“سرزمین مادری” به کارگردانی “کمال تبریزی” فیلمساز خوش نام سینما و تلویزیون که آثاری چون “مارمولک”،”لیلی با من است”،”شیدا” و … در کارنامه تحسین برانگیزش به چشم میخورد و نویسندگی “علیرضا طالب زاده” که مخاطب با نوشته هایش در سریال نوستالژیک و محبوب در پناه تو آشنایی دارد، حدودا ده سال پیش از شبکه سه سیما پخش شد.این سریال که پیشتر سرزمین کهن نام داشت پس از  پخش سه قسمت متوقف شد که علت آن به طور دقیق مشخص نیست.

(ساده انگارانه است که در علت این تعلیق ۱۰ ساله تنها مسئله قومیتی دخیل باشد)

سرزمین مادری روایتگر تاریخ معاصر ایران از شروع جنگ جهانی دوم ۱۳۲۰ تا انقلاب ۱۳۵۷ است که در قالب زندگی پسری به نام رهی در سه فصل  روایت میشود.

در این متن سعی داریم به نقاط ضعف و قوت سریال از منظر فرم و محتوا و شخصیت ها در دو فصل اول و دوم بپردازیم.

پیرنگ داستان

پدر رهی “حمیدرضا بهادری” با بازی “امیرحسین آرمان” از خانواده نزدیک به خاندان پهلوی و بسیار با نفوذ و قدرتمندی ست که پس از ازدواج با دختر باغبان عمارتشان که دختری از طبقه رعیت است هر دو از سمت خانواده هایشان طرد می شوند و به دهکده ای در ناکجاآباد نقل مکان میکنند. حمیدرضا در بمباران متفقین  شهید و همسرش مجروح میشود. رهی که یک نوزاد شیرخواره است صحیح و سالم از آوار بیرون کشیده میشود و توسط مادرش به تهران نزد یکی از خویشاوندان توده ای خود،جواد اردکانی (امیر آقایی)سپرده میشود و سپس او نیز به شهادت میرسد.

رهی تا هفت سالگی با پدر خوانده و مادر خوانده خود یعنی جواد اردکانی معلم ریاضی و فعال در حزب توده (امیر آقایی) و راضیه(الهام حمیدی) زندگی میکند. حمیدی به قطع بهترین و طبیعی ترین نقش و اجرا را در این سریال از خود بجا گذاشته است. تلاطمات زندگی و جست و جوی رهی برای کشف هویت خود دوره ای از سرگردانی،آوارگی و کشف و شهود را برایش رقم میزند.

نگاهی به هنرپیشگانِ این سریال پر بازیگر

“علی شادمان” به عنوان هنرپیشه نقش کودکی رهی انتخاب هوشمندانه و درستی ست و درخشان ظاهر شده است.

شادمان،در نقش پر چالش خود ،صراحت بیان،حاضر جوابی و کنجکاوی شخصیت رهی را با ظرافت هر چه تمام تر به تصویر کشیده است.

از دیگر هنرپیشه های این سریال پر بازیگر و بیگ پروداکشن میتوان به شهاب حسینی،امیر آقایی،الهام حمیدی،نیکی کریمی،بیتا فرهی،هنگامه قاضیانی،ثریا قاسمی،حسین محجوب،محسن تنابنده،لیلا زارع،آرش مجیدی،بابک حمیدیان و … نام برد.

“حسین محجوب” و “فرشته صدر عرفایی”  در نقش پدربزرگ و مادر بزرگ مادریِ رهی  عملکردی درخشان و‌ بسیار باورپذیر داشته اند.

بررسی سرزمین مادری از نظر فرم و تکنیک

 

کارگردانیِ “کمال تبریزی” و میزانسن او در سریال سرزمین مادری به ویژه در فصل اول نمره ممتاز می گیرد به طوری که در همان قسمت های نخست با تماشای تک سکانسی از سریال پر واضح است که فیلمسازی کارکشته سکاندار کار است.

موسیقیِ “احمد پژمان” که از او موسیقی متن بسیار زیبا و خاطره انگیز “بید مجنون” ساخته “مجید مجیدی” را در ذهن داریم،در این سریال تلویزیونی،قابل قبول است اما چندان تاثیرگذار و بیادماندنی نیست.

