در دنیای امروز، رسانه ­ها از اجزای جدایی ناپذیر زندگی افراد به شمار می­روند. این بستر علاوه بر مزایا و امکاناتی که برای ما به ارمغان می­آورد، همانند چاقوی دو لبه­ای است که در لبه­ی دیگر، می­تواند موجب سقوط و یا ایجاد مشکلات دشوار شود. فیلم سینمایی «خجالت نکش2» به کارگردانی رضا مقصودی که در قسمت اول، با محوریت بحث فرزندآوری، به چالش­های زندگی یک زوج روستایی به نام صنم و قنبر می­پرداخت، اکنون در قسمت دوم، سعی کرده به آسیب­های فضای مجازی و گستره­ی نفوذ آن در بین اقشار مختلف مردم و خصوصا روستائیان بپردازد. این‌بار قنبر که همانند قبل، ساده­لوح و زودباور است، تحت تاثیر یک کلاه‌بردار مجازی (رمال)، علت مشکلات خود و همسرش را عقد در یک روز قمر در عقرب می­پندارد و تصمیم به طلاق می‌گیرد. این تصمیم، اشتباه، آغازگر سلسله موقعیت­های کمدی می­شود.

سواد رسانه­ای، لازمه­ی ورود به شبکه­های مجازی

فعالیت پدربزرگ­ها و مادربزرگ­ها در شبکه­های اجتماعی نظیر اینستاگرام یکی از موقعیت­های طنزی است که بارها در سینمای ایران به آن توجه شده است. واقعیت این است که سرعت همه­گیری حضور در شبکه­ های اجتماعی، دیگر در دورترین و محروم ترین نقاط کشور، روستاها و جوامع سنتی و حتی بین میانسالان و سالخوردگان هم قابل انکار نیست. اما نکته مهم، آگاهی افراد پیش از ورود به این فضاست. شیادان زیادی در این فضا، تور پهن کرده­اند تا با فریب و تحریک مردم، در مسائل مختلف از آن­ها اخاذی نمایند. کلاهبردارانی که پشت عناوین وسوسه کننده­ای مثل دکتر یا استاد، مخفی شده و از این راه کسب درآمد می­کنند. همانطور که آشنایی قنبر با آن فرد رمال نیز در اینستاگرام شکل گرفت و با دیدن کامنت­های فیک و تعداد فالوورها و… در دام او افتاد. هرچند از لحاظ حقوقی و با کمک پلیس سایبری می­توان از افرادی که در این شبکه­ها با هویت جعلی به فریب مردم مشغول هستند، شکایت کرد اما معمولا همه­ی فریب خوردگان، به جد پیگیری نمی­کنند و یا نمی­توانند ادعای خود را اثبات نمایند. پس بهترین راه، افزایش آگاهی و آموزش سواد رسانه­ای به کاربران فضای مجازی است.

خرافات، هنوز زنده است!

متاسفانه با وجود پیشرفت تحصیلات و سطح فکری مردم، هنوز هم یکی از معضلات موجود، رجوع افراد به کلاهبردارانی است که ادعا می­کنند سحر و جادو می­دانند یا می­توانند به وسیله علوم غریبه، مشکلات زندگی مردم را حل کنند. در این میان آنچه بازار این قبیل افراد را گرم نگه می­دارد، نوع باور مردم و خرافه پنداری خصوصا در سطح روستاها است. بسیاری از افراد، ناکامی­های خود در زندگی و مشکلات خانوادگی و اجتماعی­شان را منتسب به شانس و اقبال و بخت می­دانند. این، می­تواند ریشه در تنبلی داشته باشد و به نوعی فرار از مسئله باشد به جای تلاش برای حل کردن آن. همانطور که قنبر، فکر می­کرد اگر بعد از طلاق، مجددا با صنم ازدواج کند، زندگی­ش از این رو به آن رو می­شود.

فیلم خانوادگی اما بدون کودک!

فیلم، سعی کرده است در میانه­ ی همه اتفاقات، به یکی از سنت­های قدیمی به نام «دختر دزدون» نیز بپردازد. سنتی که اشاره به فرار دختر و پسر قبل از ازدواج دارد. هرچند که پرداختن به آن، هیجان را در سکانس­هایی از فیلم به ارمغان آورده­است اما نباید از این نکته غافل شد که تماشای چنین سناریویی برای کودکان و نوجوانان توصیه نمی­شود چراکه ممکن است بدآموزی­های اخلاقی و رفتاری داشته­باشد و آشکارا تشویق به ایستادن در برابر خانواده کند. برخی شوخی­ها و تیکه­های جنسی در دیالوگ­ها نیز باعث می­شود که دایره مخاطبان فیلم محدود به بالای 15 سال شود. این یکی از نقاط ضعف و انتقاداتی است که به بسیاری از فیلم­ها در سینما مرتبط می­شود. انگار برای خنداندن مخاطب حتما باید دست به دامان ابتذال شد. البته مشخص بود که کارگردان سعی کرده شوخی­های مشمئز کننده را کنار بگذارد اما به هرحال طنزپردازی این قسمت نسبت به قسمت قبلی ضعیف­تر بود و تنها تیکه­های تکراری مثل دعواهای زن و شوهری و پرت کردن دمپایی و الفاظ دارای ابتذال و… بعضا می­توانست مخاطب را بخنداند.

در مجموع، می­توان گفت «خجالت نکش 2» فیلم نسبتا مناسب و مفرحی برای اوقات فراغت یک خانواده بدون کودک می­باشد. شخصیت­های پردازی کاراکترهای جدید، چندان قوی نیست اما صمیمت و روابط خانوادگی در فرهنگ ایرانی را به خوبی نشان می­دهد. پایان فیلم، نمادی از صمیمت و تلاش زن و شوهر برای استحکام و شیرینی زندگی مشترک را به تصویر می­کشد و پیام­ عشق و وفاداری و سازش را متبادر می­سازد. نکته اخلاقی و شاید پنهان فیلم آن است که نباید مشکلات زندگی را به علت­های خرافی و غیرواقعی ربط داد و تنها تعامل و گفتگوی موثر و تلاش سازنده است که می­تواند به حل آن کمک کند. هرچند مخاطب، در انتهای فیلم منتظر آن است که نقش­های اصلی، دیدگاه متفاوتی نسبت به خرافه پیدا کنند و با آن مقابله نمایند اما چنین اتفاقی رخ نمی­دهد. این قسمت از فیلمنامه ممکن است تعمدا از سمت کارگردان و برای باز ماندن راه ساخت قسمت 3 از این فیلم بوده باشد.