحانی در این دو موقعیت متفاوت شاید نمادی از این باشد که کاربری اصلی و موفق دین در همان معبد و مسجد است و اگر قرار است در جامعه شمه ای از شرایع دینی حاکم شود ابتدا باید به نفع جامعه کمی تقلیل یابد تا بتواند آحاد جامعه را به رستگاری برساند!