تگزاس 3، سومین سری از یک فرمول پرفروش دنبالهدار
تگزاس 3 جدیدترین اثر مسعود اطیابی که همکاری مشترک او با سید ابراهیم عامریان بعد از دینامیت است بهار 1403 بر پردهی نقرهای رفت. این فیلم در همان نخستین روز اکران، رکورد فروش را جابجا کرد و با فروش 140 هزار بلیت به عددی بیش از 5 میلیارد تومان رسید.
ستارهی دنبالهدارموفقیت در آسمان کمدی
تگزاس از سری فیلمهای دنبالهدار سینماست. دنباله سازی سینما (cinematic sequels) عمدتا در سینمای بدنه، تجاری و سرگرم کننده اتفاق میافتند که مبتنی بر عرضه و تقاضاست و یکی از روشهای مرسوم سینماگران برای جذب اقبال عمومی و تضمین فروش است. از فیلمهای دنبالهدار ایرانی میتوان به شهر موشها، اخراجیها، نهنگ عنبر و در ژانر اکشن به ماجرای نیمروز اشاره کرد.
دنبالهی تگزاس که این بار با قسمت سوم آن عرضه شده. بازیگران اصلی آن همان پنج نفر تگزاس 2 یعنی پژمان جمشیدی، سام درخشانی، مهدی هاشمی، ژاله صامتی و گابریلا پتری هستند که ادامه دهندهی ماجرای بهرام و ساسان و مجسمههای کوکائین اند.
گروگانگیرها برادر آلیس را گرفتهاند و این خانواده برای حق خروج از کشور نیاز است که سه مجسمهی باقی مانده را پیدا کنند و تحویل پلیس دهند تا مشکل امنیتی خروج آنها حل شود.
یک داستان شلوغ و پرازدحام که هرچند خندهآور است اما همچنان از فاکتورهای کمدی کلاسیک بیبهره است.
کمدی کلاسیک یکی از انواع ژانرهای نمایشی است که ارسطو در مورد آن میگوید:” کمدی، تقلید و محاکاتی(در نظریات ادبی یونانی، محاکات تقلیدی است از سیر وقایع روایت که اجرا میشود) است از اطوار و اخلاق زشت. آن چه موجب ریشخند و استهزاء میشود امری است که در آن عیب و زشتی هست اما آزار و گزندی از آن به کسی نمیرسد.”
نگاهی مستقل به تگزاس 3
اگر بخواهیم به خود فیلم سینمایی تگزاس 3 نگاهی بیواسطه و آزاد داشته باشیم از چند جنبه باید آن را مورد بحث قرار دهیم.
تگزاس 3 ابدا قابل ارزیابی به لحاظ فرم نیست. پدیدهای که در کمدیهای این روزها دیگر نه دور از انتظار است و نه ظاهرا پایانپذیر! این فیلم هم مثل هتل که اثر قبلی خود اطیابی است و مثل خیلی از آثار کمدی دیگر، حرفی از نظر ساختار و فرم ندارد و با سطح انتظار پایین آمدهی جامعه و منتقدان، دیگر بحثی در مورد آن نمیشود.
فیلمنامهی تگزاس 3 چند تکه و غیر منسجم است. با یادآوری نوع موقعیتهای طنز فیلم هتل، این فیلم هم در حال و هوای خلق لحظات کمدی با تکیه بر بازی بازیگران و تکصحنههای طنز، مستقل از سناریو و داستان است. اثری که هر چند خوب خنده میگیرد اما باز هم چیزی بیش از محتواهای طنز فضای مجازی نیست. این سبک آثار نه تنها در رقابت با فضای مجازی نیستند بلکه آن را تا حدی دست حمایتگر خود نیز قرار میدهند.
این فیلم همچنان مثل آثار گذشتهای که جواب خود را پس دادهاند، بار طنز خود را بر دوش ترکیب برندهای چون ترکیب پژمان جمشیدی و سام درخشانی انداخته است. هنوز هم پر از شلوغی و سر و صداهای بلند این دو بازیگر است و تعداد زیادی از دیالوگهای بین این دو شخصیت به دلیل هیاهو و سرعت زیاد گفتگوها، توسط مخاطب از دست میرود.
