در این پایان نامه هدف بررسی تاثیر استفاده از رسانههای دیجیتال بر تئاتر معاصر است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و رویکرد نظری برای تحلیل یافتههاء نظریه کنش ارتباطی هابرماس است. نتایج نشان دادند یکی از جلوههای بصری و رسانههای تصویری که تحول و نوآوری ویژهای را در تئاتر به وجود آورده است استفاده از تکنیک ویدئو و… بود که دید مخاطب را علاوه بر رویدادهای زنده و طبیعی که همیشه در صحنه جاری بود متوجه نوع دیگری از رویداد کرد. حال آنکه نه تنها جلوههای اپتیکی و زیباشناسی در استفاده از بکارگیری ویدئو بر جذابیت تئاتر افزوده بلکه ورای آن با مضمون و محتوای مستور در فیلمهای آموزشی و مستندی که بر پرده نمایش ظاهر میگردد» انقلابی عظیم در افزایش سطح سواد و آگاهیهای مخاطب بوجود میآورد. همان طور که هدف کنش ارتباطی دست یابی به تفاهم ارتباطی است هدف رسانه در تئاتر نیز بوجود آوردن یک حس تعامل و تفاهم مشترک در مخاطب نمایش است.
خلاصه ماشینی:
هابرماس معتقد است که کنش ارتباطی بنیاد سراسر زندگی اجتماعی و فرهنگی و نیز همه علوم انسانی را تشکیل میدهد در حالیکه مارکس بر کار تاکید داشت. تازمانی که انسان مدرن دریک گفتارملی به مقولهی سوادرسانهای (media literacy) دست نیابد به درک و فهم وی از تأثیر و رویکرد رسانههای نوین بر هنر ارزندهای چون تئاتر بسی دشوار خواهد بود بنابراین میبایست با یک درک کلی متکی بر مهارت و بر اساس آن انواع رسانهها و انواع تولیدات و شناخت تفکیک آنها کنش مندی مبتنی بر ارتباطات اجتماعی را به بحث نشست. 3-2- ضرورت تحقیق به طور کلی زمانی که همهی دنیای امروز توسط رسانهها و به خصوص رسانههای دیجیتال فراگرفته شده است، کاملن طبیعی است که چنین ابزار قدرتمندی نفوذ خود را تا عالم هنر نیز گسترش دهد. از سوی دیگر به دلیل قدرتی که در رسانههای دیجیتال برای القا اذهان عمومی وجود دارد، به کارگیری هنرمندانه از آنها باعث میشود مردم کمتر تحت تأثیر نوع مبتذل این رسانه قرار گیرند. (سید جوادین، 1383: 384 – 385) 5- رسانه در زمینه تعریف رسانههای گروهی بحث زیادی صورت گرفته است که جای طرح آنها در این نوشتار نیست، به همین جهت به برخی از تعاریف ارائه شده اشاره مینمائیم: آلن بیروه رسانههای گروهی را مجموع فنون و ابزار و وسایلی میداند که از توانایی انتقال پیامهای ارتباطی حسی و یا اندیشه ای در یک زمان به شمار بسیاری از افراد و مخصوصاً در فواصل زیاد برخوردارند.