عقده گشایی؛ برای دیده شدن
همانگونه که در هر حوزه و زمینه کاری و هنری، تخصص معیار برتری است، سینما نیز از این قاعده مستثنی نیست. هنر هفتم به عنوان نمود و نمادی از فرهنگ یک کشور، همواره آیینه تمام نمای فرهنگ و رسم و رسومات آن کشور بوده است. اگر کارگردان و یا تهیه کنندهای اقدام به ساخت فیلم و در نهایت اکران آن بهعنوان یکی از زیر شاخههای ژانر میکند، باید جوانب انصاف را رعایت و برای ارضای حس میهن دوستی و میهنپرستی خود و سایر هموطنانش، واقعیترین تصویر را برای اکران داخلی و خارجی از میز تدوین انتخاب و راهی سینما و یا حتی نمایش خانگی کند.
از آنجایی که به میزان زیادی مقید به تنوع ژانر در سینما هستیم، باید بپذیریم که برای گام برداشتن در این مسیر به کارگردانهایی برای سلایق مختلف نیازمندیم تا بتوانند با بازنمایی تصاویری از سوژههای اجتماعی، تمایلات آن دوستداران ژانر را برآورده کنند.
در این مسیر و با تحولاتی که در داخل کشور در این چند سال اخیر رخ داده، برخی از کارگردانهای داخلی قصد داشتند با بازی گرفتن از احساسات مردم، هر آنچه که میسازند به عنوان اثری فاخر در اذهان مردم متبادر کنند و با علم به اینکه جشنوارههای خارجی در چندین سال اخیر، سیاست را سرلوحه کار خود برای انتخاب اثر برتر قرار دادهاند، برای خود و اثرشان نامی دست و پا کنند و از قِبل این سیاست پولی به جیب بزنند.
معیار زیبایی و انتخاب یک اثر به عنوان برنده اسکار یا نخل طلای کن یا حتی خرس نقرهای برلین سالهاست تغییر کرده و برگزار کنندگان این جشنوارهها با رصد تحولات و اتفاقات برخی کشورهای دنیا، با توجه به منافع خودشان سعی دارند دست سازنده اثری را به بهترین جایزه برسانند که جدای از زیباییشناسی بصری و سینمایی، مخالفت علنی خود را با سیاستهای داخلی آن کشور اعلام کرده باشد.
این رویه باعث شده که دیگر حتی تهیه کنندگان و سوپراستارها و سلبریتیهای هالیوودی نیز نسبت به چنین سیاستگذاری اعتراض داشته باشند و برخی حتی این جشنوارهها را تحریم کنند و فیلم و اثر خود را برای قضاوت به آن نفرستند.
با نگاهی کوتاه به آنچه که در این سالها در جشنواره کن اتفاق افتاده، به بیتوجه داوران به ماهیت سینما در اهدای جوایز کاملاً پی خواهیم برد. بارزترین نمادِ جایزه سیاسی جشنواره هنری کن، اهدای جایزه بهترین بازیگر زن به زر امیر ابراهیمی برای بازی در فیلم «عنکبوت مقدس» به کارگردانی علی عباسی بود. فیلمی سراسر ایراد از لحاظ فُرم و محتوا که نه تنها منتقدین داخلی نسبت به جنبههای سینمایی آن نقدهای جدی داشتند، منتقدان خارجی نیز این اثر را بسیار سطح پایین و دم دستی عنوان کردند.
با این وجود و با تمام کاستیها و ضعفها و بازی بسیار سطح پایین زر امیر ابراهیمی که نه تنها نتوانسته بود به بلوغِ کاراکتر خود نزدیک شود، حتی شمایلی از یک بازیگر و آکتور پخته و حرفهای را هم نداشت، جایزه بهترین بازیگر زن را از هفتاد و پنجمین جشنواره کن که در سال ٢٠٢٢ برگزار شد، دریافت کرد.
