نقد فیلم روز صفر
خلاصه داستان:
این فیلم داستان عبدالمالک ریگی، تروریست منطقه را روایت میکند که مأموران امنیتی در ایران در صدد دستگیری و منهدم کردن گروه او هستند.
کارگردان:
سعید ملکان: متولد 1358 در تهران است و یکی از مشهورترین چهرهپردازان سینمای ایران به شمار میرود. ملکان علاوه بر چهرهپردازی، سالهاست که بهعنوان تهیهکننده و سرمایهگذار در پروژههای مختلف سینمایی حضور داشته است. بااینحال، «روز صفر» اولین فیلم او در مقام کارگردان به شمار میرود. نکته عجیب درباره فیلم «روز صفر» این که ظاهراً دستیار فیلمبردار در طول فیلمبرداری به اروپا پناهنده شده و بخشی از راشهای فیلم را هم با خود برده بود!
نقد فیلم «روز صفر»:
ساخت یک فیلم تریلر – اکشن قواعد خاص خودش را دارد. در ابتدا، فیلمنامه میبایست شخصیتهای سفت و محکمی بسازد تا تماشاگر در طول فیلم اقدامات آنها را درک کرده و تصمیم بگیرد که در کنار کدامشان بایستد. در سالهای دور، اغلب در آثار تریلر شخصیتپردازیها سیاه و سفید بودند. شخصیتهایی که تماشاگر هنگام تماشای فیلم بهراحتی میتوانست انتخاب کند که در کنار کدامیک از آنها قرار بگیرد و داستان را پیش ببرد. اما در سالهای اخیر این رویه کمرنگتر شده فیلمسازان ترجیح میدهند شخصیتهای خاکستری خلق کرده و تماشاگر را در یک دوگانه جذاب قرار دهند تا فارغ از روند اصلی فیلم، جزئیات قصه و شخصیتها به یکی از مهمترین ارکان تصمیمگیری تماشاگر مبدل شود.
«روز صفر» اما به طور کامل فاقد ویژگیهای مذکور است. بهاحتمال فراوان بهانه سازندگان این بوده که مخاطب از قبل با تروریست مشهور، عبدالمالک ریگی آشنایی دارد و نیازی نیست که در فیلم چندان به او پرداخته شود که این اولین تصمیم اشتباه سازندگان بوده است. تماشاگر زمانی که به تماشای یک فیلم مینشیند، در حال دیدن و شنیدن یک قصه کامل است. قصهای که باید تمام جزئیات آن در داخل خود فیلم به نمایش درآید و تا جایی که امکان دارد از ارجاع دادن آن به فضایی خارج از فیلم جلوگیری شود. این رویکرد اشتباه باعث شده تا شخصیت ریگی در فیلم «روز صفر» مجهولترین شخصیت قصه باشد. فیلم که آغاز میشود، نمیدانیم مشکل او با ایرانیان چیست و تنها به این نکته بسنده میشود که او تروریست است و قصد اقدام عملیات تروریستی دارد! متأسفانه فیلم خشت اول خویش را در همان دقایق اولیه بهاشتباه پایهگذاری میکند و در طول داستان مشکلات دیگر را پدید میآورد.
دومین ایراد بزرگ فیلم، قهرمان داستان است و که ابداً اورجینال نیست و یک کپی ضعیف و دمدستی از قهرمانان آمریکایی به شمار میرود. قهرمانی که واجد همان ویژگیهای کلیشهای همیشگی است؛ تنهاست، هیچکس درباره او نمیداند و البته که بهشدت وطنپرست است. علیرغم کلیشهای بودن این ویژگیها در سینمای جهان، تماشاگران کماکان به گرمی از این نوع شخصیتپردازی استقبال میکنند اما مشکل این جاست که حتی همین کلیشهای هالیوودی هم در «روز صفر» به بدترین شکل ممکن کپی شده است. فیلم بهجای استفاده از تصویر و موقعیت، اطلاعات درباره قهرمان داستانش را از طریق دیالوگ همکارش، آن هم در بدترین لحظه بر زبان جاری میکند. مانند آن سؤال عجیبوغریب و بیارتباط همکار سیاوش درباره گذشته و خانواده او که بیموقع، بیدلیل و کاملاً اشتباه است.
از دیگر ویژگیهای فیلمهای موفق ژانر تریلر – اکشن، استفاده بهاندازه از اطلاعات و بسط و گسترش آن در طول فیلم است. اقدامی که نویسندگان «روز صفر» از آن به طور کامل چشمپوشی کردهاند و در همان دقایق اولیه یک دوجین اطلاعات امنیتی را در اختیار مخاطب قرار میدهند تا کمبودهای قصه در طول فیلم به چشم نیاید. اما این وضعیت ابداً مانع از ضعفهای داستان در دو سوم بعدی فیلم نشده است. «روز صفر» بهجای تمرکز بر دو شخصیت اصلی داستان و خلق تعلیق، به شعار روی میآورد و به طور مداوم مخاطبش را نصیحت میکند. نصیحتی که اغلب در تضاد با موقعیت شخصیتهاست.
شاید در این میان تنها بازی امیر جدیدی باشد که توانسته تا حدودی ضعفهای فیلمنامه را برطرف نماید. جدیدی اگرچه شخصیتپردازی ضعیفی دارد اما باتوجهبه فیزیک بدنی آماده بهخوبی توانسته در جایگاه یک مأمور امنیتی خوش بدرخشد. بااینحال، ساعد سهیلی در نقش ریگی، یکی از ضعفهای فیلم به شمار میرود. میمیک صورت این بازیگر و بازی ضعیفش، نه میتواند یک شرور خلق کند و نه فردی که یک جمعیت را رهبری میکند. شخصیتپردازی او چیزی شبیه به درویشمسلکانی است که در گوشهای ایستاده و دیگران را موعظه میکنند؛ نه فردی که یکی از مهمترین تروریستهای منطقه در چند دهه اخیر بوده است.
«روز صفر» از همان مشکل آشنای همیشگی در سینمای ایران رنج میبرد و آن هم ضعف فیلمنامه است. این که تمام رویدادهای قصه واقعی بوده یک فرصت بزرگ برای نویسندگان فیلم بوده تا بر اساس آن، شخصیتهای جذابی خلق کرده و واقعیت را از نگاه آنها روایت کنند اما حتی در این شرایط، شخصیتها ضعیف، گنگ و فراموششدنی هستند. فیلم مخصوصاً زمانی که در اروپا میگذرد یک فاجعه است. دیالوگها و بازی بازیگران در آن لحظات شبیه به سریال های سفارشی تلویزیون است. شاید بهتر باشد که برای ساخت آثار پرهزینهای همچون «روز صفر» از تجربیات فیلمنامهنویسان بینالمللی استفاده شود تا اثر یکدست و جذاب باشد. فیلمی که شخصیتهای آن پس از پایان فیلم در ذهن مخاطب باقی بمانند.