یکی از مهمترین تاکتیکهای حکومت رضاشاه، در ساماندهی فرهنگی، ایجاد نهاد رسمی و بوروکراتیک راهبری تولیدات هنری و نظارت بر آن بود. این نهادـ در ادامة راهبرد تکوین جامعۀ نوسازیشده بر پایة ناسیونالیسم مدرنیستی مطلقه و اقتدارگرایی مرکزگرایانهـ بر دو رکن ارتش و بوروکراسی استوار بود. میدان تازهتأسیس و رو به مشروعیت تئاتر نوین ایران نیز تحت نظارت این نهاد قرار گرفت؛ یکی از نشانههای مهم این امر ساماندهی آموزش مدرسهای تئاتر برای پرورش هنرمندان در راستای سیاست فرهنگی سازمان پرورش افکار بود. در این مطالعه، ضمن بررسی زمینههای شکلگیری سیاست فرهنگی عصر یادشده، فرایند ایجاد آموزش مدرسهای تئاتر و چگونگی اکتساب سرمایة تحصیلی برای افزایش سرمایة فرهنگی کنشگران تئاتر بررسی میشود. از نتایج این امر میتوان کوشش حاکمیت برای کنترل نیروهای مرکزگریزی را برشمرد که در دنیای هنر تئاتر گرد میآمدند و حاشیۀ مقاومی را در برابر مرکزیت خودکامه شکل میدادند. نکتة دیگر، پرورش نسل تازهای از کنشگران تئاتری است که، نسبت به پیشروان قدیم میدان تئاتر، حائز منش متفاوتی بودند و تئاتر را به سوی خصلتهای زیباییشناختی پیش میبردند. همچنین، تغییر در میزان و نوع سرمایة فرهنگی موجب پرورش کنشگرانی شد که از کنش عمدتاً سیاسی به کنش عمدتاً زیباشناختی در تولید آثار خود سوق یافتند.