شبکه نمایش خانگی که در سال‌های اخیر به‌خصوص در یکی دو سال گذشته از نظر تنوع و تعداد برنامه‌ها و سریال‌هایی که به طور مداوم و مستمر ارائه داده، خود را در قامت رقیبی نزدیک برای تلویزیون به نمایش گذاشته؛ در سه ماهه آغازین امسال پرقدرت‌تر و پررونق‌تر از همیشه به حرکت خود ادامه داده و می‌توان گفت که در طول هفته روزی نیست که در این شبکه یک برنامه یا سریال جذاب و پربیننده برای مخاطبانی که عادت کرده‌اند به گذران وقت در پلتفرم‌های مختلف عرضه آنلاین محصولات تصویری منتشر نشود. این روند امسال نیز با شدت و حدتی بیشتر از همیشه ادامه داشته و شبکه نمایش خانگی در این سه ماه اول سال- که با تقارن نوروز و ماه رمضان آغازی حساس‌تر از همیشه داشت- با سبد متنوعی از محصولات جذاب به میزبانی خانواده‌های ایرانی نشسته است. البته نباید و نمی‌توان انتقادهایی را که در زمینه محتوایی و ساختاری درباره برخی از این کارهای منتشرشده وجود دارد، نادیده گرفت و تنهاوتنها با تکیه بر رونق کمی آثار چشم بر ضعف‌های آنها بست.

 یک سبد متنوع

بهار پررونق شبکه نمایش خانگی از مروری حتی کوتاه و گذرا بر اسامی آثاری که در این سه‌ماهه در پلتفرم‌های مختلف عرضه آنلاین محصولات تصویری منتشر شده‌اند، مشخص می‌شود. کنداکتور نوروزی شبکه نمایش خانگی با سریال‌های «اکازیون» به کارگردانی مسعود اطیابی، «آمرلی» به کارگردانی احمد ابراهیم احمد، «جنگل آسفالت» به کارگردانی پژمان تیمورتاش، «افعی تهران» به کارگردانی سامان مقدم، «قطب شمال» ساخته امین محمودی یکتا، «آقای خنده» به کارگردانی امیرعباس لطیفی و «شهر هرت» به کارگردانی محمدرضا ممتاز آغاز شد. سبد برنامه‌های ارائه‌شده البته منحصر به سریال‌های داستانی نبود و فصل دوم برنامه‌های «صداتو» با اجرای محسن کیایی، «همزاد من» با اجرای یوسف تیموری، «عیدی» با اجرای امیرحسین قیاسی، «قلب» با اجرای بشیر حسینی و«جوکر ٢» با اجرای احسان علیخانی نیز جزو آثاری هستند که در سه‌ماهه اول امسال پخش شده‌اند. آغاز سریال‌هایی چون «در انتهای شب» به کارگردانی آیدا پناهنده و «زخم کاری ٣» به کارگردانی محمدحسین مهدویان نیز این سبد متنوع و پربار را جذاب‌تر و متنوع‌تر جلوه می‌دهد. با این حال همان‌طور که گفته شد، برخی از این آثار از حیث ضعف‌ها و کمبودهای آشکاری که دارند، هم‌سطح و هم‌تراز دیگر آثاری که منتشر شده‌اند نشان نمی‌دهند. بگذریم از اینکه برخی دیگر نیز فراتر از توقعات و تصورات موجود عمل کرده و خود را در قامت شماری از بهترین سریال‌های ایرانی- دست‌کم در سال‌های اخیر- به ثبت رسانده‌اند.