تدوینِ “بهرام دهقان” در سرزمین مادریِ کمال تبریزی به رغم کارنامه چشم گیرش در فیلم های “متری شش و نیم”,”پرسه در مه”,”عرق سرد” و …در فصل دوم کمی پراکنده و‌ تقطیع شده است به طرزی که باعث قطع ارتباط و حس و حال بیننده با کار میشود. فیلمبرداری،نورپردازی ،قاب ها و نماهای چشم نوازِ “محمدرضا سکوت” به همان اندازه که در “کافه ترانزیت” دیدنی ست در این مجموعه نیز در لول بالایی قرار دارد و در مدیوم سینما جای میگیرد.

و اما بزرگ ترین باگِ کارگردانی، صدابرداری بسیار ضعیف در فصول ۲ و ۳ مجموعه است‌‌ که حتی در زمان عدم پخش موسیقی متن، صدای هنرپیشه به سختی شنیده می شود و بیننده برای دریافت مونولوگ و دیالوگ ها دچار مشکل میشود.

علت موفقیت سریال در فصل اول

 

علاوه بر آپشن های فرمیک که توسط نگارنده ذکر شد از نظر محتوایی،سرعت پیشروی داستان،پوشش تاریخی دقیق،خورده پیرنگ های جذاب،تعلیق قصه،هنرنمایی چشم گیر علی شادمان، خرده درام بین رهی و دختر عمویش شاپرک و حضور بازیگران مطرح سینما و علی الخصوص بازیگردانی درجه یک تا نیمه های فصل یک قابل توجه و تحسین برانگیز است. به طوری که مخاطب ارتباط بسیار خوبی با سریال برقرار میکند و با اثری فاخر طرف است. به جرات میتوان اذعان کرد تمامی هنرپیشگان در فصل اول بهترین بازی خود را ارائه داده اند. چگونگی اضمحلال حزب توده،شکل گیری جبهه ملی و ملی شدن صنعت نفت و کودتای مصدق نکات قابل تامل فصل اول بحساب می آیند.

نقاط ضعف فصل دوم سرزمین مادری

 

شروع فصل دوم همزمان با جوانی رهی با بازی هنرپیشه محبوب “شهاب حسینی” است که خود به تنهایی وزنه‌ای محکم برای دیده شدن هر اثر تلویزیونی و سینمایی است ،لیکن زبان بدن و حالات چهره و شخصیت رهی در بزرگسالی سنخیتی با کودکی وی ندارد و حتی این بازیگر برجسته نیز در عدم ریزش مخاطب چندان تاثیری نمیگذارد.

رهی در کودکی  کنجکاو، جسور، حاضرجواب، نقاشی بااستعداد و مصمم است اما رهیِ جوان: منفعل،کم رو،تابع و بی‌مسئولیت در قبال خانواده است که تحت تاثیر دوستان و خانواده مادری خود تفکرات کمونیستی در او رنگ باخته و به فعالیت های سیاسی و پخش اعلامیه روی آورده است.‌ روحیه هنری در وجودش کمرنگ شده و به شاگردی در حجره بازار بسنده می کند و حتی نمیتواند با میل و اراده خودش همسرش را برگزیند.این تغییرات نمی تواند تنها حاصل درد کشیدگی رهی و تندبادهای حوادث زندگی اش و تاثیرات خانواده مادری اش که از ۱۲ سالگی سرپرستی او را بعهده گرفتند باشد با این حال “آرش مجیدی” در فصل سوم شخصیت و بازی نزدیک تری با علی شادمان دارد.

بزرگترین امتیاز فصل دوم سرزمین مادری

برجسته ترین تفاوت سرزمین مادری با دیگر سریال های همتایش پوشش جزئیات تاریخ معاصر ایران آن هم نه در حاشیه بلکه در بطن داستان است.

برخلاف سریالهای تاریخی دیگر که تاریخ پیش از انقلاب صرفا به دلیل میزانسن و زیبایی های بصری و ممیزی کمتر انتخاب می شود تا بستری مناسب تر برای فروش بیشتر و جذب مخاطب برای داستانهای عاشقانه و مافیایی فراهم کند،تمرکز سرزمین مادری به ویژه در فصل دوم بر نمایش هرچه تمام‌تر تاریخ معاصر و‌ روند تدریجی شکل گیری انقلاب با تکیه بر واقعیت است.اگرچه همین امر باعث ریزش مخاطبین سرزمین مادری شد اما بر اساس آنچه ذکر شد نقطه عطف محسوب میشود.چه میشود که رهی با تفکرات متمایل به چپِ حاصل از تربیت جواد اردکانی پدرخوانده توده ای و کمونیست خود و پس از ورود به خانواده پدری درباری خود و در ادامه با زندگی در جوار خانواده مذهبی/سنتی مادری خود دچار تغییر اعتقادات سیاسی،مذهبی اجتماعی میشود و همزمان ایران چگونه به سمت انقلاب ۵۷ پیش میرود.

