به بهانه اکران آنلاین این فیلم، فیلمشناخت با قلم شیرین زمانی به نقد و بررسی این فیلم پرداخته است:

فصل اول : این یک تهدید است ، نه فرصت

فیلم سال گربه ، دومین فیلم سینماییِ مصطفی تقی زاده ، در مقام نویسندگی و کارگردانی است .فیلمی با ژانر کمدی ، اما فیلم پیشین او  کاملا متفاوت و در ژانر درام  معمایی بود . نکته ای  که مطرح می شود، این است .  بازار ساخت فیلمهای کمدی ، آنقدر داغ است که پای کارگردانانی با کارنامه کاری کاملا متفاوت ، را برای ورود به این عرصه باز کرده است .  مثال:  کیانوش عیاری با سابقه درخشان همچون  ، دکتر قریب ؛ اما او  ناگهان وارد  سرزمینی شد ،  که نتیجه اش فیلمی به شدت ضعیف به نام ، ویلای ساحلی شود.

نویسنده فیلم سال گربه سعی داشت  کمدی فانتزی را در اختیار مخاطب قرار دهد ، ولی موفق نشد. و مخاطب را با کمدی شلخته ، سطح پایین ، پر از شوخیهای جنسی ، که دستاورد تمام کمدیهای حال حاضر شده روبرو کرد. . یک کمدی سخیف  که تهدید جدی برای سینمای ایران ، محسوب می شود .

فصل دوم : گربه منحوس یا خرافه مشهود

داستان فیلم سال گربه اینگونه بیان شد: در ناکجا آباد کودکی به نام جهانگیر  متولد شد ، که روز تولدش ،  طبق گاهشمار چینی  هر ۱۲ سال یکبار،  سال گربه نامیده شده است . هرکس در سال گربه  در روز تولد  این شخصیت در کنارش قرار بگیرد،  طالع نحس دامنش را خواهد گرفت .  موضوعی کاملا بی منطق و خرافه  ، زیرا نام گذاری گاهشمار چینی تاکید بر ویژگیهای معتبر یک حیوان دارد ، آیا منحوس بودن ویژگی معتبر گربه است؟

خرافه ای عیان،  که  هیچ منبع علمی این ویژگی را بیان نکرده   است، تنها نقل قولی پیش پا افتاده ؛   اما هر اتفاق نحسی را که قهرمان قصه بیان میکند ، اشاره  بر حماقت او دارد . اینکه خود خواسته از بالای بام در آرزوی معروفیت خود را پایین می اندازد ، یا در صف گرفتن گاز، سیگارش را روشن میکند و باعث انفجار می شود  ؛ خود گواه این حماقت نیست؟

بنابراین ،  فیلم سال گربه   با سخن گفتن از خرافه ، به هیچ عنوان بُعد فرهنگی و اجتماعی ندارد.

از منظر شناختی ، ممکن است تاثیر منفی  خود را بر مخاطب بگذارد . مثلا در سکانس فرودگاه این نکته  به رخ کشیده شد ؛ آنجا که مسافران با دیدن جهانگیر،  به واسطه شایعه  منحوس بودنش  ، از سفر منصرف میشوند و با وجود ضرر مالی حاضر هستند بلیط خود را پس بگیرند . این سکانس شاید به ظاهر خنده دار باشد ، اما گویی شعور اجتماعی را مورد حمله قرار داده .

اینکه در عصر حاضر هم خرافات میتواند به عنوان ابزار تاثیرگذار به کار گرفته شود ، نشان‌دهنده‌ی عدم ادراک موقعیت طنز و مفهوم کمدی از سوی سازندگان فیلم  است.  شاید  فراموش کرده اند؛ به هر قیمتی نباید خنده گرفت ، زیرا بهایی به  قیمت گرفتن وقت وسرمایه مخاطب را طلب می کند که جبران ناپذیر است .

فصل سوم : سیاه چاله ای به نام  ، تکرار

اتفاق نگران کننده در حال وقوع است .

تکرار، تکرار، تکرار.

در فیلم سال گربه ، بهرام افشاری همان اسماعیل فیلم فسیل بود ، همان که در راز بقا هم نامیرا نامیده می شد  ، بهرام افشاری  کمدی را میشناسد . اینکه در یک نقش جا افتاده است ،  و همان را تکرار میکند ، بسیار ترسناک است .

کارگردانان فیلمهای کمدی ، گویا جسارت ریسک کردن ندارند، تمامی بار کمدی فیلمهایشان را بر دوش یک  بازیگر می اندازند و به آن بازیگر اجازه خلاقیت نمی دهند. سیاه چاله ای که قصد دارد  بهرام افشاریِ شیرین و هنرمند را در کام خود فرو ببرد. امید اینکه ،  زنگ خطر را بشنود .

فصل چهارم : کمدی را بیاموزیم

فیلم کمدی را باید با دقت و آگاهی ساخت.

رسالت کمدی بیان پیام های مفهومی  و عمیق است.خوشبختانه در سینمای ایران نمونه های قابل تقدیری داریم .

اجاره نشینها  و مهمان مامان  داریوش مهرجویی ، آپارتمان شماره۱۳ یدالله صمدی ،زرد قناری  رخشان بنی اعتماد ؛ و بسیاری دیگر که همگی به واسطه بیان مفاهیمی اجتماعی ، وسعی در تاثیر گذاری ، ماندگار شدند .

اما فیلم سال گربه ، اصلا حرفی برای گفتن ندارد.  تا پلان آخر مخاطب را سردرگم نگه میدارد .خرده پی رنگ هایی که اگر از فیلم حذف شوند ، اتفاق خاصی برایش نمی افتد .فیلمی که مخاطب بعد از دیدنش بلافاصله فراموشش میکند .سال گربه را میتوان به آدم برفی تشبیه کرد ، که بعد از ۴۵ دقیقه اول فیلم ازبین میرود و شل و وارفته می شود .

بدون رساندن حرفی خاص و حتی خنده ای از ته دل برای مخاطب ،تماشاگری  که تشنه حال خوب و شاد بودن است .

فصل پنجم: حرف آخر

در آخر باید گفت : فیلم سال گربه با تمام نقدهایی که نسیبش شد ،از لحاظ

رنگ و نور و کادر بندی  و جلوه های بصری ، خوب ظاهر شد .

اما باز هم نمی توان از ضعف فیلمنامه و بازیهای بی رمق  دیگر بازیگران  گذشت.

بنابراین  این بار هم باید این جمله را ذکر کنیم :

باز هم تیرمان ، برای دیدن یک فیلم کمدی خوب،  به سنگ خورد.