انسان میتواند در موقعیت رسانهای قرار بگیرد که پدیدهها با عبور از او معنا بیابند و به این ترتیب بهعنوان امر فرهنگی از سوی انسانهای دیگر پذیرفته شوند. حذف انسان میتواند بهمعنای از میان بردن فرهنگ و معنا در دیدگاه «خود» و «دیگری» باشد، اما در جریان عمومی و غالب سینمایی، نقش رسانهای انسان کمرنگ شده و او نهتنها رسانه حامل معنا نیست، بلکه تنها مصرفکنندهای بدون نظر محسوب میشود؛ بنابراین در جریان صنعتیشده سینمایی میتوان تولیدات را تا حد زیادی پدیدههایی علیه فرهنگ انسانی دانست تا پدیدههایی فرهنگی؛ چراکه انسان در این میان نقشی فراموششده یافته است و عملاً پدیدهها تنها با او برخوردی مکانیکی دارند و در او به تبیین معنا نمیرسند. در مقابل اینگونه گرایش، نوعی سینمای مستقل نیز وجود دارد که انسان و روابط هستیشناختی او را محور قرار میدهد. پیتر واتکینز فیلمسازی است که در ساختار، محتوا و روند تولید، بهصورت آگاهانه انسان فرهنگی و فرهنگساز را وارد عرصه فیلم میکند. در این مقاله با نوعی روش مشاهده همراه با مشارکت که واتکینز برای مخاطب خود درنظر گرفته است، به مطالعه موردی فیلم کمون پرداختهایم. همچنین یک تکنگاری با پرسهزنی انتزاعی در فیلم صورت گرفته است. نتایج نشان میدهد، واتکینز با شکستن تکقالب (مونوفرم)، انسان را بهعنوان معناساز فرهنگ در تمام جنبههای ساخت فیلم خود مدنظر قرار میدهد. این امر بهکمک عواملی چون شکست سلسلهمراتب فیلمسازی، دخالتدادن بازیگران در روند پژوهش و بداههپردازی، ایجاد شناخت درباره عملکرد رسانهها و سینما، پرورش تفکر انتقادی و نقشدهی به مخاطب از طریق ایجاد فضای مطالعه و تفکر تحقق یافته است.