کودتای ۲۸ مرداد ۳۲،ترور حاجعلی رزم آرا بدست فدائیان اسلام،انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم سال ۴۱،حمله رژیم پهلوی به طلاب در فروردین ۴۲ در پی اعتراض به تصویب لایحه انقلاب سفید،قیام ۱۵ خرداد ۴۲ و تبعید آیت الله خمینی، ترور حسنعلی منصور بدست محمد بخارایی از اعضای فدائیان اسلام،ترور نافرجام محمدرضا پهلوی در فروردین ۴۴ و در نهایت برای نخستین بار به تاثیر و نفوذ بهائیت در روند سیاسی،اجتماعی و مذهبی کشور اشاره مستقیم شده است و به این ترتیب سرزمین مادری ساخته کمال تبریزی از حیث قرابت و پوشش تاریخ معاصر در مدیوم تلویزیون حائز اهمیت است.

کاراکتر “شاپرک” و ترسیم شمایل متفاوت و غیر کلیشه ای از زن در سینمای ایران

 

“شاپرک بختیاری” که پس از اعتراض بختیاری ها، عوامل سریال نام خانوادگی بختیاری را به بهادری تغییر دادند دختر عموی زیبای بظاهر خودخواه از دماغ فیل افتاده و لجباز رهی است که رهی در کودکی با همان نگاه اول دل در گرو عشق او میسپارد.

ارتباط عاطفی بین رهی و دختر عموی اشراف زاده و مغرور خود شاپرک، “پیپ” و “استلا” در رمان آرزوهای بزرگ اثر شاهکار “چارلز دیکنز” نویسنده انگلیسی عصر ویکتوریا را تداعی میکند و از آنجایی که رهی این کتاب را در کتابخانه پیدا میکند و شروع به خواندنش میکند این شبیه سازی عامدانه است و تصادفی نیست.

بیننده در ابتدا دریافته است که این عشق، عشقی دست نیافتنی و صعب الوصول و حتی یک طرفه از جانب رهی است اما با گذر زمان و بازگشت شاپرکِ جوان از انگلستان به ایران با بازیِ “نیکی کریمی” و فداکاری ها و از خودگذشتگی های او برای رهیِ جوان با هنرنمایی “شهاب حسینی” اثبات و نمایانگر یک عشق دو طرفه است اگرچه این زوج کمیستری(شیمی) با یکدیگر ندارند.

علاقه شاپرک به رهی از جنس عشق های معمول زنان سینما نیست. شاپرک عاقل و منطقی ست. میداند این عشق سرانجام ندارد به درخواست ازدواج رهی علی رغم عشق پاکی که به او‌ دارد جواب منفی میدهد .حالا دیگر متاهل است و در کنار تعهدی که به همسرش دارد همچنان خوشبخت شدن رهی برایش مهم است و همچون فرشته ای نجات در زمان های مقتضی به کمک رهی میشتابد .عشقی از جنس عشق مادر به فرزند بی آنکه درصدد تفرقه افکنی در زندگی زناشویی رهی باشد بدون کوچکترین خودخواهی،حسادت،رقابت و چشم داشتی تلاش میکند تا رهی ایمن باشد.رابطه رهی و شاپرک رابطه ای انسانی و شعورمندانه است.

در سینما و تلویزیون ایران کاراکتر زن مشابه با شاپرک شخصیت پردازی نشده است. شاپرک  تصویر جدیدی از یک زن عاشق است و بالاترین نوع عشق را به تصویر میکشد.

کلام آخر

مجموعه سرزمین مادری همچون نام خود حواشی و پستی بلندی های زیادی از سر گذراند تا هویت واقعی خود را بر همگان آشکار سازد.

با وجود نقاط ضعف فرمیک و محتوایی که پیشتر اشاره شد همچنان سرزمین مادری از سریال های قابل تأمل،متفاوت و ارزشمند تلویزیون ایران بحساب می آید که تماشای آن معادل با پاس کردن تاریخ سیاسی اجتماعی معاصر ایران است.