«کارزار» از آن دسته فیلم‌هایی است که در همان دقایق ابتدایی، حوصله مخاطب را سر می‌برد. قصه‌ی ساده‌ و شايد تكراري از یک زن و شوهر به نام محبوبه و فریبرز که قمار، زندگی‌شان را نابود می‌کند. در این بین، زوج دیگری به نام ندا و اشکان هم هستند که قصد مهاجرت دارند و در دقایق انتهایی فیلم، با داستان و کاراکترهای اصلی، تلاقی پیدا می‌کنند.

این اثر، بیش از آنکه شبیه به یک فیلم سینمایی جذاب و آموزنده باشد، شبیه به کلیپ‌های دکوپاژ شده‌ای بود که در صدد بیان پندهای اخلاقی است! فیلمنامه، حرف‌های خوبی برای گفتن دارد اما سوژه‌های متعدد و پراکنده، روند داستان را کُند و مختل می‌کند. بارزترین مثال اینکه، به موازات خط داستان اصلی، پرونده زندگی ندا و اشکان باز می‌شود که هر دو اختلافات زیادی باهم دارند و یک دوست خانوادگی می‌خواهد به آن‌ها کمک کند تا مهاجرت کنند. اشکان، دچار سوءظن می‌شود، همسرش را متهم به ارتباط نامشروع با آن دوست خانوادگی می‌كند و به شکل فجیعی او را کتک می‌زند. علت گنجاندن این داستان در کنار ماجرای قماربازی فریبرز و بهم ریختن زندگی‌شان چیست؟ آیا می‌خواهد به آسیب شناسی زندگی زوجین بپردازد؟ یا می‌خواهد زنان را قربانی جهالت همسرانشان معرفی کند؟ به هرحال، پیام فیلم، در هاله‌ای از ابهام و در شلوغی بین خرده روایت‌ها و کاراکترهای اضافی، گم می‌شود.

اعتیاد، همیشه به مواد مخدر نیست!

 با وجود اینکه ضعف جدی در جای‌گیری نقش تعدادی از بازیگران از جمله نادر فلاح، آسیه اسدزاده، هامون سیدی و… دیده میشد اما به هرحال تا اواسط فیلم، با به تصویر کشیدن مصائبی که قمار برای زندگی فریبرز و محبوبه به وجود می‌آورد، دیگر تصویر قماربازی در ذهن مخاطب، منفور می‌شود. فریبرز در آخرین قمار خود، همسرش را می‌بازد و علی رغم اینکه تلاش می‌کند همسرش از این موضوع آگاه نشود و با پول، اشتباه خود را جبران کند اما در نهایت زندگی‌شان از هم می‌پاشد. «کارزار» می‌توانست همینجا تمام شود و پیام اخلاقی خود را برساند كه چطور قمار مي‌تواند غیرت یک مرد را لگدمال کند و او را برای شرط‌بندی بر سر ناموس خود پای میز بازی بنشاند. اما در ادامه پیام مهم دیگری هم دارد؛ فریبرز درس عبرت نمی‌گیرد و دوباره برای تامین هزینه‌های عمل جراحی دخترش به قمار روی می‌آورد! هرچند باز هم به نتیجه مطلوب خود نمی‌رسد اما انگار او دیگر معتاد به قمار شده و به صورت غیرارادی به سراغ آن می‌رود. این، زنگ هشدار مهمی برای مخاطب روشن می‌کند که گاها انجام یک کار اشتباه به صورت تفریحی و تفننی، ممکن است اعتیادآور شود و تمام زندگی فرد و خانواده‌ش را نابود کند!

دوست و دوستی، مهمترین سرمایه

نکته پررنگ در فیلم، چه در داستان زندگی فریبرز و محبوبه و چه در زندگی اشکان و ندا، جایگاه دوست، دوستی و معرفت است. مثلا وقتی اشکان و ندا دعوا می‌کنند و رابطه خوبی باهم ندارند، دوست خانوادگی‌شان است که آن‌ها را آشتی می‌دهد و مقدمات سفرشان را نیز فراهم می‌کند. حتی زمانی که اشکان بدون گواهینامه پشت فرمان می‌نشیند و تصادف می‌کند، باز هم همان دوست خانوادگی گردن می‌گیرد و معرفت خرج می‌کند تا این زوج مهاجرت کنند. در ماجرای فریبرز و محبوبه هم دوستان فریبرز، برای برطرف کردن مشکلات زندگی آن‌ها و جبران پول باخت‌های فریبرز، تلاش زیادی می‌کنند. در آخرین سکانس فیلم هم وقتی فریبرز دوباره در قمار شکست می‌خورد و از همه چیز ناامید می‌شود، باز یکی از دوستانش است که بخاطر او، موتورش را می‌فروشد. در کنار هم قرار گرفتن این سکانس‌ها باعث مي‌شود مفهوم دوستي و معرفت در ذهن بيننده، مهم قلمداد شود.

تصویری مستضعفانه از زنان

محبوبه، نقش اول زن در فيلم، زنی عاشق است که تمام تلاشش را می‌کند بدهی‌های همسرش جبران شود. زندگی فقیرانه‌ای دارد و حتی برای مبالغ بسیار کم هم مجبور است از دوستان یا خانواده‌ش قرض کند اما با این حال متعهد به همسرش باقی می‌ماند. این در صورتی است که فریبرز، چنین تعهدی در قبال محبوبه ندارد. از طرف دیگر، ندا نیز با وجود کج خلقی‌های اشکان، تمام توانش را می‌گذارد تا هزینه سفر را جور کند و زندگی‌شان را نجات دهد اما اشکان با یک شک ساده و اشتباه، به جایی می‌رسد که ندا را در یک بیابان رها می‌کند! هرچند در پایان، تصویر شرمساری فریبرز و اشکان در نسبت رفتارشان با همسرانشان نشان داده می‌شود و گویی به اشتباه خود پی می‌برند اما بنظر می‌رسد انگار تعهد و وفاداری زنان در نسبت مردان، در نهایت جز رنج و سختی ندارد! و اين منجر مي‌شود كه تصویری ضعیف و تحت سلطه از كاراكترهاي زن در داستان شكل بگيرد. نکته قابل توجه دیگر در نسبت با کاراکتر محبوبه این که، پوشش او در غالب صحنه‌های فیلم، چادر است و این نماد، ناخودآگاه، تصویر مخدوشی مبنی بر بیچارگی و فقر را از طیف بانوان چادری مخاطره می‌کند.

«کارزار»، در مجموع، اثر ضعیفی است که در بهترین حالت می‌تواند چند پیام اخلاقی منقطع حول محور خانمان‌سوز بودن قمار، اهميت مفهوم دوستي، وفاداري زنان و مردان و… را آن هم مستقیم و با کمترین تزئینات نشان دهد. اما تصنعی بودن بازی برخی از شخصیت‌ها، بد سلیقگی در میزانسن، حضور اضافی کاراکترهای فرعی و… آنقدر مخاطب را کلافه می‌کند که احتمالا از اثرگذاری محتوایی فیلم چیز زیادی باقی نمی‌ماند. علاوه بر این، بهتر است محدودیت سنی تماشای این فیلم نیز لحاظ شود چرا که صحنه‌ها و دیالوگ‌هایی نظیر چیدن میز قمار، مشروبات الکلی، خشونت فیزیکی و… به صورت آشکارا وجود دارد.