داکیو درامی دقیق از یک قهرمان واقعی

سال‌هاست که در مقابل تولیدات قهرمان‌ساز غیر ایرانی از قبیل یانگوم و جومونگ و… خلا روایت و شناخت از بانوان تاریخ‌ساز اسلام و مردمان ایرانی، دغدغه بسیاری از هنرمندان و مربیان شده‌است. «سید مجتبی طباطبایی» به دنبال همین دغدغه با امکاناتی اندک و بودجه‌ای نه چندان زیاد، دست به ساخت اثری آگاهی‌بخش زد. «اخت الرضا» قرار بود تنها یک مستند تاریخی باشد اما هنر تیم کارگردانی، مستندات تاریخی را تبدیل به یک سیر داستانی و یا اصطلاحا داکیو درام کرد. روايت زندگانی حضرت معصومه (س) از مدینه تا هجرت سیاسی به مرو، توقف در شهر قم و رحلت ایشان.

هرچند که پشتوانه پژوهشی این اثر، دقیق، ارزشمند و قابل دفاع است اما همچنان جنبه‌های دراماتیکی آن، محل بحث است. در این اثر، یک قهرمان اصلی که شخصیت حضرت معصومه(س) است، وجود دارد و مخاطب باید به خوبی با آن حس بگیرد تا متاثر شود. اما تصویری از این کاراکتر نشان داده نمی‌شود يا اگر دوربين از پشت سر او را نشان مي‌دهد، پوششي تيره يا نامرتب دارد. وقتي شخصيت اصلي ما نه ديده مي‌شود و نه حتی صدایی از او به گوش مي‌رسد چطور ميتوان انتظار داشت كه مخاطب عام اگر در فضاي مذهبي نباشد، ارتباط خوبي برقرار كند؟ او حتي فاصله بسيار زياد و دور از دسترسي بين خود و قهرماني كه در صدد روايتش هستيم احساس مي‌كند. محدوديت و معذوريت در نمايش از شخصيت‌هاي مقدس حتي در قاب‌بندي‌هاي دوربين و ميزانسن، قابل انكار نيست اما به هرحال هنر فيلمساز در خلاقيت، تجلي مي‌يابد و بايد تدابيري انديشيد كه شخصيت اصلي در ذهن مخاطب به خوبي نقش ببندد. به نظر می‌رسد این امر به خوبی محقق نشده‌است. علاوه بر اين، پرداخت به شخصيت‌هايي چون اسحاق و حمزه در خط روايي داستان، اگر چه ضروري است اما نبايد نقش قهرمان اصلي را كم‌رنگ كند و یا حواس مخاطب را از سیر اصلی پرت نماید.

ريتم بصري در این اثر، ثابت نبود. گاهي كاملا روايي و با صداي نريشن همراه ميشد مثل آمدن اسحاق به مدينه و راهي شدن براي سفر و گاهي كاملا عاشقانه و شبيه به ويدئو كليپ، مثل سكانسي كه كودك، كاسه شير را به حضرت مي‌دهد و یک صحنه احساسی رقم می‌خورد. تلفیق خط روایی تاریخی با سکانس‌های احساسی، می‌تواند برای برخی مخاطبین خوشایند و برای برخی دیگر کلافه‌کننده باشد. فضای احساسی فیلم، بر اغلب بازیگران هم اثر گذاشته بود و شاهد بازی‌هایی بودیم که بیش از تکنیکال بودن، رئال و برگرفته از احساس حقیقی بازیگر بود. ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که طباطبایی در این اثر، به سراغ بازیگران چندان مشهور و نامی نرفته بود اما بازی‌ها تا حد زیادی قابل قبول و دلنشین بود. هرچند که بی‌قرار بودن دوربین‌ها و تعدد زوایا در برخی از دقایق فیلم، ذهن بیننده را به سمت تماشای یک تئاتر می‌کشید.

نکته مثبت روایت این فیلم از شخصیت حضرت معصومه (س)، نشان دادن بُعد سیاسی و اجتماعی زندگانی ایشان است. غالبا عموم جامعه از مرجعیت ایشان برای برگزاری مجالس حدیث در مدینه، پاسخ دادن به سوالات و رتق و فتق امور مسلمانان و به ویژه بانوانی که مراجعه می‌کردند، اطلاعی ندارند. سکانس‌هايي از اخت الرضا كه به طور مستقيم يا غير مستقيم به نشان دادن اين ابعاد از زندگاني ايشان مي‌پردازد، مهم و قابل دفاع است. همچنين آنچه در اين روايت به درستی مي‌بينيم و مي‌شنويم، سفر حضرت به سوي مرو به جهت يك امر سياسي و براي كمك به امام‌شان هست. اين درحالي است كه معمولا علت سفر بانو را به صرف دلتنگي براي امام رضا (ع)، تقليل مي‌دهند.

«اخت الرضا» را میتوان به عنوان اولین اثر سینمایی درباره زندگینامه حضرت معصومه(س)، با وجود اشکالات فنی اما قابل قبول و خوب دانست. فیلمی با محتوای ایدئولوژیک که با خیال راحت می‌توان در کنار خانواده تماشا کرد و به آگاهی تاریخی و دینی رسید. با این حال، این، زندگانی این بزرگواران همچنان جای کار دارد و ظرافت‌های تولیدی در این آثار می‌تواند مخاطب عام را بیشتر و بهتر با شخصیت‌های اثرگذار جهان اسلام، پیوند دهد. امید است به زودی شاهد تولید و ارائه آثاری غنی، قوی و موثر از چنین روایت‌هایی در سطح بین‌الملل باشیم.