اصطلاح «محیط انگارهگرایانه» به فضایی اشاره میکند که دارای ظاهر گولزننده است و میتواند در مخاطب، تصوری غیرواقعی از آنچه واقعاً وجود دارد، ایجاد کند. این سنت از یونان باستان تاکنون استمرار داشته و به شکلهای مختلفی ساخته شده است. صحنهپردازی تئاتر معاصر غرب به مدد تکنولوژیهای نوین، فضاهای دیجیتالیای را ایجاد کرده که به آنها «دکور نرم» میگویند. این فضاها قادر به خلق محیطهای انگارهگرایانهاند و به همراه «دکورهای سخت»، اِمکانهای اجرایی جدیدی برای کارگردانی و بازیگری به وجود آوردهاند. هدف اصلی مقاله حاضر، تبیین نقش فضاهای دیجیتال در کمک به خلق محیطهای انگارهگرایانه در صحنهپردازی تئاتر معاصر غرب و نیز اِمکانهای اجرایی جدیدی است که در حوزهی بازیگری و کارگردانی به دست آمده است. در این مسیر، تکیه بر آثاری از جورف اسووبودا، پاول سرمون و مارسل روکا است. روش تحقیق، توصیفیـ تحلیلی بوده و با استناد به منابع کتابخانهای و تصاویر انجام شده است. نقش تصویر متحرک، فناوری تلماتیک و بدن بازیگر، به عنوان ارکان اساسی خلق محیطهای انگارهگرایانه، مطرح است. نتایج پژوهش نشان میدهد، تکنولوژیهای دیجیتال نهتنها باعث تعامل و اشتراکگذاری فضای داخل و خارج از صحنه برای بازیگری و کارگردانی شدهاند، بلکه نوید پدیدآمدن مدیوم جدیدی را میدهند که شاید بتواند هر آنچه را تئاتر کم دارد و همهی آنچه را سینما نمیتواند به دست آورد، محقق کند.