زیر خط استاندارد

اینکه گفته می‌شود برخی از آثاری که در شبکه نمایش خانگی منتشر شده‌اند، از حیث ضعف‌ها و کمبودهای آشکاری که دارند هم‌سطح و هم‌تراز دیگر آثاری که منتشر شده‌اند نشان نمی‌دهند؛ نیازمند اشاراتی مشخص به آثاری است که در این سه‌ماهه پخش شده‌اند. «جوکر ٢» جدیدترین کار احسان علیخانی از این جمله است که شماری از بازیگران مثلا کمدی‌کار سینما و تلویزیون را در یک استودیوی عریض‌وطویل چپانده و دست‌شان را باز گذاشته هر جور که می‌توانند و از هر راهی که توانش را دارند، خنده بر لب رقیبان خود- و به تبع آن مخاطبان برنامه- بیاورند. نتیجه؛ برنامه‌ای است که از آغاز تا پایان پر شده از سخیف‌ترین شوخی‌هایی که شاید حتی در دورهمی‌های مردانه نه چندان فرهیخته‌وار هم باعث شرم چند نفری از آن مردان شوند!
«قلب» هم یکی دیگر از این دست برنامه‌هاست. برنامه‌ای با اجرای بشیر حسینی که در آن کشف شگفت‌انگیز احسان علیخانی در نقش یکی از داوران برنامه «عصر جدید» پای صحبت‌های شماری از شخصیت‌های علمی، سیاسی، فرهنگی، هنری و ورزشی کشور نشسته و تجربیات آنها را درباره لحظات دلشکستگی، عاشقی و شادی قلب آنها با مخاطب شریک می‌شود. نتیجه؛ یکی از لوس‌ترین برنامه‌هایی که احتمال ساخته‌شدن می‌توانسته داشته باشد، با یک مجری روی اعصاب که نه ریتم گفت‌وگو می‌شناسد، نه با میهمانانش آشنایی کامل دارد و نه اینکه ارزش واژه‌هایی چون عاشقی و دلشکستگی و شادی قلب را می‌داند.
برنامه‌هایی چون «پدرخوانده» و «زودیاک» نیز- یا به عبارت بهتر تمام برنامه‌هایی که در یکی دو سال اخیر طبق الگوی بازی «مافیا و شهروند» و با تکیه بر موفقیت رئالیتی‌شوهای سعید ابوطالب- جلوی دوربین رفته‌اند، از این دست هستند. برنامه‌هایی دستمالی‌شده و کلیشه‌ای که بعد از سه‌چهار سال حرکت در مداری مشخص حالا دیگر بعید است توان لازم برای تاثیرگذاری بر اذهان و سلایق مخاطبان امروزی را داشته باشند.

آن روی سکه

در نقطه مقابل اما اغلب سریال‌های این سه‌ماه کیفیتی بالاتر از متوسط برنامه‌ها و سریال‌های ایرانی داشتند. سریال «افعی تهران» ساخته سامان مقدم در کنار روایت داستانی روان‌شناختی؛ با خلق شخصیت هنرمندی ناکام فراتر از استانداردهای شخصیت‌پردازی سینما و سریال‌سازی ایران عمل کرده است. «در انتهای شب» به کارگردانی آیدا پناهنده یکی از معدود سریال‌های سال‌های اخیر ایران است که در روایت داستانش تنهاوتنها روی خرده‌داستان‌های زندگی زناشویی تکیه و تلاش کرده خود را از اوج و فرودهای به‌اصطلاح سینمایی و دراماتیک دور نگه دارد. «جنگل آسفالت» به کارگردانی پژمان تیمورتاش نقبی زده زیر پوست شهر و داستانی پرتکاپو درباره آدم‌های زیر زمین‌های تاریک شهر را به روایت نشسته است.
«زخم کاری ٣» نیز بعد از یک فصل کامل افت و سکون و بی‌تحرکی، در دو قسمت آغازینش رویکرد باشکوهی به یک شخصیت تشنه انتقام داشته و به روایت داستانی پرداخته که شاید مانند سری اولش غنای ناشی از ادبیات نداشته باشد، اما تمام مایه‌های لازم برای تبدیل شدن به یک اثر یکه‌ویگانه را دارد که حتی در مرده‌ترین لحظاتش نیز مو بر تن مخاطبانش سیخ می‌کند!

چه خواهد شد؟!

پخش تبلیغات و تیزرهای سریال‌ها و برنامه‌های آینده شبکه نمایش خانگی حکایت از ادامه این رونق- حداقل در ماه‌های آتی- می‌تواند داشته باشد. انتشار سریال‌هایی مانند «داریوش» ساخته هادی حجازی‌فر، «غربت» با نام قبلی «مادرخوانده» به کارگردانی امیرپورکیان، «برتا» به کارگردانی امیرحسین ترابی، «اجل معلق»، «بازنده» به کارگردانی امین حسین‌پور، «گردن‌زنی» ساخته سامان سالور و «لالایی» به کارگردانی احمد درویشعلی‌پور و بازی داریوش فرضیایی یا همان عموپورنگ خودمان و البته برنامه‌هایی چون «پدرخوانده ٣»، «هتل عمارت (جیغ)» «سرگیجه» در ژانر رئالیتی‌شو و «٢٥ میلیمتری»- که تقریبا همگی مجوزهای اولیه خود را از ساترا دریافت کرده‌اند- به‌زودی سبد محتوایی شبکه نمایش خانگی را متنوع‌تر خواهد کرد. ولی آیا این اتفاق از نظر ساختاری، مضمونی و محتوایی- و در یک کلام؛ کیفی- نیز روی خواهد داد و شاهد رشد کیفی شبکه نمایش خانگی خواهیم بود؟! باید منتظر ماند و دید!

 

به نقل از روزنامه صبح ایران