فیلم سینمایی “کفایت مذاکرات” به کارگردانی سهیل موفق، نویسندگی حمزه صالحی و تهیهکنندگی سید ابراهیم عامریان در بخش سودای سیمرغ چهل و سومین جشنواره فیلم فجر حضور دارد. این فیلم که نخستین تجربه سهیل موفق در ژانر کمدی بزرگسال محسوب میشود، با حضور بازیگرانی چون مهران غفوریان، محسن کیایی، ایمان صفا، رویا میرعلمی، المیرا دهقانی، حدیث فولادوند، سارا منجزی، محمدرضا داوودنژاد و قدرتالله ایزدی ساخته شده است.
سهیل موفق، پیشتر با فیلمهایی همچون شکلاتی و پاستاریونی در سینمای کودک و نوجوان شناخته شده و توانسته بود در این حوزه تواناییهای خود را به نمایش بگذارد. اما ورود او به سینمای کمدی بزرگسال با اثر “کفایت مذاکرات” تجربهای ناموفق از آب درآمد. این فیلم نه میتواند مانند آثار کمدی پرفروش سینمای ایران به گیشه امیدوار باشد و نه از نظر هنری جایگاه ویژهای کسب کند و به نظر میرسد با تأثیرپذیری از فیلمهای پرفروش قبلی تهیهکنندهاش، تلاش کرده وارد مسیری جدید شود، اما نه شناخت کافی از ژانر کمدی بزرگسال دارد و نه میتواند از کلیشههای رایج این حوزه فاصله بگیرد.
داستان از این قرار است که امیر، مردی از طبقه متوسط و پدر یک خانواده است که با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکند. او از یکسو تحت فشار صاحبخانه قرار دارد و از سوی دیگر، ورود ناگهانی نادر، برادر همسرش که به دلیل انجام تخلفات متعدد؛ دست از پا درازتر از کشور ترکیه دیپورت شده و به کشور باز میگردد او را برای کسب درآمد درگیر ماجراهایی پیچیده و طنزآمیز میکند.
فیلم تلاش میکند که با بهرهگیری از موقعیتهای کمیک، مخاطب را بخنداند، اما آنچه در عمل ارائه میشود، چیزی جز یک روایت آشفته و بیهدف نیست که فاقد انسجام روایی است.
فیلمنامه – ضعف در روایت و نبود منطق دراماتیک
بزرگترین آسیبی که کفایت مذاکرات متحمل شده است، از ضعف فیلمنامه نشأت میگیرد. درام فیلم نه از شخصیتها، بلکه از زنجیرهای از اتفاقات تصادفی شکل گرفته است. درحالی که در ژانر کمدی میتوان از عنصر تصادف بهره برد، اما این استفاده باید حسابشده باشد، نه آنکه هر گره داستانی با یک اتفاق بیمنطق حلوفصل شود.
در این فیلم، نه شخصیتها کنشگر هستند و نه انگیزههای مشخصی دارند؛ بلکه نویسنده آنها را در موقعیتهایی قرار داده است که صرفاً برای ایجاد لحظات خندهدار طراحی شدهاند، بدون آنکه به پیوستگی داستان یا رشد کاراکترها توجهی داشته باشد. دیالوگها نیز فاقد عمق و خلاقیتاند و بیشتر از آنکه هوشمندانه یا بامزه باشند، به بداههگوییهایی سطحی و بیاثر شباهت دارند.
یک فیلمنامه کمدی قوی باید از دیالوگهای موجز و موقعیتهای کمیک هوشمندانه بهره ببرد، اما کفایت مذاکرات در این زمینه کاملاً ناکام و فقیراست. نتیجه این ضعفها، لحظاتی کشدار و بیاثر است که حتی برای مخاطب عام نیز جذابیت چندانی ندارد.
کارگردانی – بینظمی در اجرا و ناهماهنگی در ریتم
سهیل موفق که پیشتر در سینمای کودک و نوجوان تجربیات موفقی داشت، در نخستین تجربهاش در کمدی بزرگسال، به وضوح نشان داده که هنوز شناخت کافی از این ژانر ندارد. کفایت مذاکرات از ضعفهای متعددی در کارگردانی رنج میبرد، مانند ریتم کند و نامتعادل. برخی صحنهها بیش از حد کشدار هستند، در حالی که برخی دیگر که میتوانستند بار کمدی داشته باشند، بسیار سریع رها شدهاند. فیلم فاقد زبان بصری مشخصی است. استفاده نابهجای نماهای بلند و تدوینی که باعث از بین رفتن انسجام بصری فیلم شده، همگی دست به دست هم دادهاند تا تجربهای ناهماهنگ را رقم بزنند.
بازیگری – تکرار کلیشهها و اجرای بیروح
مهران غفوریان، محسن کیایی و ایمان صفا، بازیگرانی هستند که حضورشان در آثار کمدی بارها تکرار شده، اما در این فیلم نهتنها چیزی جدید ارائه نمیکنند، بلکه کلیشهایترین و ضعیفترین اجرای خود را به نمایش گذاشتهاند.
مهران غفوریان که معمولاً در نقشهای کمدی بدنی و اغراقآمیز موفق است، اینجا تنها رفتارهای همیشگیاش را تکرار کرده، اما بدون تازگی و جذابیت. محسن کیایی که در آثار گذشته توانایی اجرای کمدی موقعیت را نشان داده بود، در این فیلم شخصیتی کماثر و منفعل دارد. رویا میرعلمی و حدیث فولادوند نیز در نقشهایی کاملاً حاشیهای ظاهر شدهاند که فاقد عمق و تأثیرگذاریاند.
مجموعه بازیها، در غیاب کارگردانی قوی و فیلمنامهای محکم، به اجراهایی تصنعی و بیاثر تبدیل شدهاند که نه انرژی کافی دارند و نه میتوانند مخاطب را درگیر کنند.
موسیقی در سینمای کمدی میتواند یکی از عناصر کلیدی برای ایجاد حس طنز باشد، اما در این فیلم، موسیقی نهتنها کمکی به فضا نمیکند، بلکه در برخی صحنهها حتی در تضاد با حس و حال فیلم قرار دارد.
پایانبندی – رهاشدگی در اوج بیهدف بودن
پایان فیلم همانقدر که انتظار میرفت، بیمنطق و ناامیدکننده است. به جای آنکه گرههای داستانی به شکل مناسبی بسته شوند، فیلم ناگهان به پایان میرسد، انگار که فیلمنامهنویس و کارگردان به یک نقطه از داستان رسیدهاند و تصمیم گرفتهاند که دیگر ادامه ندهند. این نوع پایانبندی نهتنها تأثیری بر مخاطب ندارد، بلکه حس رهاشدگی و بیهودگی را القا میکند.
نتیجهگیری – تجربهای شکستخورده در ژانر کمدی بزرگسال
کفایت مذاکرات نمونهای از آن دسته آثاری است که با اتکا به چهرههای آشنا و موقعیتهای سطحی، به دنبال جذب مخاطب عام هستند، اما در نهایت، چیزی جز یک تجربه بیاثر و فراموششدنی باقی نمیماند.
این فیلم از ضعف فیلمنامه، شخصیتپردازی نامنسجم، بازیهای کلیشهای و کارگردانی سردرگم رنج میبرد. اگر سهیل موفق قصد دارد در سینمای کمدی بزرگسال ادامه دهد، باید شناخت بیشتری از قواعد این ژانر و نیازهای این دست مخاطب پیدا کند. در غیر این صورت، بازگشت به سینمای کودک، انتخابی هوشمندانهتر برای او خواهد بود.