فیلمی با دست خالی
فیلم “دست تنها” ساخته امیرحسین ثقفی با رویکردی دارک و پرتنش آغاز میشود و وعدهای از یک داستان پرکشش و پیچیده را به مخاطب میدهد. اما در ادامه، این فیلم با تغییرات ناگهانی در لحن و روایت، از یک اثر جدی به سمت طنزی ناخواسته حرکت میکند. این تغییرات نه تنها به وحدت اثر لطمه میزند، بلکه باعث سردرگمی مخاطب در درک هدف نهایی فیلمساز میشود.
فیلم “دست تنها” تلاش میکند تا احساساتی مانند خشم، عشق و ناکامی را در مخاطب برانگیزد. صحنههای ابتدایی فیلم با خشونت بیپروا و فضایی پرتنش، حس ترس و نگرانی را القا میکنند. اما این احساسات به مرور زمان و با تغییر ناگهانی لحن فیلم، جای خود را به سردرگمی و حتی خندههای غیر ارادی میدهند. به عنوان مثال، صحنههای خشونتبار ابتدایی که قرار بود شخصیتها را معرفی و فضای فیلم را شکل دهند، بیش از حد طولانی و بیهدف به نظر میرسند. این صحنهها نه تنها به پیشبرد داستان کمک نمیکنند، بلکه باعث میشوند مخاطب از فضای فیلم فاصله بگیرد.
از سوی دیگر، تغییر ناگهانی رفتار شخصیت اصلی، التی 21 (با بازی شکیب شجره)، از یک خلافکار خشونتطلب و آزارگر جنسی به فردی که تحت تأثیر یک دختر ناگهان تغییر مسیر میدهد، بدون هیچ مقدمهای رخ میدهد. این تغییر رفتار نه تنها باورپذیر نیست، بلکه باعث میشود مخاطب نتواند با شخصیت ارتباط عمیقی برقرار کند. احساسات مخاطب در این بخش بیشتر به سمت تعجب و ناباوری میرود تا همذاتپنداری.
“دست تنها” تلاش میکند تا مفاهیمی مانند خانواده، مسائل زنان، مهاجرت و تغییر شخصیت را مطرح کند. اما این مفاهیم به صورت سطحی و بدون پرداخت عمیق ارائه میشوند. به عنوان مثال، شخصیت دختر (که چهل دقیقه پس از شروع فیلم وارد میشود) به عنوان محرک تغییر التی 21 معرفی میشود، اما هیچ گونه پیشینهای از رابطه این دو شخصیت یا دلایل قانعکنندهای برای این تغییر ارائه نمیشود. این عدم پرداخت در فیلمنامه و بازیگردانی باعث میشود مفاهیم مورد نظر فیلمساز به جای اینکه عمیق و تأثیرگذار باشند، سطحی و مسخره بنظر برسد.
همچنین، مسائل زنان در فیلم به صورت کلیشهای مطرح میشوند. دخترِ فیلم (با بازی نرگس محمدی) بیشتر به عنوان یک ابزار برای پیشبرد داستان و تغییر شخصیت مردان استفاده میشود تا یک شخصیت مستقل و تاثیرگذار. با وجود اینکه کارگردان به دنبال این بود که با مطرح کردن موضوع خوانندگی زنان، به حوزه زنان نگاهی داشته باشد، اما به دلیل داشتن فیلمنامهای بیمنطق و بدون روایت مسنجم این ایده به طور کامل شهید شده است.
علاوه بر این، صحنههایی که قرار است احساسات و تغییرات شخصیتها را نشان دهند، از نظر میزانسن ضعیف عمل میکنند. به عنوان مثال، صحنههایی که التفات و دختر در کنار هم هستند، فاقد عمق و احساس لازماند. نه بازیگردانی و نه دوربین و نورپردازی در این صحنهها نتوانستهاند رابطه عاطفی بین این دو شخصیت را به خوبی منتقل کنند.
البته از نقاط مثبت فیلم بازی شکیب شجره در نقش التی 21 است اما بازیگران مکمل در برخی سکانسها رویکردی ارائه میدادند که گاها در سالن سینما صدای خنده مخاطبان شنیده میشد.
در نهایت باید اذعان داشت که “دست تنها” در هیچ زمینهای نمیتواند نمره قابل قبولی بگیرد چراکه ناهماهنگی در روایت، تغییرات غیرمنطقی شخصیتها و ضعف فیلمنامه، باعث شده که به اثری بیهدف و گیج تبدیل شود. فیلم نه در ایجاد ارتباط عاطفی موفق است و نه در پرداخت مفاهیمش عمق دارد. در نهایت، “دست تنها” وعدهای را میدهد که هرگز به آن عمل نمیکند.