این مقاله به دلالت معنایی میزانسن در سینمای هنری ایران و بررسی این دلالت معنایی در جنبههایی همچون صحنه، نورپردازی، حرکت دوربین وچیدمان بازیگر میپردازد تا به شناخت هر چه بیشتر جنبههای معنایی تکنیک در این نوع سینما و تجزیه و تحلیل بهتر سینمای هنری ایران یاری برساند. در آغاز، مسئلة پژوهش بیان میشود و بر این نکته تأکید میگردد که میزانسن، که از عناصر اصلی ایجاد معنا در فیلم است، چندان مورد توجه منتقدان ایرانی نبوده است. پس از طرح کلیاتی دربارة میزانسن و اهمیت مساله، بر لزوم پژوهشهایی تاکید میشود که پیشدرآمدی بر نظریهسازی در سینمای ایران خواهند بود. در همین بخش آغازین، اصطلاحات کلیدی این پژوهش نیز تعریف میشوند. بخش بعد به پیشینة میزانسن میپردازد و علاوه بر ارائة چند تعریف از اصطلاح «میزانسن» از دیدگاه نظریهپردازان پرآوازه، چهارچوب ادبیات تحقیق با توصیف و توضیح جنبههای مختلف میزانسن مشخص میشود. در پایان بخش آغازین، رابطة دلالت معنایی و تصویر تبیین خواهد شد. در بدنه اصلی مقاله، دلالت معنایی میزانسن از چهار جنبة صحنهپردازی، نورپردازی، حرکت دوربین و چیدمان بازیگر در فیلمهایی از عباس کیارستمی، سهراب شهیدثالث و ابراهیم گلستان بررسی میشود. در نتیجهگیری پایانی، یافتههای مقاله جمعبندی شده، محدودیتهای تحقیق بیان گردیده، و برای پژوهشهای بعدی پیشنهادهایی ارائه میشود.