اما تگزاس 3 با این که از نظر تعدیل شوخیهای جنسی قابل قبولتر از دیگر آثار کمدی است و سعی شده است که بار طنز تا حدی بر دوش خط قرمزها و تکه کلامهای نامناسب نباشد اما هنوز دستمایه قرار دادن نقطه ضعفهای ظاهری افراد، محل ساخت کمدی است. شوخیهای زنندهای با چهره و هیکل بازیگران و به خصوص بازیگران زن، در زمینی علیه هیکل و اندام خود که وسیلهی خنده و شوخی شده بازی میکنند. اگر چه با وجود توهینآمیز بودن این جنس شوخیها، صدای خندهی سالن بلند میشود اما همچنان از نظر عدهی کثیری و بویژه خود زنان، این سبکِ زوریِ خنده گرفتن شایسته و توجیه پذیر نیست.
قبلتر به نگاه بیزینسی حاکم بر سینمای کمدی اشاره شد. ممکن است این نقد از نظر عدهای قابل پذیرش نباشد که در جواب باید به رد پای اسپانسرهای بزرگ این قبیل فیلمها اشاره کرد.
تگزاس 3 در یک سوم پایانی عملا یک تور تمام و کمال گشت و گذار در یکی از مجللترین هتلهای تهران است. به لطف کارگردان و اسپانسرش، ما از آشپزخانه، رختشویخانه و پارکینگ گرفته تا تالار میهمان و پنت هاوس هتل گذشتیم و در فرار و گریز هایی با تم اکشن، پیش روی ما حسابی خودنمایی کرد. حرکتی که در امتداد آثار قبلی است و فیلم هتل هم با همین رویکرد در هتل و مرکز خرید مجللی در کیش فیلمبرداری شده است.
اطیابی را میتوان از فیلمسازان باسابقهی سینمای ایران دانست. کارگردانی که با چند دست قلق گیری در دنیای کمدی، حالا به فرمول برنده دست یافته و دیگر خوب بلد است فیلم پرفروش عامهپسند بسازد. آثاری که احیاگر پول و سینما با هماند و در نگاهی کاملا مطمئن، برای صدرنشینی تولید و پخش میشوند. اما در یک بازخوانی کلی از آثار و تولیدات اطیابی، به مضامین اخلاقی و اعتقادی سه دههی اخیر او میرسیم که آشکارا و به آرامی او را با چرخشی تدریجی وارد جهان کمدی کرده است. او که با مضامین اخلاقی پا به عرصه گذاشت و فعالیت کرد، حالا بیش از این که با این آثار معرفی شود، یکی از وزنههای کمدی شناخته میشود که ممکن است گاهی نه تنها در زمینه اخلاق و اعتقادات حرفی برای گفتن نداشته باشد بلکه نقض کننده آن هم باشد.
آیا ورود ظاهرا بی بازگشت به فضای طنز، پشت پایی به ارزشهای مسیر طی شدهی اوست؟
ژانر کمدی فرصتی احیا کننده و جریان ساز برای صنعتی شدن سینمای ایران است. آثار کمیک برای جامعه مهم و ضروری هستند و مردم نشان دادهاند که اغلب آن را به سایر ژانرها ترجیح میدهند. در حال حاضر بهترین بستر برای دیده شدن و حرف دغدغهمند زدن همین بستر کمدی است و چه بهتر اگر این سکان به دست اخلاقدانهایی معتقد بیفتد که در این زمینه حرفهایی برای گفتن داشتهاند. به نظر میرسد که اطیابی در این چشمداشت، دارای سابقهای امیدوار کننده است پس انتظار میرود که سینما را نه برای سرمایهگذاری بلکه برای مخاطب و جامعه بخواهد. اما آیا همین گونه است؟ آیا حالا او از سابقهی خود برای بارگذاری معارف عمیق و پر مغز در بدنهی کمدی استفاده میکند یا به دنبال بهره برداری از این ژانر است؟
در پایان …
جدیدترین ساختهی اطیابی فرق چندانی با دیگر آثار گذشتهی او ندارد و هنوز هم بیشتر فریادهای جامعهی دلسوز منتقدین بر سر محتوا، مضمون، فرم و تکنیک است. اصولی که بیش از هر چیز از ملزومات تولیدات سینمایی است و هویتبخشی هنر هفتم با آن رقم میخورد. فیلمهای سینمایی حتی اگر پرفروش و پر اقبال هم واقع شوند، وقتی اصول اولیهی هویتی خود را نداشته باشند، نمیتوانند جزء آثار ارزنده و ماندگار شمرده شوند. پتانسیل قابل استفادهای که میتوان از آن به نفع حرکت رو به جلوی امروز جامعه بهره جست اما با چشم پوشی از قواعد آن، به هدر میرود.