فشرده سازی از مفاهیم کلیدی و نقطه عطف نظریه آمیختگی مفهومی (فوکونیه و ترنر، 2002) است. این نظریه که در چارچوب معنی شناسی شناختی تدوین شده است، درپی ارائه مدلی شناختی برای ساخت معنا است. فشرده سازی به انسان امکان می دهد تا به طور هم زمان زنجیره های پی درپی و پراکنده استدلال منطقی را کنترل و معنای آن ها را درک کند. پژوهش حاضر سعی دارد با هدف تبیین فرایند فشرده سازی در ایجاد نوآوری، تصویرسازی و ماهیت پویای ساخت معنا در شبکه آمیختگی مفهومی به بررسی مضامین نهفته در فیلم رقص در غبار به کارگردانی اصغر فرهادی (1381) بپردازد. یافته ها بیان گر آن است که رابطه حیاتی برون فضاییِ بازنمایی به کاررفته، از بسامد تکرار بالایی نسبت به سایر روابط حیاتی برخوردار بوده و پس از آن، به ترتیب بسامد کاربرد روابط قیاس و تغییر، علّت – معلول و جزء – کل و درنهایت، روابط زمان، واسنجی و مکان قرار می گیرند که در فضای آمیخته در روابط حیاتی درون فضایی یکتایی، هویت، زمان سنجه ای، رابطه مقوله ای و ویژگی فشرده می شوند. افزون بر این، یافته ها نشان می دهد این نظریه در ایجاد مفاهیم نوظهور و پیوستگی معنایی کفایت قابل قبولی دارد، امّا به نظر می رسد در بازنمایی انسجام روایی فیلم چندان توانمند ظاهر نمی شود.