حال باید به دنبال چرایی این اتفاق باشیم؟ جریانات سیاسی و اتفاقاتی که در سال ١٤٠١ در ایران رخ داد و اعتراضات و اغتشاشاتی را به همراه داشت، سروصدای عجیبی در دنیای رسانه به پا کرد و تقریباً اکثر مردم دنیا نسبت به این وقایع واکنش نشان دادند و همین امر باعث شد که برخی از بازیگران و کارگردانهایی که در ایران حضور هم نداشتند، نسبت به این قضایا موضع بگیرند و به زعم خود صدای ملت شدند، در حالی که با مخابره اخبار غلط نه تنها باعث سربلندی میهنشان نشدند بلکه دیدگاه جهانیان را نسبت به اوضاع داخلی کشورمان عوض کردند.
عدهای از داخل کشور به برخی فیلمسازان ایرانی خارج از کشور تکیه کرده بودند که مثلا صدای مردم ایران در مقابل خفقانی که زاده ذهن خودشان بود، باشند، آنها با سوء استفاده از این فرصت و انتشار چند پست اینستاگرامی سعی کردند با نشان دادن همراهی خودشان با معترضان، رای داورها را برای فیلمهای بعدی خود بخرند.
یکی از افرادی که به هیچ وجه نه مورد تایید اهالی سینماست نه مورد تایید داوران، بدون شک «محمد رسول اف» است. کارگردانی که نه تنها کارگردانی را بلد نیست، بلکه در کارنامهاش حتی یک فیلم قابل دفاع وجود ندارد و صرفاً هرچه که در این سالها ساخته با شکست همراه بوده است.
محمد رسول اف از آن دست کارگردانانی بود که در بحبوحه اغتشاشات ژست اپوزیسیون گرفت و سعی داشت که خود را همراه با مردم جا بزند تا شاید ناکامیهای چند سال اخیر را با خریدن رأی داوران جشنواره کن جبران کند.
از «لِرد» تا مستند «جنایت عمدی»، از مستند «جزیره آهنی» تا «شیطان وجود ندارد» و چندین کار دیگر نه تنها دیده نشد بلکه از سوی بسیاری از منتقدان القاب سخیفی نیز دریافت کرد. سینماگری که اگر در حال حاضر نام سینماگر را یدک میکشد صرفاً بخاطر تعداد آثار ضد ایرانی است که از او منتشر شده نه کیفیت آنها!
حال رسول اف با اینکه در ایران به دلیل اظهار نظرهای سیاسی و خلاف قانون با قید وثیقه آزاد بود، به صورت غیرقانونی از ایران فرار کرد تا در جشنواره کن «دانه انجیر معابد» را روی صحنه ببرد. فیلمی که به گفته برخی از منتقدان ظاهرا در ایران به صورت زیرزمینی فیلمبرداری شده و همسو با اعتراضات سال ١٤٠١ موسوم به «زن، زندگی، آزادی» است.
بنا به اقرار نویسنده این گزارش، ترکیب سیاست و عقیده فیلمساز برای خلق اثری خوب و استخواندار به هیچ عنوان زننده و محکوم نیست و همواره این خط مشی باعث خلق آثاری فاخر شده که بعد از گذشت چندین سال از آنها، هنوز بر سر زبان مردم است. ولی سخن اینجاست، نقد نویسنده شامل حال کسانی امثال رسول اف است که با دانش اندک در حوزه سینما و کارنامهای ضعیف، صرفا با لفظ عامیانه یعنی هوچیگری، اقدام به ساخت فیلمهایی کردند که فقط جایزه جشنوارههای خارجی را از آن خود کنند.
چهبسا اگر رسول اف فارغ از عقدهگشایی و ترکیب ذهن متخاصم و اپوزیسیون نمایش، اقدام به ساخت فیلم میکرد شاید الان شاهد اثری فاخر از وی بودیم.
در پایان باید اشاره کنیم که «دانه انجیر معابد» در جشنواره کن به نمایش درآمده و مانند «عنکبوت مقدس» علی عباسی مورد تشویق حضار قرار گرفته، عنکبوت مقدسی که صرفا اثری برای تخریب چهره ایران و ایرانی ساخته شده بود و غیر این هیچ رسالت دیگری نداشت. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…