فیلم، مستند پاپاراتزی نیست
فیلم پریا در خصوص مسئله تجاوز یک پدرخوانده به دخترِ همسرش است؛ متجاوزی که در فیلم یک بیمار معرفی شده و در روند فیلم سعی شده تا تطهیر گردد؛ در پایان فیلم نیز زمانی که مجدداً با دختر مورد تجاوز قرار گرفته روبرو میشود، میبینیم که دختر به متجاوز خود حق داده و شرایط او را برای این تجاوز درک میکند!
پیش شرط قضاوت کارگردان، بیمار بودن این فرد است. در سیر روایی اینگونه آثار اگر مورد خاصی از یک جامعه هدف را بررسی کنیم(فیلمهای بیوگرافی) میتوانیم بیان کنیم که این اتفاق، صرفا ریشه در بیماری فرد دارد. صد البته که در فیلم بایستی میزان تاثیر این بیماری در ارتکاب این عمل و همچنین نحوه بیمار شدن مرتکب نیز مشخص گردد. تا مخاطب دریابد که چه میزان از این ارتکاب مربوط به بیماری است و چه مقدار به خاطر هوس و عدم کنترل فرد نسبت به آن است.
وقتی میخواهیم یک آسیب اجتماعی را به تصویر بکشیم؛ اولاً باید دید این آسیب شامل چه جامعه هدفی از اجتماع میشود و آیا میتواند دربرگیری بالای این آسیب، ما را متقاعد به تولید اثر کند یا خیر؟ در مرحله بعدی بایستی روایتمان گونهای باشد تا شخصیت فیلم، نماینده مناسبی برای اکثر و یا غالب آن جامعه هدف باشد.
اما وقتی فیلم بیوگرافی شخص خاصی نیست و در خصوص یک آسیب اجتماعی به شکل عام قرار است صحبت کنیم مسئله فرق میکند؛ بایستی تمامی جوانب این مسئله مورد بررسی قرار گرفته و ما به ازای آن در فیلم برای مخاطب روایت شود.
اتفاقی که در این فیلم رخ داده است، هیچ کدام از این دومورد نیست و کارگردان کمی از هر دو گونه پرداخت را با اشتباهات فاجعه آمیز کارگردانی ترکیب کرده تا بیانیه شخصی خود را در دفاع از متجاوز به مخاطب حقنه کند.
سوالاتی که در ذهن مخاطب پدید میآید این است که آیا تمامی مرتکبین صرفاً بیمار بودند؟ آیا این بیماری ریشه در هوا و هوس و عدم کنترل نفس بوده که بعدها تبدیل به یک بیماری شده یا خیر؟ جامعهی دربرگیری افراد بیمار جنسی چه میزان است؟ چقدر میتوانیم به متجاوز حق بدهیم که این عمل را مرتکب شود؟
رعایت و عدم رعایت پوشش مناسب در خانه و بلوغ زودرس کودکان و تطمیع جنسی بزرگسالان، که بستر این موارد است چقدر در باز بودن دست این بیماران جنسی دخیل است؟
این موارد سوالات اساسی است که این فیلم توان پاسخگویی به آن را ندارد. و این پاک کردن صورت مسئله است و گونهای بیان میکند که گویی این بیماری مانند ویروس سرماخوردگی است و با یک سهلانگاری کوچک فرد به آن مبتلا میشود! بیماری پس از ارتکاب متعدد ایجاد میشود و باعث اعتیاد میگردد؛ نه اینکه خود فرد در کودکی با مورد تجاوز قرار گرفتن توسط یک پیرمرد بخواهد راه او را ادامه دهد.
عدم رعایت صحیح کارگردانی در جاهای مختلف فیلم بسیار مشخص و مشهود است؛ از مکالمه ابتدایی زن و شوهر وقتی که دختر بچه از رژ استفاده کرده و ما اصلاً نمای صحبت زن را نداریم در حالی که در حال صحبت کردن است گرفته، تا نمای پایانی که متجاوز شماره دکترش را به دختر میدهد؛ گونهای فیلمبرداری صورت گرفته که ما صرفاً کلوزآپ صورتها و دستها را میبینیم در صورتی که بایستی یک مدیوم شات داشته باشیم و ببینیم که این دو در حال رد و بدل کردن کارت ویزیت هستند.
تنها نکته مثبت فیلم تلاش برای بازی خوب حسین مهری است که متاسفانه به دلیل عدم انسجام عناصر دیگر فیلم نتوانست در خدمت داستان فیلم قرار بگیرد.
ساخت فیلم داستانی کوتاه، یک مستند پاپاراتزی نیست که سازنده آن بدون در نظر گرفتن مقدمات این نوع از قالب بخواهد به آن ورود داشته باشد؛ زیرا مخاطب متوجه خواهد شد که قرار است شاهد بیانیه خوانی کارگردان باشد، نه روایت فیلم.